اروپا؛ رقابت هستهاي جايگزين همگرايي
سيدقاسم ذاكري
بوريس جانسون، نخستوزير انگليس به تازگي سند بازنگري سياست دفاعي اين كشور را منتشر كرد. اين سند جديد از جمله مهمترين نتايج و تغييرات در سياست دفاعي كشور پس از برگزيت تلقي ميشود. در سياست دفاعي جديد بريتانيا درست مثل امريكا، راه رسيدن به قدرت علمي و اقتصادي و پيشرفت در تمامي شاخصهاي علوم و فناوري، افزايش توان و ظرفيتهاي پژوهشي در صنايع نظامي تعريف شده است. نخستوزير بريتانيا در توضيح رهيافت جديد دفاعي كشورش صراحتا ابراز داشته است كه از اين پس صنايع دفاعي انگلستان در خدمت توسعه اقتصادي، علوم و فناوري خواهد بود و اين سياست جديد ضامن حفظ قدرت و اعتبار جهاني بريتانيا در رقابتهاي بزرگ راهبردي در سطح جهاني تلقي خواهد شد؛ در نتيجه افزايش سلاحهاي هستهاي و توسعه ديگر بخشهاي صنايع نظامي مثل كشتيسازي از جمله عناصر حفظ موازنه قوا در اروپا و ضمانت بخش حفظ قدرت اقتصادي بريتانيا تعبير شده است. طبق اين سند درخواست شده است تا سقف تعداد كلاهكهاي هستهاي انگليس از 180 عدد موجود به 260 عدد برسد كه اين رشدي 44درصدي است و شفافيت زرادخانه هستهاي بريتانيا را نيز مخدوش ميسازد مخصوصا آنكه طبق دكترين هستهاي انگليس در گذشته، جهت تقويت معاهده انپيتي روند نزولي كاهش تعداد كلاهكهاي هستهاي اين كشور در دستور كار قرار گرفته بود چنانكه برآورد ميشود رسانيدن اين رقم به 180 كلاهك تا سال 2020 از جمله نتايج روند ادعايي كاهش مستمر تعداد كلاهكهاي هستهاي انگليس طي سالهاي گذشته بوده است. تصميم انگليس در افزايش تعداد كلاهكهاي هستهاي همچنين نقض تعهدات بريتانيا طبق ماده ششم معاهده انپيتي به شمار ميرود. ماده مزبور ناظر بر تعهد اين كشور در توقف رقابتهاي تسليحات اتمي و نشان دادن حسننيت در اتخاذ تدابير موثر جهت خلع سلاح هستهاي است. مقامات دولت انگليس سلاحهاي هستهاي خود را ابزار «مستقل بازدارندگي هستهاي» براي برخورد با «محيط امنيتي بينالمللي در حال تغيير» توصيف كردهاند ولي واقعيت آن است كه برنامه هستهاي انگليس تاكنون مستقل نبوده و همواره يا تابعي از تعهدات انگليس در قالب ناتو بوده است يا اينكه وابستگي ويژهاي به امريكا داشته است طوري كه روسها همواره در چارچوب گفتوگوهاي معاهدات كنترل تسليحات هستهاي با امريكا اعلام كردهاند كه موشكهاي هستهاي انگليس را نيز جزيي از سلاحهاي امريكايي تلقي ميكنند. انگليس از سال ۱۹۵۸ در قالب توافقنامه همكاري هستهاي نظامي، به شدت به حمايت فني امريكا براي حفظ كلاهكهاي هستهاي خود وابسته شده است كه اين مساله نيز در تناقض با روح معاهده انپيتي قرار دارد. هر چند بريتانيا ظاهرا تصميم تازه خود در افزايش كلاهكهاي هستهاي را در قالب رقابتهاي تسليحاتي با روسيه توجيه كرده است ولي احتمال بيشتر آن است كه تصميم جديد لندن بيش از هر چيز مرتبط با رويكرد نوين سياسي و امنيتي انگلستان در فضاي پس از برگزيت و خروج از اتحاديه اروپا ميباشد مخصوصا كه در فقدان چارچوب مشخص همكاريهاي دفاعي انگلستان با اروپا، انگلستان در پي تنظيم سياست دفاعي مستقل از اروپا برآمده است هرچند تا كنون ناتو به عنوان تنها پيمان همكاريهاي امنيتي و نظامي ميان آنها باقي مانده است. در اين رابطه به موازات برنامه نوين امنيتي و دفاعي بريتانيا همچنين دو مولفه ديگر پيرامون شروع روند جدايي و استقلال در دكترينهاي امنيتي و دفاعي اروپا و انگلستان از همديگر به شرح ذيل اهميت اساسي دارند: 1- توجه فرانسه به ارتقاي توانمنديهاي نظامي هستهاياش كه در اظهارات رييسجمهور فرانسه در اهميت بازدارندگي هستهاي براي امنيت فرانسه (در سخنراني شهريور 99 امانوئل ماكرون) بازتاب يافت 2- نگراني فزاينده در اروپا بابت تضعيف ناتو و كاهش تعهدات امريكا نسبت به اروپا. امانوئل ماكرون، رييسجمهور فرانسه در بازديد خود از مجموعه صنعتي هستهاي موسوم به «فرام اتم» در فرانسه كه در شهريور 99 انجام پذيرفت طي يك سخنراني بر اهميت حفظ و افزايش توان هستهاي فرانسه براي دهههاي آتي تاكيد كرد. رييسجمهور فرانسه در اين سخنراني تضمين جايگاه اقتصادي و سياسي فرانسه در صحنه آتي جهاني را منوط به افزايش ظرفيتها و توانمندي هستهاي اين كشور در بخشهاي اقتصادي و نظامي دانست. امانوئل ماكرون در اين سخنراني صراحتا اذعان كرد كه تضمين حفظ جايگاه راهبردي فرانسه در سياست بينالملل وابسته به انرژي هستهاي است. امانوئل ماكرون بازدارندگي هستهاي فرانسه همچنين توان فرانسه در ساختن ادوات نظامي هستهاي مثل زيردريايي و ناوهواپيمابر هستهاي را عامل تبديل شدن فرانسه به يك قدرت مستقل و مورد احترام در سطح جهاني دانسته و تاكيد كرد دنيا به خاطر قدرت هستهاي فرانسه است كه حاضر به شنيدن نظرات اين كشور در مسائل گوناگون جهاني است. شايان ذكر است كارخانه «فرام اتم» هماكنون در حال ساختن ناو هواپيمابر با پيشرانه هستهاي است تا جايگزين ناو هواپيمابر شارل دوگل شود. بدين ترتيب از نظر امانوئل ماكرون رييس جمهور فرانسه، توان هستهاي نظامي و غيرنظامي فرانسه باعث شده است تا فرانسه تبديل به يك قدرت بزرگ جهاني شود. اظهارات امانوئل ماكرون در مصاحبه با اكونوميست دائر بر مرگ مغزي ناتو و لزوم ايجاد نيروي دفاعي مستقل براي اروپا از جمله مصاديق بارز نگراني فزاينده در اروپا بابت تضعيف ناتو و كاهش تعهدات امريكا نسبت به اروپا بوده است. امانوئل مكرون در همان مصاحبه بابت خيزش پوپوليسم، ناسيوناليسم افراطي، سياستهاي حمايتگرايي اقتصادي و ظهور حكومتهاي اقتدارطلب در اروپا ابراز نگراني كرده است. مكرون در مصاحبه ياد شده صراحتا گفت اروپا بر اثر يكسري رويدادها در لبه پرتگاه قرار گرفته است. مكرون در همان مصاحبه پيشبيني كرده بود بريتانيا نيز درست مثل اروپا به خاطر تغيير در سرشت ناتو و كاهش تعهدات امريكا در قبال اروپا مجبور به بازنگري در رهيافتهاي نظامي و دفاعي خواهد شد مخصوصا كه بنا به تعبير مكرون بريتانيا حتي پيش از برگزيت راهبرد نظامي تهاجميتري را برگزيده بود. مكرون در مصاحبه با اكونوميست كه قبل از پيروزي بايدن در انتخابات رياستجمهوري امريكا انجام شده بود ضمن اشاره به اينكه ديگر از چتر امنيتي امريكا براي اروپا خبري نيست همچنين گفته بود اين تغيير تنها مختص ترامپ نيست و اين روند از زمان اوباما شروع شده است. مكرون در همين مصاحبه تصريح كرده بود اگر كشوري اعتبار نظامي نداشته باشد در دنيا كاركرد خود را از دست خواهد داد. اينك اروپا نيك ميداند كه بازگشت به وضعيت قبلي مشاركت فراآتلانتيك حتي در دوره رياستجمهوري جو بايدن ممكن نخواهد بود زيرا اروپاييان باور دارند روند افول قدرت و نفوذ امريكا امري كاملا واقعي است و اين شرايط به راحتي قابل بازگشت نخواهد بود. اروپا ميداند بايدن نيز مثل ترامپ توجه كمتري به اروپا خواهد داشت و بيشتر بر چين و روسيه متمركز خواهد بود و قصد دارد از اروپا به عنوان ابزار قدرت خود در مقابل مثلث ايران، روسيه و چين استفاده نمايد. از نظر اروپاييان بايدن و ترامپ صرفا در لحن و سبك گفتار تفاوت دارند وگرنه بايدن هم مثل ترامپ خواستار تخصيص بيشتر بودجه نظامي و امنيتي از طرف آلمان و خداحافظي آلمان از پروژه خط لوله نورد استريم 2 و دنباله روي اروپا از واشنگتن در تقابل با چين است. در هر حال بريتانيا و اروپا هر دو به صراحت اعلام كردهاند كه قصد ورود به چالش سختافزاري با چين را ندارند و روابط تجاري آنها با چين برايشان اهميت دارد. اينك ماهها پس از مصاحبه امانوئل مكرون با اكونوميست پيرامون مرگ مغزي ناتو، رفتار تركيه در پذيرش سامانه دفاع موشكي اس400 و ناتواني امريكا در تحميل خواستههاي خود به تركيه در واقع ناتو را دچار بحران بيشتري كرده است. تمامي موارد پيش گفته به جز رقابتهاي تسليحاتي و اتمي امريكا و روسيه در اروپا به عنوان اصليترين و خطرناكترين عامل تهديدات سختافزاري عليه اين قاره است.كارشناس روابط بينالملل