اندر حكايت بند/ سد كمالخان
حميد عزيزي
افغانستان يك كشور كوهستاني است كه رشته كوههاي وسيع آن سرچشمه رودخانههاي مختلف براي تامين آب كشورهاي همسايه به شمار ميرود. ساليانه حدود 80ميليارد متر مكعب آب در افغانستان حاصل ميشود كه 60 ميليارد مترمكعب آن به كشورهاي همسايه جاري است. در اين ميان، حدود 48 ميليارد مترمكعب آب از طريق رود كابل با گذر از 11 استان در افغانستان به رود سند در پاكستان ميريزد. طي سالهاي گذشته دولت افغانستان با همكاري دولت هند در تلاش براي احداث 12 سد روي رود كابل است تا بتواند بخشي از برق مورد نياز كشورش، تامين آب شرب سالم، تامين آب بخش كشاورزي و احياي زيستگاههاي مختلف اين مناطق را تحصيل كند.
همچنين رودخانه آمو در شمال افغانستان به طول حدود يكهزار كيلومتر در امتداد مرز افغانستان با كشورهاي تاجيكستان، ازبكستان و تركمنستان جريان دارد كه عدم مديريت منابع آبي اين منطقه ساليانه باعث تخريب هزاران هكتار زمينهاي كشاورزي، باغها و روستاها ميشود.
از طرفي ديگر، رود هيرمند كه از 40 كيلومتري غرب كابل و از ارتفاعات كوه بابا سرچشمه ميگيرد، پس از طي مسير 1100 كيلومتري به درياچه هامون ميريزد. دولت افغانستان در 4 فروردين 1400 سد كمالخان كه روي رود هيرمند ساخته شده است را افتتاح نمود. اين سد توانايي ذخيره 52 ميليون مترمكعب آب براي توليد 9مگاوات برق و آبياري 80هزار هكتار زمين را دارد. افغانستان يك كشور زراعتي است كه با وجود منابع عظيم آبي و معدني، نرخ بيكاري در آن 40% و فقر 60% است و معضل غذا به عنوان يك بار سنگين بر شانههاي اقتصاد جنگ زده و راكد آن به حساب ميآيد. در شرايطي كه كمكهاي خارجي در حال كاهش است، دولت اين كشور سعي دارد تكيه و توان خود را به بخش كشاورزي و منابع معدني معطوف سازد و در كنار آن با احداث راههاي ارتباطي از مسير كشورهاي همسايه، دسترسي خود را به بازارهاي جهاني افزايش دهد تا بتواند توليدات و محصولات زراعتي و معدني خود را به بازارهاي جهاني برساند. برنامه احداث سدهاي آب در نقاط مختلف اين كشور به عنوان موتورهاي محرك بخش كشاورزي افغانستان به حساب ميآيد. اما استفاده و مديريت اين منابع آبي كه حيات در ساير كشورها نيز به آن وابسته است، مسالهاي فراتر از مرزهاست كه ميبايست با تدبير و گفتوگو به نتيجه نهايي برد- رد ميان ملتهاي منطقه برسد. در اين صورت است كه همپوشاني، همكاري و اشتراك منافع ميان افغانستان و كشورهاي همسايه ميتواند به عنوان مكمل و تقويت كننده يكديگر عمل كند.
با افتتاح سد كمال خان، تمامي مردم افغانستان غرق در شور و شعف شدند اما نقطه نامتجانس اين افتتاحيه، صحبتهاي ضد و نقيض آقاي اشرف غني به عنوان رييسجمهور افغانستان بود كه ميتواند آينده بهرهمندي ملتها از اين پروژه مهم را با چالش و تضاد منافع مواجه كند. مردم سيستان در دو طرف مرزهاي سياسي، داراي يك تاريخ، فرهنگ، زبان، دين و نژاد واحد هستند. عمامه سيستاني و زباني كه آقاي اشرف غني سعي ميكرد جملاتي با آن بيان كند، ميراث هويتي مشترك تمام ملت سيستان و بلوچستان بزرگ است، بنابراين شكوفايي در يك سوي مرز سياسي و تشنگي در سوي ديگر آن نه براي سيستاني ارزشمند است و نه چنين اتفاقي را ميتوان در ميان مردمي متصور شد كه قرنها از يك رود سيراب و از يك باد 120 روزه نفسهايشان به شماره افتاده است. شعارهاي پوپوليستي همواره زمينهساز محروم ماندن تمام ملت سيستان شده است. نه جريان بي حساب آب از افغانستان به ايران توانست اين سوي مرز (ايران) را به شكوفايي رساند و نه قطع يا كاهش حقابه ايران ميتواند آنسوي مرز (افغانستان) را به رونق برساند.
تاريخ ثابت نموده است كه منفعت و ضرر مردم هردوطرف مرز يكسان و تحت عوامل مشترك است. بنابراين نظامهاي سياسي هردو كشور بايد در برنامهريزيها و سياستهاي توسعهاي خود حتما آنسوي مرز را نيز به عنوان يك بخش جدايي ناپذير از شرط موفقيت خود در نظر بگيرند. بادهاي 120 روزه، تخريب محيط زيست، خشكسالي، بيابان زايي، از بين رفتن گونههاي مختلف گياهي و جانوري، بلا استفاده باقي ماندن زمينهاي مستعد كشاورزي به دليل عدم وجود آب كافي، سيل مهاجرت، افزايش كشت مواد مخدر، نفوذ گروههاي تروريستي و... از جمله تهديدات اساسي هستند كه مرز سياسي نميشناسد و تاريخ، فرهنگ و موجوديت سيستانيهاي دوطرف مرز را با خطر نابودي مواجه ميكنند. سرنوشت مردم سيستان بزرگ چنان به هم گره خورده است كه آنها با وابستگيهاي خوني خود، هزاران سال باهم زندگي كردهاند، آب افغانستان و مسير تجاري چابهار به عنوان داشتههايي هستند كه سيستانيهاي دو طرف مرز در طبق اخلاص در مقابل يكديگر ميگذارند و فراموش نميكنند كه سياسيون، ميهمانان يك روزه هستند، ميآيند و ميروند و به حرمت ميهمان بودن نيز احترام ميشوند، اما عموزادگان دوطرف مرز قرار است تكيهگاه و كمربسته يكديگر در برابر خشونت طبيعت و جبر زمان باشند. موضعگيريهاي سياسيون دو كشور طي چند سال اخير در مساله آب باعث جنجالهايي شده كه روابط بين دو كشور را گاهي با سايه تاريك مواجه ميكرد اما مردم دو طرف مرز همچنان در كنار يكديگر ماندند. طي هزاران سال، هرگاه اختيار كار و تصميم به دست مردم سيستان بود، هيرمند؛ رستم پرور، سرسبز و پرنعمت بود. آنها خود ميدانستند و ميدانند چگونه باهم كنار بيايند و چگونه رحمت الهي را براي زنده ماندن باهم تقسيم كنند. تبديل شدن مساله آب به موضوع همكاري بين دو كشور ميتواند ثمرات عظيمي براي هردو طرف مرز به ارمغان بياورد. انتقال دانش و تجربيات از جمهوري اسلامي ايران براي مديريت آب و مصرف بهينه آن در بخش شرب و كشاورزي به جمهوري اسلامي افغانستان و همچنين تلاش مشترك براي حفظ محيط زيست، جلوگيري از بيابانزايي، همكاري در زمينه كنترل توفانهاي شن و ريزگردها، احيا و تقويت تالابها به عنوان زيستگاه حياتي منطقه، سرمايهگذاري متقابل در بخش آب، كشاورزي، دامداري، اشتغال و عرضه خدمات ميتواند در اقتصاد هردو كشور نقش بارزي ايفا كند. پتانسيلهاي مختلف همكاري مردم دو طرف مرز در راستاي امنيت، ثبات و توسعه هردو كشور نقش اساسي دارد. به همين خاطر، سياسيون و دولتمردان هردو كشور در موضعگيريها، تحليلها و بيانات خود بايد عمق وابستگيهاي تاريخي و همچنين نفع و ضرر مردم دو طرف مرز را مد نظر قرار بدهند. شعارهاي پوپوليستي فقط زمان را براي همكاري ملت دو طرف مرز به هدر ميدهد. همكاري و اشتراك منافع بايد طوري ترسيم و اجرايي شود كه به شكوفايي و بهرهمندي منطقه كمك كند.بايد سيستان در دوسوي مرز مثل توصيف شاهنامه، سرسبز و مردپرور باشد. براي نيل به اين هدف لازم است اولا مساله آب به خود مردم سيستان بزرگ واگذار شود. دوما، دولتها صرفا نقش تسهيل كننده، اجرايي و سرعت بخش به تصميمات مردم سيستان را بازي كنند. سوما، سرمايهگذاريهاي مشترك و همكاري در هردوسوي مرز ميان دولتها صورت بگيرد. چهارما، مزيتهاي مطلق و نسبي مناطق هردو طرف مرز در نتيجه كار مشترك شناسايي، تنظيم و تقويت شوند تا از مجراي آن، مشاركت عميق و دوامدار با حداكثر بهرهوري حاصل شود.
دانشجوي دكتراي مديريت توسعه دانشگاه تهران