فائزه هاشمي و مهرعليزاده هركدام بهدليلي اعلام كانديداتوري كردند
اصلاحطلبان و دژاووي نيك و بد
نام و ياد اعظم طالقاني آنقدر بزرگ و عزيز هست كه حالا و با گذشت چندين ماه از درگذشتش، فراموش نشده باشد. ميراث او و اعتراض خستگيناپذير به نوع نگاه 6 فقيه و 6 حقوقدان شوراي نگهبان به مقوله «رجل سياسي»، همچنان پابرجاست و احتمالا به همين دليل است كه گاه و بيگاه چهرههاي سياسي تلاش كنند با اعمال و رفتار و گفتار خود براي اندكي هم كه شده شبيه به او باشند. اعظم طالقاني تا بود، با علم به نوع نگاه شوراي نگهبان به زنان و تفسير خاصشان از كليدواژه «رجل سياسي» براي احقاق حق زنان در انتخابات نامنويسي ميكرد اما درگذشتش، دليلي بر پايان اين اعتراض نيست؛ چنانكه روز گذشته فائزه هاشمي كه فرزند صريحالهجه آيتالله هاشمي است، در اظهاراتي كه روزنامه مستقل آن را منتشر كرده، از حضور نمادين خود در انتخابات رياستجمهوري گفته است؛ «از آنجا كه اعتقادم به نامنويسي زنان در انتخابات است، اگر لازم باشد اين كار را به صورت نمادين انجام خواهم داد، فقط براي نامنويسي و نه ادامه ماجرا، چون با شرايط فعلي بناي ورود به انتخابات حتي براي راي دادن را ندارم.»
تكرار اين تجربه اما تنها اقدام اصلاحطلبان نيست. محسن مهرعليزاده، چهره سياسي اصلاحطلب نيز سوي ديگر ميدان با اعلام حضور خود در انتخابات رياستجمهوري، در مسير تكرار تجربهاي ديگر قرار گرفته است. شرايط امروز ايران به گونهاي است كه اگر در انتخابات 28 خرداد 1400، شانسي براي اصلاحطلبان باشد، در سايه اجماع كامل و حمايت از كانديداي واحد است و در صورت تعدد كانديداهاي اين جريان سياسي نميتوان چندان به نتيجه خوشبين بود. رويكردي كه يكي از مصاديقش، انتخابات رياستجمهوري سال 84 است و از اينرو بايد اميدوار بود؛ زماني كه ازقضا محسن مهرعليزاده يكي از چند كانديداي اصلاحطلبي بود كه مقابل احمدينژاد ناكام ماند. حال بايد منتظر ماند و ديد آيا اصلاحطلبان دچار دژاوو شده و تجربه تلخ سال 84 را تكرار خواهند كرد يا آنطور كه اغلب چهرههاي منتسب به اين جريان سياسي ميگويند، با اجماع كامل و كانديداي واحد وارد گود رقابت ميشوند.