تجربه آموزش غيرحضوري
محمد داوري
اسفند 98 معلمان هم نميدانستند با چه شرايطي مواجه هستند و تصوري از اينكه چگونه معلمي از آنها انتظار ميرود در ذهن قريب به اتفاق معلمان كشور نبود در نظام سنتي آموزش و پرورش همچنان آنها فرمانرواي كلاسهاي درس بودند و از شروع ساعت كلاس تا پايان آن اين معلم بود كه حرف اول و آخر را ميزد. وقتي وارد كلاس ميشد در را به روي همه ميبست و ديگر همهچيز در اختيار كامل او بود و او تصميم ميگرفت دانشآموزان چه كنند و چه بگويند و خود نيز چگونه درسش را ارايه بدهد و اگر مدير و معاونان مدرسه خيلي اهميت ميدادند و قصد نظارت بر تدريس او را داشتند ممكن بود...
گاهي از پشت در كلاس عبور كنند تا ببينند چه خبر است و برخي از مديران و معاونان مدرسه هم كه به معناي جديتر مديريت آموزشي را درك كرده بودند سركلاس ميرفتند و ناظر عملكرد معلم بودند از اداره آموزش و پرورش هم كه به ندرت اتفاق ميافتاد مسوولي از كلاس معلمي بازديد كند و معلمان هم وقتي بازنشسته ميشوند چند خاطره محدود از اين بازديدها دارند آنهم بيشتر معلمان باسابقهاي كه دوره معلمان راهنما را درك كرده باشند. كرونا كه در طول اين يك سال، آموزش غيرحضوري را بر معلمان تحميل كرد بر حرفه معلمي هم تلنگر زد؛ تلنگري كه شايد بشود گفت يكي از مهمترين و محوريترين عناصر آموزش را هدف قرار داد. حالا معلم در اتاق شيشهاي و در معرض ارزيابي نه تنها دانشآموزان خود بلكه بسياري از دانشآموزان ديگر و در مقابل چشم والدين و همه كساني كه ممكن است به صورت زنده (آنلاين) و يا غيرزنده (آفلاين) تدريس او را نظاره كنند، قرار دارد. هر روز كه از شروع آموزش غيرحضوري ميگذشت بازخوردهاي تدريس معلمان در شبكههاي اجتماعي بيشتر منعكس ميشد؛ از سوتيهاي معلمان گرفته تا لهجه آنان و گاهي هم اشتباهات فاحشي كه نميشد از آن چشمپوشي كرد. اما رفتهرفته هم معلمان دقيقتر شدند و مراقب بودند تا بهانه دست شبكههاي اجتماعي ندهند و هم وجدان عمومي و افكار عمومي انعكاس اينگونه موارد را محكوم كرد و به سرعت بازار تمسخر و طنز در اين حوزه جمع شد. در عوض تصاوير و كليپهايي از برخي معلمان در شبكههاي اجتماعي پخش شد كه نمايانگر ايثار و فداكاري آنها بود؛ از معلمي كه در بستر بيماري و تا چند ساعت قبل از مرگ به دليل كرونا كلاس آنلاين خود را برگزار ميكرد تا معلمان روستايي كه خلأ نداشتن اينترنت و گوشي را جبران ميكردند، همه و همه حكايت از همدلي افكار عمومي با معلمان در شرايط سخت كرونا زده داشت. اما گذشته از اين دو روي سكهاي كه در شبكههاي اجتماعي انعكاس يافت بايد ديد كرونا و تحميل آموزش غيرحضوري چه بر سر معلمان و معلمي آورد و يا به عبارتي آيا تلنگر آموزش غيرحضوري براي معلمان و معلمي فرصت ارتقا است يا تهديد افتآميز؟ بيترديد پاسخ به اين پرسش نيازمند پژوهش و بررسي دقيق و علمي است اما اگر بخواهيم يك پاسخ و ارزيابي مبتني بر فرض داشته باشيم به نظر ميرسد آموزش حضوري بيشتر معلمان را به خود آورد و آنها را به تامل و تكاپو انداخت تا خود را براي معلمي متفاوتي آماده كنند آنها كه حالا معلمي خود را در اتاق شيشهاي كلاس آنلاين (برخط) در معرض ارزيابي افراد بيشتري ميديدند تلاش كردند تا مهارتهاي معلمي خود را ارتقا دهند.
بيترديد معلمان اسفند 99 در مقايسه با معلمان اسفند 98 متاثر از تلنگرهاي آموزش غيرحضوري ضمن افزايش سواد و مهارت ديجيتالي و رسانهاي خود مهارتهاي كلامي و غيركلامي و روشهاي تدريس خود را نيز ارتقا دادهاند البته معلماني كه اعتماد به نفس و استعداد و علاقه بالاتري دارند در اين راستا پيشرفتهاي قابلتوجهي داشتند كه اين پيشرفتها از چشم دانشآموزان و والدين
به دور نمانده است. به طور كلي در ارزيابي تجربه يك ساله آموزش غيرحضوري يكي از ابعادي كه قابل تامل و بررسي است معلمان و معلمي است و به نظر ميرسد در اين بعد هر چند تجربهاي مبتني بر آزمايش و خطا داشتيم و آموزش چنداني براي توانمند كردن معلمان در اين راستا از سوي آموزش و پرورش وجود نداشت، اما ماحصل همين آزمايش و خطاها نيز به نسبت ساير ابعاد يك ساله تجربه آموزش غيرحضوري مثبت و قابل تحسين است و اميد ميرود اين روحيه و نگرش معلمان براي توانمند كردن خود پس از كرونا نيز ادامه يابد.