كشورها چطور از ابزار تحريم در مواجهه با كشورهاي ديگر استفاده ميكنند
پديده تحريم زير ذرهبين
آرمين منتظري
تحريم واژه آشنايي براي ما ايرانيهاست. بيش از 40 سال است كه با آن درگير هستيم و اثرات منفي آن را در كوچكترين امور اقتصادي خود به وضوح ميبينيم. تحريمها حتي اثرات بسيار مخربي بر كيفيت سلامت ما ايرانيها به جاي گذاشته است. حتي در امور فرهنگي نيز موجبات دردسر شده و نارساييهايي برايمان ايجاد كرده است. در چنين شرايطي هستند كساني در كشور كه به اثرات و تبعات مخرب و منفي تحريمها با نگاهي سادهانگارانه مينگرند. تخفيف و كوچك شمردن اثرات مخرب تحريم به دور از منطق متعارف است و موجب ميشود تلاشها براي رفع آنها كم شده و نوعي بيتفاوتي بر ذهنيت سياستگذاران كشور حاكم شود غافل از اينكه رنج اصلي از اين بيتفاوتي را مردم ميبرند. برخي ديگر از سياستگذاران نيز تحريمها را دستمايه رقابتهاي سياسي و حمله به رقيب سياسي خود كردهاند كه نشانههاي اين عارضه را اين روزها در عرصه سياست داخلي كشور به وضوح ميبينيم. اما بياييد ببينيم اساسا تحريم چيست و چرا اعمال ميشود و چه اندازه اثر دارد؟ در گام نخست بايد بدانيم واقعا با چه پديدهاي روبهرو هستيم چراكه شناخت واقعگرايانه از هر پديدهاي نخستين گام براي چاره انديشيدن است.
ماه گذشته جو بايدن، رييسجمهوري امريكا اعلام كرد تحريمهايي را عليه كودتاگران در ميانمار به اجرا خواهد گذاشت. برخي ديگر از مقامات كاخ سفيد نيز اعلام كردند كه واشنگتن در حال تدارك اعمال تحريمهاي جديد عليه روسيه است تا اين كشور را به دليل برخوردي قهري كه با آلكسي ناوالني، رهبر اپوزيسيون روسيه به اجرا درآمده، مجازات كند. اما قبل از هر چيز بد نيست نگاهي به تاريخچه استفاده از ابزار تحريم بيندازيم.
تعريف سادهاي كه ميتوان از تحريم ارايه كرد اين است: اقدامات تنبيهي گستردهاي كه يك يا چند كشور بر ضد كشوري ديگر به اجرا ميگذارند. معمولا تحريمها ماهيتي اقتصادي دارند اما ميتوانند جنبههاي سياسي، اجتماعي و ديگر اشكال تنبيهي را نيز در بر داشته باشند.
معمولا تحريمها با هدف محدود كردن تجارت و يا سرمايهگذاري در بخشهايي خاص از اقتصاد يك كشور شامل بخش انرژي، بخش تبادل كالا نظير خريدهاي نظامي و يا مايحتاج غذايي و يا بخشهاي خدماتي اعمال ميشوند. همچنين مسدود كردن داراييهاي يك كشور، اعمال محدوديتهاي مسافرتي، اخراج ديپلماتها و يا محروم كردن يك كشور از شركت در برخي مجامع بينالمللي سياسي و ورزشي نيز در شكل تحريم ظهور و بروز يافته است.
در تاريخ معاصر روابط بينالملل معمولا شديدترين تحريمها عليه كشورها از سوي امريكا اعمال شده است. رييسجمهوري امريكا اين اختيار را دارد كه به طور يكجانبه و با سرعتي زياد و تنها با يك امضا تحريمهايي را عليه كشوري ديگر به اجرا بگذارد. علاوه بر اين تحريمها باعث ميشوند رييسجمهوري امريكا از توسل به گزينههايي كه ممكن است تبعات ناگواري داشته باشند و يا اينكه تبعات آن نامشخص و غيرقابل پيشبيني باشند، محفوظ بماند. معمولا روساي جمهوري امريكا از تحريمها براي ممانعت از ورود به درگيري نظامي استفاده ميكنند. البته گاهي اوقات نيز تحريمهاي همه جانبه راه را براي درگيري نظامي هموار ميكنند كه نمونههاي عراق و ليبي از اين قبيل هستند.
نقش تحريمها و ميزان اثرگذاريشان
تحريمها در شكل متعارف خود يك ابزار فشار هستند تا با توسل به آنها بشود كشور هدف را به تغيير رفتارش مجبور كرد. براي مثال ادعاي امريكا در قبال ايران اين است كه تا زماني ايران رفتار خود را در منطقه تغيير ندهد، هدف تحريمها باقي خواهد ماند.
گاهي اوقات نيز تحريمها با اين هدف اعمال ميشوند كه كشوري را وادار كنند، فعاليتي خاص را كنار بگذارد. گاهي اوقات نيز هدف از اعمال تحريمها تغيير رژيم در يك كشور است. براي مثال در خصوص عراق به خصوص بعد از تصويب قانون آزادسازي عراق از سوي كنگره امريكا هدف از اعمال تحريمها به وضوح تغيير رژيم عراق اعلام شد.
اشكالي كه در بالا ذكر شدن، اشكال متعارف تحريمهاست. در اين اشكال ميتوان ارزيابي از اثرگذاريشان به دست آورد. البته معمولا جدا كردن تحريمها از ديگر ابزارهاي فشار در اين نوع از تحريمها سخت است اما دستكم ميتوان ارزيابي كرد كه كشور هدف، تغيير رفتار داده است يا خير. مثال واضح در اين بخش ليبي است كه در نهايت مجبور شد به خواستههاي امريكا تن دهد.
نكته مهم در اين ميان اين است كه زماني همين تحريمهاي متعارف اثرگذاريشان بيشتر ميشود كه كشور هدف كوچكتر باشد، قدرت كمتري داشته باشد و ارتباطات جهانياش كم و يا به اصطلاح منزوي باشد. به ديگر سخن هر كشوري كه بيشتر به نظام سياسي و اقتصادي جهان متصل باشد، تحريمها اثرشان كمتر خواهند بود. اما روي ديگر سكه اين است كه اگر كشوري در ساختار سياسي و اقتصادي خود تنها به يك بخش وابسته باشد اثر تحريمها دو چندان خواهد بود.
البته تحريمها گاهي اوقات نقشهاي ديگري نيز دارند كه ارزيابي اثرگذاريشان به مراتب دشوارتر است. براي مثال وقتي كشوري حاضر نيست تحت فشار تحريمها رفتارش را تغيير دهد، تحريمها تنها اثري كه ميتوانند داشته باشند اين است كه دامنه و اثرگذاري آن رفتار را محدودتر كنند اما قادر به تغيير كلي آن رفتار نيستند. بعد از رخدادهاي سال 1989 در ميدان تيانآنمن چين، اتحاديه اروپا و امريكا متفقا تحريمهاي تسليحاتي را عليه چين به اجرا گذاشتند. البته اين تحريمهاي تسليحاتي نتوانستند سرعت ماشين سركوب را در چين كند كنند اما موفق شدند توانايي چين در دستيابي به سختافزار سركوب و دسترسي به تسليحات پيشرفته از تامينكنندگان داخلي و اتحاد جماهير شوروي را محدود كنند. البته چين در نهايت موفق شد از اين سد عبور كند و اين خود نشان داد كه اين نوع از تحريمها در نهايت ميتوانند بياثر شوند. اين نمونه در خصوص ايران نيز صدق ميكند. ايران سالها تحت تحريمهاي تسليحاتي قرار داشته و دارد اما در نهايت توانسته با موفقيت برنامه موشكي خود را گسترش داده و به پيشرفتهاي شگرفي در اين حوزه دست يابد.
گاهي اوقات نيز تحريمها با هدف ايجاد مانع در مسير يك يا چند كشور براي پيگيري رفتاري خاص مورد استفاده قرار ميگيرند. تحريمهاي گسترده اتحاديه اروپا و امريكا در سال 2014 عليه روسيه بعد از اقدام مسكو در الحاق شبه جزيره كريمه به خاك خود از نمونههاي اين نوع تحريم است. البته كه اين تحريمها ممانعتي در مسير مسكو براي الحاق كريمه به خاك خود ايجاد نكرد اما هزينه اين اقدام را براي روسيه بالا برده و موجب شد روسيه بعد از الحاق كريمه ديگري قدمي به پيش نگذارد.
برخي اوقات نيز از تحريم به عنوان ابزاري براي ارسال سيگنال به جامعه جهاني استفاده ميشود. به اين معنا كشوري كه تحريمها را اعمال ميكند قصد دارد اعلام كند، رفتار يا سياست يك يا چند كشور را نميپسندد. در چنين شرايطي اعمال چنين تحريمهايي موجب ميشود كشوري كه تحريم را اعمال ميكند به عنوان كشوري فعال در نظر گرفته شود. براي مثال در تاريخ 19 ژانويه يعني يك روز قبل از خروج دونالد ترامپ از كاخ سفيد، ايران ترامپ و برخي ديگر از مقامات امريكايي را تحريم كرد. اگرچه اين تحريم به لحاظ عملي اثرگذاري ندارد اما حداقل در داخل و خارج از ايران پيامي از فعال بودن در عرصه ديپلماتيك را مخابره كرد.
و در نهايت نوعي ديگر از تحريمها هستند كه با قدرت زياد براي سدسازي در مسير پيشرفت كشوري در ميانه رقابتهاي ژئواستراتژيك اعمال ميشوند. اين نوع تحريمها به خصوص در منازعات امريكا و چين بسيار مورد استفاده قرار گرفتهاند. در اين چارچوب دو كشور به طور جداگانه از ابزار تحريم با هدف جلوگيري از گسترش نفوذ طرف مقابل در برخي حوزهها نظير تكنولوژي و شبكه اينترنت نسل 5 استفاده كردند.
تحريمها چطور اعمال ميشوند؟
تحريمها معمولا به دو شكل اعمال ميشوند. نخست تحريمهاي جامع عليه كل يك كشور با هدف فلج كردن بخشهايي از فعاليتهاي آن كشور است و دوم اعمال تحريمها عليه بخشي خاص است؛ نظير انسداد داراييهاي افرادي كه ارتباط نزديكي با هيات حاكمه كشور هدف دارند. البته هر دو روش در عمق، رابطه پيچيدهاي با هم نيز دارند.
نوع نخست تحريمها ميتوانند شديد و جامع باشند اما در عين حال ممكن است خطر هدف قرار گرفتن شهروندان عادي را در پي داشته باشند كه در چنين حالتي نوعي بدنامي را براي كشور تحريمكننده در پي خواهند داشت. براي مثال تحريمهاي بينالمللي عليه عراق بعد از حمله سال 1990 اين كشور به كويت موفق شدند، اقتصاد عراق را نابود كنند اما در عين حال باعث شدند حاكمان عراق اعلام كنند كه تحريمها اثرات مخرب ضدانساني را در پي داشته و در نهايت همين مساله موجب شد توان امريكا در حفظ تحريمهاي بينالمللي عليه عراق تضعيف شود.
در نوع دوم اما تحريمها شرايط را تنها براي برخي از بخشها دشوار ميكنند اما در مقايسه با نوع اول اثرگذاري كمتري در تغيير رفتار كشور هدف دارد. براي مثال انسداد داراييهاي برخي از مقامات و اشخاص روسي و ممانعت از سفر آنها به خارج از كشور اثر منفي زيادي بر اين اشخاص داشته اما از آنجا كه اين اشخاص عموما با كرملين ارتباط بسيار نزديكي داشتند، تحريمها موجب شد روابط آنها با كرملين بسيار نزديكتر شده و حتي تحت حمايت كرملين قرار بگيرند.
راههاي معمول موثرتر كردن تحريمها
آنچنان كه در بالا ذكر شد تحريمها معمولا در برخي سطوح حياتي كاركرد دارند و اما در سطح استراتژيك معمولا شكست ميخورند. به همين دليل است كه تحريمها معمولا هدف ابتدايي خود را محقق ميكنند اما معمولا در تغيير كلي رفتار كشور هدف و محقق كردن هدف غايي موفق نيستند. بدتر از همه اينكه تحريمها گاهي اوقات اثر عكس دارند و حتي ممكن است آسيبهايشان مثل بومرنگ به كشور تحريمكننده برگردند. به ديگر سخن گاهي اوقات تحريمها ميتوانند به جاي اينكه حلال مشكلات باشند، مشكل ايجاد كنند. به رغم اينكه هر روند تحريمي ماهيتي منحصر به خود دارد اما فاكتورهايي وجود دارند كه كشورهاي تحريمكننده به خصوص امريكا با استفاده از آنها سعي ميكنند اثر تحريمها را بيشتر كنند:
1) پيوند دادن تحريمها با تغيير رفتار از پيش تعريف شدهاي كه قابل دستيابي باشد. احتمالا يكي از مهمترين عواملي كه اثرگذاري تحريمها را بيشتر ميكند اين است كه كشور تحريم كننده، تحريمها را مشخصا با هدف تاثيرگذاري بر رفتاري طراحي كرده باشد كه كشور هدف مايل به تغيير آن باشد و يا اينكه توان تغيير آن را داشته باشد. در واقع كشور هدف بايد بداند كه چه بايد بكند كه تحريم برداشته شوند و درخواست تغيير رفتار نبايد مستلزم عبور كشور هدف از خطوط قرمزش باشد. براي مثال درخواستهايي كه امريكا ضمن اعمال تحريمها از ايران دارد مستلزم عبور ايران از خطوط قرمز خود است. مسلما ايران نميتواند نسبت به تحولات منطقهاي و امنيت مرزهايش بيتفاوت باشد. علاوه بر اين درخواست از ايران براي كنار گذاشتن برنامه موشكي آن هم در منطقهاي كه انبار سلاحهاي گوناگون امريكايي است، درخواستي غيرمعقول است و ايران هرگز از اين خط قرمز عبور نخواهد كرد. البته ايران يك بار پذيرفت در چارچوب توافق هستهاي برخي اقداماتش را تغيير دهد و در ازاي آن خواستار رفع تحريمها باشد چراكه آن اقدامات جزو خطوط قرمز ايران محسوب نميشد.
2) هدفگذاري تحريمها معمولا نتيجه بهتري به دست ميدهد. كشورهاي تحريم كننده معمولا سعي ميكنند دقيقا بخشهايي را هدف تحريم قرار دهند كه مطمئن هستند تحريمشان اثر مورد نظر را به دست خواهد داد. در واقع آنها تلاش ميكنند روي نقاط ضعف دست بگذارند. در غير اين صورت تحريمها صرفا يك شو سياسي خواهد بود و نتيجهاي به دنبال نخواهد داشت.
براي مثال امريكا بارها و بارها از نفوذ گستردهاش در حوزه نظام مالي بينالمللي مبتني بر دلار براي قطع دسترسي برخي نهادهاي مالي كشورهاي هدف به نظام مالي جهاني استفاده كرده است. در سال 2018 واشنگتن با موفقيت توانست دسترسي بانكهاي ايراني را به نظام مالي جهان قطع كند. در سوي ديگر ماجرا استفاده امريكا از اين قدرت تحت عنوان استفاده امريكا از دلار به عنوان سلاح مطرح شد و همين موضوع موجب شد كشورهايي نظير چين و روسيه استراتژيهاي دفاعي را در اين خصوص به كار بگيرند تا اثر اين نوع تحريم را كم كنند.
3) در نظر گرفتن هزينههاي انساندوستانه يكي ديگر از موثرتر كردن تحريمهاست. اگرچه تحريمها معمولا ابزاري براي اعمال فشار بر نظام سياسي كشور هدف هستند اما اين ابزار فشار بر كيفيت زندگي مردم عادي آن كشور نيز اثر منفي خواهند گذاشت. اين اثر منفي اگر از حدي فراتر رود موجبات تضعيف شاكله تحريمها را فراهم خواهد آورد. در سال 2019 و 2020 امريكا تحريمهايي عليه ونزوئلا به اجرا گذاشت كه جريان صادرات نفت اين كشور كه اصليترين منبع درآمد كاراكاس بود را قطع كرد. اين تحريم با هدف سرنگوني دولت مادورو انجام شد. اما نتيجه اين تحريم نابودي اقتصاد ونزوئلا، بالا رفتن نرخ تورم، سرازير شدن سيل مهاجران ونزوئلايي به كشورهاي همسايه و در نهايت بروز بحران انساني در اين كشور شد. اما مادورو همچنان بر صندلي رياستجمهوري باقي ماند. اين اقدام امريكا همچنين موجب شد حمايتهاي منطقهاي از اين نوع تحريمها عليه ونزوئلا كاهش يابد. بنابراين، اين نوع از تحريم نتوانست هدف غايي خود را محقق كند.
4) اعمال تحريمها به صورت مدتدار به همراه ارايه راهحل گريز از تحريم به كشورهاي هدف يكي ديگر از روشهاست. اگر رهبران كشورهاي هدف نسبت به وضعيت زندگي مردمانشان مسووليتپذير باشند و بتوانند اثرات منفي تحريمها بر قدرتشان را در كوتاهمدت ارزيابي كنند، تحريمها موثر خواهند بود. براي مثال در كره شمالي تحريمها كمترين اثر را در تغيير رفتار پيونگيانگ داشته است. چراكه رهبر كره شمالي كنترل به شدت سركوبگرانهاي بر جامعه دارد و به هيچ عنوان نگران اثرات منفي درازمدت تحريمها بر قدرت خود نيست. اين عوامل باعث شده كيم جونگ اون كمترين نگرانياي از تحريمها داشته باشد بنابراين هيچ نيازي به تغيير رفتار حس نكند.
5) گاهي اوقات از تحريمها در كنار برخي ديگر از ابزارهاي سياسي استفاده ميشود. گاهي اوقات تحريمها به خودي خود موثر هستند اما معمولا زماني تاثيرگذارتر خواهند بود كه در كنار ديگر اقدامات سياسي و ابزارهاي فشار مورد استفاده قرار بگيرند. براي مثال وقتي همزمان با اعمال تحريمها، مشوقهايي نيز ارايه و يا پيشنهاد مذاكرات ديپلماتيك مطرح ميشود و يا وقتي در كنار اعمال تحريم، فاكتور تهديد نظامي نيز روي ميز گذاشته ميشود، اثرگذاري تحريمها بيشتر خواهد شد.
در دهه 90 ميلادي و نيمه نخست دهه 2000 امريكا توانست با استفاده از ابزار تحريم در كنار ابزارهايي نظير مذاكرات ديپلماتيك مخفيانه و آشكار همچنين بهرهگيري از اهرم تهديد حمله نظامي به ليبي، قذافي را متقاعد كند برنامه هستهاي و تسليحات شيميايياش را كنار بگذارد.
6) هماهنگي تحريمها با ديگران بازيگران بينالمللي يكي ديگر راههاي افزايش اثر تحريمهاست. به ديگر سخن وقتي كه مجموعهاي ديگر از كشورها و نهادهاي بينالمللي از تحريمهاي يك كشور عليه كشوري ديگر حمايت ميكنند، تاثير اين تحريمها بيشتر خواهد شد. به خصوص اگر تحريمها در يك ساختار بينالمللي عليه كشوري اعمال شود بسيار اثرگذارتر خواهند بود چراكه مشروعيت ابزار تحريم بيشتر خواهد شد. نمونه اين نوع تحريمها، تحريمهايي است كه عليه رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي اعمال شد و در نهايت موجب سرنگوني اين رژيم نژادپرست شد. در مقابل تحريمهايي كه امريكا عليه كوبا به اجرا گذاشت به رغم تاثيرگذاري اقتصادي در نهايت نتوانست دولت كمونيستي كوبا را سرنگون كند چراكه باقي كشورهاي جهان همچنان به برقراري روابط با كوبا ادامه دادند. در نمونه ديگر امريكا با كمك كشورهايي نظير ژاپن، كره جنوبي همچنين اتحاديه اروپا تحريمهاي قدرتمندي عليه كره شمالي به اجرا گذاشت و اين تحريمها بخشي از اهداف امريكا را محقق كرد اما از آنجا كه كه چين از اين تحريمها حمايت نكرد و همچنان به روابط اقتصادي و سياسياش با كرهشمالي ادامه داد، تحريمهاي امريكا نتوانست به هدف غايي خود دست يابد.
7) همراه شدن تحريمها با حمايتهاي داخلي اثرگذاريشان را بيشتر خواهد كرد. نه تنها حمايتهاي بينالمللي از تحريمها اثرگذاريشان را بيشتر خواهد كرد بلكه تحريمها براي اثرگذاري بيشتر به اجماع داخلي نيز نياز دارند. براي مثال جيمي كارتر، رييسجمهور اسبق امريكا در سال 1980 تحريمهايي عليه اتحاد جماهير شوروي به اجرا گذاشت اما وقتي رونالد ريگان سال 1981 به قدرت رسيد اين تحريمها را لغو كرد چراكه معتقد بود اين تحريمها بيش از اينكه به شوروي فشار وارد كند بر كشاورزان امريكايي فشار وارد خواهد كرد. به اين شكل بود كه با يك تغيير سياسي در عرصه سياست داخلي امريكا، مسكو از اين تحريمها رها شد.
8) حمايت و قدرتمندتر كردن مخالفان سياسي داخلي با اعمال تحريمها يكي ديگر از روشهاست. اگرچه اين روش هميشه نتيجهبخش نيست اما اگر كشور تحريمكننده بتواند با اعمال تحريمها نظام مستقر را تضعيف و جبهه مخالفان را تقويت كند، ميشود گفت كه تحريمها اثرگذار بودهاند. اين نوع تحريمها ميتوانند به اعمال فشار از پايين با بالا و برعكس تبديل شوند و به اين ترتيب دولت مستقر زير فشارها مجبور به تغيير مواضع و رفتار خود خواهد شد.
تحريمهاي بينالمللي عليه آفريقاي جنوبي در طول دهه 80 ميلادي موثر واقع شد چراكه موجب افزايش نارضايتيهاي داخلي و اعتراضات گسترده مردمي عليه رژيم آپارتايد شد. در مورد ديگر بعد از دستگيري الكسي ناوالني در روسيه، رهبران اپوزيسيون روسيه جلساتي مجازي با برخي از مقامات غربي برگزار كردند و از سران اين كشورها خواستند تحريمهايي را عليه برخي چهرههاي اقتصادي روسيه به اجرا بگذارند. البته اين مساله باعث شد مسكو اعلام كند اعتراضات داخلي در روسيه با تحريك غرب انجام ميشود.
9) به روزرساني تحريمها نيز اثرگذاري آنها را بيشتر خواهد كرد. تحريمها زماني تاثيرگذار خواهند بود كه ماهيتي سيال داشته باشند. بنابراين كشورهايي نظير امريكا كه همواره از ابزار تحريم استفاده ميكنند، نهادهايي را ايجاد كردهاند كه مدام به ارزيابي و به روزرساني تحريمها مشغولند. اين ارزيابيها و به روزرسانيها ممكن است به افزايش تحريمها و حتي كاهش آنها منجر شود. هدف اين است كه كشور هدف باور كند با كوچكترين تغيير رفتارش امكان كاهش تحريمها و يا افزايش آنها وجود دارد. بنابراين به روزرساني تحريمها هم لبه افزايش فشار دارد و هم كاهش. براي مثال امريكا تحريمهايي كه از سال 2016 عليه جمهوري بروندي اعمال شد را به روزرساني نكرده است. امريكا پس از بروز موجي از خشونتهاي داخلي در اين كشور تحريمهايي عليه دولت اين كشور اعمال كرد كه محدوديتهاي مالي و سفر كردن مقامات اين كشور را شامل ميشد. نه تنها اين تحريم موج خشونتها را متوقف نكرد بلكه دو تن از كساني كه هدف اين تحريمها قرار گرفتند در ماه ژوئن سال گذشته ميلادي دو پست مهم دولتي را در اين كشور تصاحب كردند.
10) كشورهاي تحريمكننده براي تضمين اثرگذاري تحريمها معمولا سعي ميكنند خود را براي وضعيت جديدي كه بعد از اعمال تحريمها ايجاد ميشود، آماده كنند. اين آمادگي معمولا با بررسيها و ارزيابيهاي آيندهنگرانه از تاثير تحريمها ايجاد ميشود. كشورهاي تحريمكننده معمولا سعي ميكنند اثر تحريمها را در رابطه با دستيابي به اهداف استراتژيك خود ارزيابي كرده و خود را براي اقدامات احتمالي در آينده آماده كنند. براي مثال تحريمهاي مالي امريكا عليه كوبا موجب شد بسياري از شهروندان كوبايي با هدف رسيدن به خاك امريكا و بهرهگيري از فرصت زندگي در خاك اين كشور به سمت مرزهاي امريكا هجوم ببرند. البته امريكا نيز آماده بود تا فرآيند مهاجرت اين افراد را تسهيل كند تا فشار بر دولت كوبا را افزايش دهد.
نتيجهگيري
هدف از اين نوشتار ارايه تحليلي از ساختار تحريمها و ارايه چشماندازي از اهداف و روشهاي كشورهاي تحريمكننده در عرصه بينالمللي است. براي مبارزه با چنين پديدهاي نخست نياز است اين پديده به طور كامل شناخته شود. بديهي است در برخي از مواردي كه در بالا ذكر شد، ميتوان ايران را نيز در چارچوب مخصوص به خودش قرار داد و وضعيت را تحليل كرد. در پايان آنچه بديهي است اين است كه استقبال از تحريمها و يا بيتوجهي به آثار و تبعات منفي آنها به هر شكل ممكن همان قدر مخرب است كه ضعف نشان دادن در مقابلشان مخرب است.
منابع:
BROOKINGS INSTITUTE
CHATHAM HOUSE
CFR
Stratfor
Reuters
تحريمها در شكل متعارف خود يك ابزار فشار هستند تا با توسل به آنها بشود كشور هدف را به تغيير رفتارش مجبور كرد. براي مثال ادعاي امريكا در قبال ايران اين است كه تا زماني ايران رفتار خود را در منطقه تغيير ندهد، هدف تحريمها باقي خواهد ماند.
تحريمها معمولا در برخي سطوح حياتي كاركرد دارند و اما در سطح استراتژيك معمولا شكست ميخورند. به همين دليل است كه تحريمها معمولا هدف ابتدايي خود را محقق ميكنند اما معمولا در تغيير كلي رفتار كشور هدف و محقق كردن هدف غايي موفق نيستند.