درباره غلامحسين سمندري
ميراثدار چيرهدست دوتار نوازي
حسينعلي مردان شاهي
استاد سمندري يكي از چهرههاي ماندگار موسيقي محلي خراسان و يكي از تاثيرگذارترين افراد در پابرجا و زنده نگه داشتن موسيقي در منطقه باخرز است.
يكي از عوامل شكلگيري چنين كاراكتري ويژگي شخصيتي استاد سمندري بود. استاد سمندري فردي با صفا و زلال و همچنين شخصيتي با مرام، با معرفت و البته مردمدار بود. تصور كنيد چنين شخصي در منطقهاي محروم دوتار ميآموزد و خبره و مشهور و چيرهدست ميشود. وقتي جلا و صفاي شخصيتي كنار تكنيكهاي ناب نوازندگي قرار ميگيرد، بدهبستاني دوسويه نيز شكل ميگيرد كه از يك سو صفاي شخصيتي خاص و احساسي استاد سمندري را متبلور ميكند و از سوي ديگر هم هر قدر در موسيقي غوطهور ميشوند آن ويژگيها بارزتر ميشوند.
استاد سمندري در منطقه فرد شناخته شده و از اولين افرادي بود كه همراه اساتيدي مثل شريفزاده در اجراهاي بينالمللي شركت كرد. نوازندهاي مشهور از اروپا در وصف ايشان ميگويد «من حاضرم تمام هنرم را بدهم كه سر پنجههاي زلال اين مرد روستايي را داشته باشم»، همچنين مهدي اخوانثالث آن شعر معروف «قربان زخمههاي تو، خون پاش و نغمه ريز/ سبز پري است اينكه ميزني يا شتر خجو؟/ تو با دو سيم، محشر كبري به پا كني/ شش تار خويش من شكنم يا نه؟ هان بگو...»را در توصيف استاد سمندري و استاد شريفزاده ميگويد. خانه استاد سمندري هم به واسطه هنر ايشان و هم توصيف و تصديق بزرگان ادبي و هنري محل رفتوآمد افراد بزرگ ميشود ولي مثل خيلي از بزرگان موسيقي ما، نه تنها شاهد هيچ گونه تغيير شخصيتي در ايشان نميشويم بلكه ميبينيم روز بهروز مردميتر و افتادهتر ميشود. متاسفانه گاهي شاهد هستيم يك نفر با دو بار روي سن رفتن، به يك شخص ديگري تبديل ميشود و تغيير ميكند اين در حالي است كه نه تنها اين اتفاقها را در بزرگاني مثل اساتيد درپور، سمندري، شريفزاده و... نميبينيم بلكه اين موارد و اتفاقات در اساتيدي همچون استاد سمندري بر عكس ميشود به اين صورت كه روز به روز مردميتر و افتادهتر ميشوند؛ در خانه استاد سمندري هميشه و به روي همه باز بود.
فكر كنيد در يك منطقه كوچك و در يك منطقه با يكسري قواعد و پارامترهاي مشخص خود ايشان الگوي زندگي فردي و خصوصي بود؛ يك ارتباط فوقالعاده عاشقانه با همسر خودشان داشتند موقعي كه به خانه ايشان ميرفتيد علاوه بر لذت بردن از نوازندگي خاص استاد، زندگي ايشان را سراسر صفا و نشاط و شادابي و هيجان ميديد. استاد سمندري در بيان بخشي از رفتارهايش ميگفت هر شب با همسرش دست در دست، در باخرز پيادهروي ميكردند كه در آن زمان رفتاري آوانگارد و خاص بوده است. اين موسيقي پرعظمت در دل فردي با صفا قرار ميگيرد و وي را به شخصي سراسر شور و نشاط با رنگ خاص موسيقيايي تبديل ميكند كه ميتوان به آن سبك نوازندگي استاد سمندري اتلاق كرد.
استاد سمندري در نوازندگي سبك خاص خودش را داشت. دوتار را شيرين مينواخت و حس و حال خوبي در سازش بود. استاد سمندري نوازنده قيچك هم بود و تاثيرگذاري آن در دوتارنوازيشان هم مشهود است مثل تحريرهاي خاص دست چپ ايشان كه كاملا تحت تاثير قيچك نوازي بوده است ولي متاسفانه از قيچك نوازي ايشان چند فايل بيشتر موجود نيست. علاوه بر اين فرم شيرين نوازي پنجه ايشان هم منحصر به فرد بود. مقام ويژه استاد سمندري مقام پلتان است كه در نوازندگي آن چنان غوغايي به پا كردهاند كه سراسر عظمت زندگي را با دو سيم شاهد هستيم. اتفاق بزرگ و جالبي كه كمتر به آن توجه شده است تاثيرگذاري بسزاي استاد سمندري و استاد شريفزاده در ترويج و گسترش و حفظ آواز و نوازندگي دوتار در منطقه باخرز است. كنار هم قرار گرفتن اين پرچمداران قرن گذشته، باعث شد اين منطقه از سرزمين پرعظمت خراسان يكسري ويژگي خاص آوازي خودش را داشته باشد. ميتوان گفت حضور اين دو نفر بركتي در اين منطقه بوده كه باعث شده كماكان در اين منطقه خاص، آواز و آوا و نواي منطقه باخرز را به صورت كاملا پررنگ داشته باشيم. به بركت چند دهه زندگي اين دو استاد بزرگ و مجاهدت خانوادگي آنها در سالياني كه موسيقي محلي مورد بيتوجهي و كمتوجهي قرار گرفته ميشود، شاهد حفظ و نگهداشت اين موسيقي و توسعه در منطقه باخرز و در خراسان هستيم.