به بهانه انتشار آلبومِ «نصفالنهارِ مبداء» اثرِ گروهِ پالت
همزيستي در بستر موسيقي
نيما جوان
در آغازِ خنيا در سالِ نو به اثري ميپردازيم كه برآمده و ساخته گروهي است كه از آغازگرانِ دوره تازهاي از موسيقي بود، دورهاي كه تنورِ موسيقي تلفيقي به سمتِ گرمي و داغ شدن ميگراييد.
گروه پالت، تمامِ مشخصاتِ گروه بودن در موسيقي را داشت و دارد، يعني داراي تمامِ آنچه براي خلقِ اثر لازم است، مانند كلام و ترانه، تنظيم و آهنگسازي، خواننده و نوازنده، همه و همه درونِ خانواده شكل ميگيرد و زندگي و حيات از درون شروع ميشود و اين همان رازِ تداومِ يك جريان موسيقي و بند بودن است.
«نصفالنهار مبداء» مانند ديگر آثارِ گروهِ پالت حاصل زندگي و دريافت و همراهي ساليانِ اعضاي گروه است، همزيستياي كه در يك جامعه مشترك اتفاق ميافتد، در يك شهر با تمامِ وقايعش، تلخ و شيرينش را با هم از سر ميگذرانند.
اعضاي گروه بايد با هم حرف بزنند، غمِ زمانه هم را بخورند، در چشمانِ هم نگاه كنند و هم ديگر را بدانند. اينها اساسِ خلقِ اثر در گروه است. پالت حدود يك دهه است كه ماناست، خود را به جلو ميبرد و زمانه و عصرِ خود را رصد ميكند و دستش در دستِ زمانه خود است. با هم و با مردمِ شهرشان دوست هستند. كلام در اين اثر از كاوه صالحي، اميد نعمتي است و در قطعه «اين ماجرا» مشتركا اميد نعمتي و ماكان اشگواري و در قطعه «حافظ» تضميني از يكي از غزلياتِ حافظ (ساقي به نورِ باده برافروز جامِ ما) و در قطعه «با من خيال كن» و «باد در موهايت» اشارهاي دارد به مرگِ نازلي و شبانه احمد شاملو.
مضمونِ كلي شعرها تو را وا ميدارد تا از هر آنچه تلخي است، به كوي يار پناهنده شوي، در واقع ميگويد: عاشق شو، ار نه روزي كارِ جهان سرآيد...
و اميد، اميدي كه اساسِ ادامه دادن است در آنجا كه ميگويد: با بودنت مرا ببر اين بار تا به بهار/ با بودنت براي شبِ تارِ من چراغ بيار.
«نصفالنهار مبداء» علاوه بر اعضاي خودش (پالت) از حضورِ نوازندگان بسيار خوبي چون، سردار سرمست، امين طاهري، كسري سبكتكين، علي رحيمي، سعيد نبئي، مهسا خطيبزاده، شقايق صادقيان، داريوش بيژني، سپهر عباسي و دانيال جورابچي بهره برده است.
اين اثر، يعني تازهترين آلبومِ گروهِ پالت، خبري خوش هم به همراه دارد و آن جاري بودن و تمام ناشدني بودنِ گروهِ پالت است، در واقع سوال اينجاست كه اين ماجرا تا كجاي چشمِ تو طول ميكشد؟ و اگر جوابِ نگارنده را بخواهيد خواهم گفت: تا هميشه. چنين گروههايي مانا باد.
اين اثر، در آخرين ماهِ سالِ نود و نُه منتشر شد و روي فروشگاه اينترنتي لوركا قابلِ دسترسي است.
خوشحاليم كه در سالِ نو، با ستونِ خنيا همراه هستيد و سپاس از اينكه كپيرايتِ آثار را رعايت ميكنيد و نسخههاي اصل را تهيه ميفرماييد.