امريكا و پاكستان بايد براي تامين امنيت افغانستان همكاري كنند
گزينههاي بايدن در برابر كابل
مترجم: گلي اصغري
ايالات متحده در توافقي كه فوريه 2020 با طالبان امضا كرد، متعهد شد نيروهاي نظامي خود را تا ماه مه سال جاري ميلادي از افغانستان خارج كند. دولت جو بايدن رييسجمهور جديد امريكا تلاش ميكند به اين توافق صلح پايبند بماند اما در اين مسير با چالشهاي دشواري مثل سطح بالاي خشونت و پيشرفت اندك در مذاكرات ميان گروههاي افغان روبهرو است.
آنتوني بلينكن، وزير امور خارجه امريكا براي تسهيل خروج نيروهاي امريكايي و عدم نقض كامل توافق با طالبان، طرح صلح اصلاح شدهاي را پيشنهاد كرده كه به موجب آن قدرت به صورت موقت تقسيم ميشود و كشورهاي مهم منطقه به اين فرآيند ميپيوندند. تحولات هفتههاي آينده تعيين ميكند كه آيا دولت بايدن ميتواند به ضربالاجل خروج از افغانستان پايبند بماند يا خير. با اين حال پس از 20 سال مشخص شده كه هيچ دولتي در افغانستان نميتواند بدون مشاركت طالبان موفق شود و هيچ طرح صلحي در افغانستان نميتواند بدون حمايت كامل پاكستان به موفقيت برسد.
پاكستان، عربستانسعودي و امريكا نقش مهمي در كمك به افغانستان براي بيرون كردن شوروي از اين كشور و پايان دادن به جنگ سرد ايفا كردند. با اين حال جنگ داخلي مرگبار در افغانستان پس از خروج شوروي در سال 1989 اين كشور را چندپاره كرد. هرج و مرجي كه به وجود آمد به القاعده اجازه رشد داد و رهبرش اسامه بنلادن توانست برنامههاي تروريستي خود را در سطح جهان اجرا كند. انبوهي از هرويين وارد كشورهاي همسايه به ويژه ايران شد. وقتي طالبان در سال 1996كابل را تسخير كرد، توانست توليد ترياك را كاهش دهد اما حكومت آنها بهويژه در برخورد با زنان به شدت سركوبگر و بيرحم بود. با وجود اينكه درگيري مستقيم كاهش يافته بود اما هند و ايران همچنان از طريق نيروهاي نيابتي عليه طالبان ميجنگيدند. پس از حمله القاعده به امريكا در 11 سپتامبر 2001 و به دنبال خودداري ملا عمر رهبر طالبان از تحويل دادن بنلادن به امريكا، تنها دو ماه زمان برد تا طالبان سرنگون شود. با اين حال سقوط دولت طالبان به هيچوجه به معناي شكست آنها نبود.
طي دو دههاي كه از سقوط طالبان ميگذرد، رابطه بين امريكا و رپاكستان همواره تحتالشعاع وضعيت افغانستان بوده و در برخي موارد با خصومت و اتهام فريبكاري خدشهدار شده است. امريكاييها از اينكه پاكستان حاضر نميشود مخفيگاههاي طالبان به ويژه شبكه خطرناك حقاني را در خاك خود از بين ببرد بسيار عصباني است. امريكاييها استدلالشان اين است كه پناهگاههاي امن طالبان در پاكستان جلوي پيروزي نظامي امريكا در افغانستان را گرفته است. امريكاييها به اشتباه فكر ميكردند ميلياردها دلار بودجهاي كه از طريق ائتلاف به ارتش پاكستان اختصاص ميدادند ميتواند برايشان نفوذ كافي را به ارمغان بياورد و آنها را به اهداف راهبرديشان برساند.
اما خيلي زود امريكاييها، پاكستان را متهم به كمكاري در برابر تهديد تروريسم كردند. اسلامآباد نيز بحثهاي داخلي امريكا درخصوص كاهش تعداد نيروهاي نظامي، بالا رفتن سطح خشونت در افغانستان و دعواهاي جناحي دركابل را گواهي بر غيرقابل پيشبيني بودن سياست امريكا و احتمال گسترش صحنه جنگ به داخل پاكستان ميداند. اگر قرار باشد در هر حال طالبان نهايتا به پاكستان برسد، اسلامآباد انگيزه لازم براي ادامه همكاري با آنها را دارد.
رهبري پاكستان همواره اعلام كرده اينكه نميتواند سراغ طالبان افغانستان برود به اين خاطر نيست كه اراده لازم براي انجام آن را ندارد بلكه كشور فاقد ظرفيت لازم براي انجام اين كار است. ارتش پاكستان همزمان با هند كه روزبهروز خصومتش با اسلامآباد بيشتر ميشود و با تهديد شورشيان در بلوچستان كه به گفته ارتش احتمالا از طرف هند تحريك ميشود درحال جنگ است. به علاوه اگرچه پاكستان در برابر طالبان اهرم فشاري خوبي در دست دارد اما فشار بيشتر بر اين گروه ميتواند اين گروه را به كشورهايي نزديك كند كه تا پس از حمله امريكا به افغانستان با طالبان وارد رابطه شده بودند.
از نگاه پاكستان، امريكا دو اشتباه اساسي مرتكب شده است: اول اين بود كه بين القاعده و طالبان فرقي قائل نشد و دوم اينكه تصميم گرفت پس از توافق بن در سال 2001 كه با هدف بازسازي نهادهاي دولتي پس از حمله امريكا منعقد شد، طالبان را از ساختار دولت كنار بگذارد.
سال گذشته پاكستان بازيگر اصلي در بازگرداندن طالبان به ميز مذاكره بوده است. در شرايطي كه توافق خروج نيروهاي امريكايي در خطر است اكنون از اسلامآباد انتظار ميرود بر طالبان فشار بياورد تا به تعهدات خود عمل كند. اما واقعيت اين است كه با هر روز تاخير در حل و فصل سياسي موضوع، نفوذ پاكستان بر طالبان نيز كم ميشود.
فرآيند صلح شكننده است و ارتش افغانستان و نيروهاي ناتو همچنان درگير جنگ با طالبان هستند. اگرچه هيچ نيروي امريكايي اخيرا مورد هدف قرار نگرفته اما فروپاشي مذاكرات صلح ميتواند حمله عليه امريكاييها را افزايش دهد و اين مساله خروج نيروهاي امريكا از افغانستان را پيچيدهتر ميكند. ادامه بيثباتي در افغانستان ميتواند منجر به بدتر شدن اوضاع امنيت داخلي پاكستان شود و موج جديدي از پناهندگان افغان را روانه اين كشور كند.پاكستان همچنان در مرزهاي خود با 5/2 ميليون پناهنده افغان مواجه است. ثبات در افغانستان به اين پناهندگان امكان بازگشت به خانه را ميدهد. آغاز دوباره بيثباتي در افغانستان باعث ميشود شهرهاي مرزي پاكستان دچار خشونت شوند و هرگونه امكان تجارت دوجانبه از بين برود.
در سالهاي اخير پاكستان در مقابله با تروريسم داخلي پيشرفتهايي داشته و اجازه نداده طالبان افغانستان و پاكستان با هم متحد شوند. نكته مهم اين است كه دستگاه امنيتي پاكستان توانسته فرماندهي هستهاي و فرآيندهاي كنترلي خود را ارتقا ببخشد و رتبه كشور در شاخص ايمني اتمي را بالا ببرد.
پاكستان در آسيا نقش راهبردي و اقتصادي مهمي دارد و امريكا بايد براي همين دليل هم كه شده روي پاكستان تمركز كند. اما شروع دوباره جنگ در افغانستان دستيابي به اين هدف را دشوار ميكند. بيثباتي در افغانستان نه به نفع پاكستان است و نه به نفع منافع حياتي امريكا. حال سوال اين است كه براي افزايش شانس صلح در افغانستان چه اقدامات عملي ميتوان انجام داد.
با توجه به نتايج نااميدكننده مذاكرات قطر، دولت بايدن در طرح صلح خود خواستار واگذاري ميزباني مذاكرات صلح افغانستان به تركيه است. روسيه نيز برنامه خود براي تشكيل يك كنفرانس صلح ديگر در تاريخ 18 مارس را ارايه كرده است. درحالي كه بازيگران مختلف منطقهاي تلاش ميكنند نقش خود در تحولات جاري افغانستان را به ديگران ثابت كنند، حل و فصل مسائل از طريق مذاكره بين افغانها همچنان مهمترين اولويت است. طرح بايدن خواستار جايگزيني دولت افغانستان با يك دولت موقت است كه در آن تا زمان برگزاري انتخابات و تدوين قانون اساسي جديد، قدرت تقسيم ميشود. با اين حال اين طرح چندان با استقبال رييسجمهور افغانستان مواجه نشد. اما نكتهاي كه وجود دارد اين است كه طالبان بايد در سازوكار تقسيم قدرت حضور داشته باشد و تشكيل يك دولت انتقالي راه مناسبي براي انجام اين كار است البته تا وقتي كه انتخابات بعدي افغانستان برگزار شود. مذاكرات زلماي خليلزاد، ديپلمات امريكايي با دولت كابل و طالبان و البته با طرفهاي پاكستاني نقش بسيار مهمي در رسيدن به حل و فصل سياسي اين سازوكار انتقالي ايفا ميكند.
طرح بايدن خواستار ميانجيگري بينالمللي در ابعادي وسيعتر و تحت زعامت سازمان ملل شده است. بر اين اساس،كشورهاي منطقه از جمله روسيه، هند، چين و ايران در اين طرح گنجانده شدهاند. نكته مهم اين است كه تنها سازمان ملل ميتواند «راهبرد ديپلماتيك منطقهاي قدرتمندي» را اجرا كند كه از نگاه همه بازيگران اهميتي حياتي درتداوم صلح افغانستان ايفا ميكند اما حتي يكي از اين كشورها نيز نبايد كنار بكشند .
تلاشهاي بينالمللي براي ايجاد ثبات در افغانستان نيازمند مولفههاي حياتي ديگري نيز مثل طرح اقتصادي براي افغانستان و پاكستان است. پس از جنگ افغانستان نيز مثل هر جنگ ديگري بايد شغل ايجاد كرد تا صلح پايدار بماند. در 20 سال گذشته پيشنهادات متعددي براي هماهنگ كردن اقتصاد افغانستان و پاكستان و ايجاد شغل در هر دو كشور مطرح شده است. بحث امتيازات تجاري امريكا براي اين دو كشور و طرح «مناطق فرصت بازسازي» كه ميتواند شغل ايجاد كند و به جذب سرمايه كمك كند بايد بار ديگر مطرح شوند. امريكا ميتواند دركمك به احياي توافق تجاري ترانزيت پاكستان و افغانستان و ديگر سرمايهگذاريهاي زيرساختي آيندهدار در مرز دو كشور نقش مهمي ايفا كند.
افغانستان به يك طرح امنيتي بلندمدت نياز دارد كه شامل كمكهاي فني و مادي به ارتش و پليس افغانستان در سالهاي آينده و تقويت امنيت در مرز پاكستان و افغانستان شود. مهمترين نگراني راهبردي امريكا اين است كه افغانستان بار ديگر به مأمني براي القاعده يا داعش تبديل شود و آنها از اين كشور براي حمله به امريكا و متحدانش استفاده كنند.
امريكا، پاكستان و ناتو بايد در صورت افزايش خطر تروريسم در افغانستان در مورد راهبرد مقابله با تروريسم گفتوگوهاي صريحي داشته باشند. در بلندمدت همكاري كابل و اسلامآباد عليه تروريسم نيز مفيد خواهد بود اما انجام اين كار نيازمند آن است كه دو كشور به هم اطمينان دهند از خاكشان براي حمله به ديگري استفاده نميشود.
ايجاد ثبات در افغانستان و اطمينان از عدم گسترش شبكههاي افراطگراي جهاني دركل منطقه به نفع پاكستان و امريكاست. دو كشور با وجود برخي افت و خيزها در روابطشان، تاريخچه طولاني از روابط دوجانبه دارند كه عمرش بسيار بلندتر از همكاري ضدتروريسم است. مكنزي فرمانده نيروهاي امريكا در منطقه اخيرا درگفتوگويي اعلام كرد، پاكستان نه فقط در آينده افغانستان نقش بسيار مهمي دارد بلكه در جهان امروز يكي از مناطق بسيار مهم وكليدي محسوب ميشود.
منبع: فارن پاليسي