گروه سياسي
اگرچه فعاليتهاي غيررسمي كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري چند ماهي است به صورت غيررسمي آغاز شده اما با ورود به سال ۱۴۰۰ اين تبليغات و فعاليتهاي ستادي رنگ و رويي رسميتر و جديتر به خود ميگيرد. نيمنگاهي به فهرست كانديداهايي كه رسما يا تلويحا اعلام حضور كردهاند، نشان ميدهد كه صف كانديداها طويل و انتخاب براي هر دو جريان دشوار است. اصلاحطلبان با مشكل اصلي و هميشگي «نظارت استصوابي» مواجه هستند و بيش از آنكه به فكر اين باشند كه چه كسي براي كانديداتوري كارآمد و مناسب است، بايد به فكر اين باشند كه چه كسي يا كساني از فيلتر شوراي نگهبان عبور ميكند. طيفها و نحلههاي مختلف اصولگرايي نيز آنقدر كانديداهاي متعدد و متنوعي دارند كه رسيدن به كانديداي واحد براي اين جريان سياسي كمي دور از ذهن به نظر ميرسد. «اعتماد» با محمد هاشمي، عضو سابق مجمع تشخيص مصلحت نظام درمورد كانديداهاي احتمالي مختلف انتخابات خرداد ۱۴۰۰ گفتوگو كرده است.
قريب به ۳ ماه ديگر انتخابات دوره سيزدهم رياستجمهوري برگزار خواهد شد. برخي كارشناسان و كنشگران با رصد اوضاع و احوال جامعه پيشبيني ميكنند كه ما در انتخابات سال ۱۴۰۰ با مشاركت حداقلي مواجه خواهيم شد. به نظر شما چقدر احتمال دارد كه اين پيشبيني به واقعيت مبدل شود؟ شما فضاي جامعه را چطور ارزيابي ميكنيد؟
من هم در حال حاضر چنين ديدگاهي دارم و فكر ميكنم فضاي انتخاباتي و سياسي ميان مردم فضاي سردي است اما بايد اين نكته را هم درنظر داشته باشيم كه هنوز براي قضاوت اندكي زود است و قريب به ۳ ماه ديگر زمان باقي است. از سويي شرايطي كه امسال از سر گذرانديم، شرايطي مناسب و مساعد جهت دعوت از مردم براي مشاركت نيست. در سالهاي پيشين مرسوم بود كه پيش از انتخابات برنامهها و ميتينگهاي انتخاباتي، سخنرانيها و تريبونهاي رسانهاي و شام و ناهارهاي انتخاباتي فعال ميشد. امسال اما هم به دليل شرايط شيوع كرونا امكان برگزاري چنين برنامههاي وجود ندارد و هم شرايط اقتصادي نامساعد است و مردم مشكلات بسيار زيادي به لحاظ اقتصادي دارند؛ بنابراين خيلي از تبليغات هم به جاي تاثير مثبت اثر منفي روي افكار عمومي دارد. با همه اين اوصاف شنيده ميشود كه تشكلها و احزاب و مجامع سياسي ستادهاي انتخاباتي برپا كردهاند و گفته ميشود در حال برنامهريزي و كار هستند.
از ديگر چهرههايي كه فعاليتها و كنشگريهاي امروزش، انتخاباتي تلقي ميشود، محمود احمدينژاد است. او سفرهاي استاني برگزار ميكند، ديدارها و سخنرانيهاي مردمي دارد و بسيار بيش از گذشته با رسانهها گفتوگو ميكند. باتوجه به سابقه مديريت ۸ ساله احمدينژاد، فكر ميكنيد بتواند بار ديگر اين تجربه را تكرار كند و تبليغات ميداني كه شروع كرده در افكار عمومي با نتيجه مثبت روبهرو خواهد شد؟
آنطور كه رصد و از برخي دوستان درمورد نظرسنجيها پرسوجو ميكنم، معتقدند كه شانسي براي محمود احمدينژاد وجود ندارد. رويكردي كه محمود احمدينژاد دارد همان تخريب و تهاجم است. اين رويكرد امروز ديگر كارآمد نيست. ايشان سال ۸۴ هم همين رويكرد را اتخاذ كرد و الان هم تصور ميكند هنوز شرايط سال ۸۴ حاكم است و اشخاصي كه در صحنه حضور دارند، همان چهرههاي فعال در سال ۸۴ هستند. به نظر من شرايط تفاوت فراواني كرده و امروز اين رويكرد و رفتار، بازاري ندارد. آنچه مهم است برنامه و تيم است. به نظر من در اين دوره انتخابات چندان قائم به فرد نيست؛ بلكه بيشتر تيم كانديداها اهميت دارد. برنامه و داشتن تيم دو ويژگي است كه در اين دوره از انتخابات اهميت بسزايي دارد اما بداخلاقيهاي انتخاباتي و توهين و تخريب و مسائلي از اين دست در انتخابات پيشرو تاثيرگذار نيست.
نظرتان درمورد چهرههاي جديد اصولگرايي كه بعضا پيشينه نظامي هم دارند، چيست؟ براي نمونه سعيد محمد هم حضور پررنگ رسانهاي داشته و بالاخره چندي پيش رسما اعلام كانديداتوري كرد.
من شناختي از ايشان ندارم و چيزي هم در مورد او نشنيدهام.
در جريان اصلاحطلبي نيز كانديداهاي مختلفي كه احتمال تاييد صلاحيتشان وجود دارد، همچون اسحاق جهانگيري، محسن هاشمي يا محمدرضا عارف مطرح است. به نظر شما چقدر اين گزينهها جدي هستند؟
آنچه به صورت غيررسمي از جريان اصلاحطلب شنيدهام، اين روزها مساله تاييد صلاحيت بسيار مهم است و حتي عدهاي معتقدند اشخاصي كه شما نام برديد يا افراد ديگر از سوي شوراي نگهبان تاييد صلاحيت نميشوند، چراكه گفته ميشود اساسا اين دوره بهدنبال انتخابات رقابتي متوازن نيستند و ميخواهند همان تجربه انتخابات دوره يازدهم مجلس شوراي اسلامي تكرار شود. در واقع در جريان اصلاحطلب بيش از اينكه مساله «چه كسي كانديدا شود» مطرح باشد، مساله «چه كسي احراز صلاحيت ميشود» مطرح است. كما اينكه سخنگوي كارگزاران نيز اخيرا گفته بود كه انتخاب نهايي را به بازه زماني پس از تاييد صلاحيتها موكول ميكنيم و الان نميتوانيم به نتيجه برسيم و درمورد كسي قطعا نظر بدهيم.
اما به نظر ميرسد فارغ از احراز صلاحيتها در جريان اصلاحطلبي هم عزم برخي افراد براي حضور جزم است. مثلا محسن هاشمي اوايل امسال در واكنش به كانديداتورياش گفته بود كسي كه بخواهد اين دوره رييسجمهوري شود، يا بايد عاشق باشد يا مجنون اما مدتي بعد كارگزاران از محسن هاشمي به عنوان گزينه جدي خود نام برد؛ نظر شما در مورد اين موضعگيريها چيست؟
آنچه من درباره محسن هاشمي شنيدم، اين بود كه در انتخابات رياستجمهوري كسي نميتواند خودش را نامزد كند، بلكه بايد يك جريان يا گروهي او را به عنوان نامزد معرفي كند. از سويي در كارگزاران سازندگي 2، 3 نفري به عنوان كانديداي انتخابات رياستجمهوري مطرح هستند كه اين افراد به صورت بالقوه ميتوانند كانديدا باشند اما براي بالفعل شدن نياز است كه ابتدا نتيجه تاييد صلاحيت كانديداها مشخص شود. البته گمان ميكنم فرصت زيادي باقي نمانده است. شرايط كشور هم شرايط سخت و پيچيدهاي است. ممكن است برخي افراد به دليل سفرها يا مصاحبهها در مظان كانديداتوري باشند اما تكليف همه چيز بعد از تاييد صلاحيتها مشخص ميشود.
نظرتان درمورد تغيير رويكرد اسحاق جهانگيري در هفتههاي اخير چيست؟ جهانگيري طي اين سالها بيشتر موضعگيريهاي اقتصادي داشت و كمتر به مسائل حاشيهدار سياسي ورود ميكرد اما اخيرا در سفرها و سخنرانيها بيش از گذشته درباره مسائل بعضا حساس سياسي موضعگيري ميكند؛ به نظر شما او ميتواند كانديداي جريان اصلاحات باشد؟
بالاخره اسحاق جهانگيري يك شخصيت سياسي است و مديران در حد ايشان وقتي سخنراني يا سفر ميكنند و ديدارهايي دارند، توقع اين است كه درمورد مسائل روز اظهارنظر كنند. مردم در حال حاضر بيشتر مشتاق هستند راجع به روابط بينالملل و وضعيت اقتصاد و معيشت و اوضاع سياسي بدانند و بشنوند. در حال حاضر تبليغات دشمن بسيار شدت گرفته است. متاسفانه رسانههاي بيگانه و خارجي عليه نظام، انتخابات و بحث مشاركت در انتخابات صحبت ميكنند تا مردم را مأيوس كرده و از نظام جدا كنند. اين روزها بسياري در حال القاي اين مساله هستند كه همه مشكلات از سوي مديريت است و حتي ميخواهند اينگونه القا كنند كه اسلام برنامه حكومتي ندارد و دين از سياست جداست. اين حرفها در رسانههاي داخلي و خارجي وجود دارد؛ بنابراين فضا حكم ميكند كه شخصي در سطح معاون اول رياستجمهوري درمورد مسائل سياسي صحبت كند.
امسال شرايط مساعدي جهت دعوت از مردم براي مشاركت نيست
رويكردي كه محمود احمدينژاد دارد همان تخريب و تهاجم است
برنامه داشتن و تيم داشتن دو ويژگي است كه در اين دوره از انتخابات اهميت بسزايي دارد اما بداخلاقيهاي انتخاباتي و توهين و تخريب و مسائلي از اين دست در انتخابات پيش رو تاثيرگذار نيست
آنچه من از محسن هاشمي شنيدم اين بود كه در انتخابات رياستجمهوري كسي نميتواند خودش را نامزد كند، بلكه بايد يك جريان يا گروهي او را به عنوان نامزد معرفي كند
در جريان اصلاحطلب بيش از اينكه مساله «چه كسي كانديدا شود» مطرح باشد، مساله «چه كسي احراز صلاحيت ميشود» مطرح است