مشاور رسانهاي پيشين احمدينژاد مدعي فساد معاون اجرايي رييس دولت دهم شد
بگمبگم داوري عليه بقايي
شايد اگر حدود 2 دهه پيش، جايي در يك مطبوعه رسمي متعلق به جريان اصلي، شكل محاوره فعل «بگويم» (بگم)، آنهم دو نوبت پياپي به چشممان ميخورد، ترديد نميكرديم كه احتمالا خطايي ويرايشي رخ داده و مثلا نويسنده، حروفچين يا ديگر دستاندركاران تهيه و توليد آن مطبوعه، سهوا مرتكب چنين اشتباهي شده اما حالا سالهاست كه تعبيرِ «بگم بگم» در ادبيات سياسي- رسانهاي فارسي كاملا جا افتاده و حتي مخاطب كمتر حرفهاي هم احتمالا بلافاصله پس از مواجهه با اين تعبير لابهلاي سطور گزارشي سياسي يا در تيتر و اشاره آن گزارش، ارجاع آن را به يك جريان مشخص سياسي و به بيان دقيقتر، يك چهره خاص سياسي درك ميكند؛ «احمدينژاد» و «احمدينژاديها».
هرچند حالا چندسالي هست كه عصر «احمدينژاديها» سرآمده و اكنون حتي اسفنديار رحيممشايي و حميد بقايي- به عنوان دو چهره اصلي حلقه احمدينژاديها- نيز پشت ميلههاي زندان و دور از احمدينژاد روزگار ميگذرانند و اين يعني، درست آن است كه به همان تعبير نخست بسنده كنيم و بگوييم: «احمدينژاد»!
منش و مرام خاص «احمدينژادي» در سياستورزي اما ظاهرا چيزي نيست كه وابسته به دوري و نزديكي كنشگران سياسي به شخص احمدينژاد تغيير كند. چنانكه ديروز در اتفاقي عجيب و دور از انتظار يك نمونه افشاگري - كه البته بهتر است همان تعبير «بگم بگم» را در توصيفش به كار ببريم - از سوي يكي از آخرين افراد جدا شده از حلقه احمدينژاديها، آن هم عليه يكي از معدود چهرههاي باقيمانده در اين حلقه رقم خورد و مطابق انتظار با واكنش به نسبت گسترده افكار عمومي مواجه شد. آنجا كه عبدالرضا داوري، مشاور رسانهاي پيشين احمدينژاد در توييتي عليه حميد بقايي نوشت: «اموال و املاك حميد بقايي كه غالبا به نام همسرانش انتقال يافته، هيچ تناسبي با حقوق و مزاياي يك مدير دولتي ندارد. از خودروهاي متعدد و املاك تجاري و ويلايي در تهران و كاخ در آبسرد تا چمدان مكشوفهاش مملو از سكه و دلار و اوراق بهادار؛ يك مفسد اقتصادي كه نقاب پاكدستي بر چهره دارد.»
اين توييت داوري عليه بقايي، آنهم در شرايطي كه اين دو سالها همراه با احمدينژاد، از نزديكترين چهرههاي سياسي به يكديگر بودند و نيز با توجه به آنكه به تازگي، داوري به شيوهاي باورناپذير و غيرقابلدرك از ياران سابقش فاصله گرفته و هر از گاه عليه آنان اظهارنظر ميكند، بيش از همه با موضعگيريهايي از اين جنس همراه بود كه او چرا اكنون، زبان به بيان اين مسائل گشوده و چرا تمامي سالهايي كه بنابه ادعاي او، بقايي كنار دستش، مشغول «فساد اقتصادي» پشت «نقاب پاكدستي» بوده، كلامي نگفته است. اما در عين حال برخي ناظران نيز از اين گفتند كه طرح چنين ادعاي سنگيني در يك توييت، آن هم بدون سند و مدرك، نهتنها نشانهاي از عبور داوري از ياران سابقش نيست، بلكه اتفاقا ادامه همان مشي و مرامي است كه چنانچه اشاره شد در ادبيات سياسي- رسانهاي ايراني با تعبير «بگم بگم» مطرح است و نه با هدف افشا و مبارزه با فساد كه با انگيزههاي سياسي دنبال ميشود؛ آنهم در روزها و هفتههايي كه عبدالرضا داوري اگرچه تاكيد دارد به عنوان «مشاور رسانهاي احمدينژاد» معرفي نشود اما از جهتي ديگر نيز بسيار شبيه به احمدينژاد رفتار ميكند و پاي صحبت شبكههاي سياسي ماهوارهاي است. با اين تفاوت كه احمدينژاد به هر حال زماني رييسجمهوري مملكت بوده و رسانههاي غيرفارسي زبان هم براي مصاحبه به سراغش ميروند اما داوري، طبيعتا جز حضور در برنامههاي سياسي يكي، دو كانال تلويزيوني فارسيزبان همچون ايراناينترنشنال و نشستن كنار ديگر كارشناسان اين شبكهها، جايگاهي ندارد.