واكنش سريع 60 درصدي
سعيد داور
آخرين خرابكاري در مجتمع غنيسازي نطنز صرفنظر از مباحث فني و امنيتي آن مناسبات جنگي بين ايران و رژيم اسراييل را وارد مرحله ديگري از مناقشات كرده است و ايران در اقدامي كه بيشتر جنبه نمايش قدرت در وين را دارد از آغاز غنيسازي 60 درصدي و اضافه شدن يكهزار سانتريفيوژ با 50 درصد ظرفيت بيشتر خبر داد كه پاسخ غافلگيركنندهاي به تلاشهاي صورت گرفته براي تضعيف موقعيت ايران در مذاكرات اتريش است.
ايران راه سختي در وين دارد و تيمي را به اتريش فرستاده كه بيشتر متكي بر تجربيات از مذاكرات قديم وين است كه منجر به مجموعهاي به نام برجام شد. اصليترين دشمن پرچالش ايران در مذاكرات اتمي؛ اسراييل است كه حضور مستقيم در مذاكرات ندارد ولي تا حدود زيادي دستور كار مذاكرهكنندگان اروپايي را تعيين ميكند. اسراييل حداقل و به ويژه در سه سال اخير فعاليتهاي زيادي در آسيب زدن به منافع ايران داشته و دامنه اقدامات خود را به عمق جغرافياي هستهاي ايران گسترش داده است. در واقع در حالي كه ايران بيشتر از آسمان منتظر اقدامات اسراييل و پاسخ به آن بود تل آويو از راه زمين ضربه ميزند. بررسي موضوع نشان ميدهد كه تمام اقدامات ايران زير نظر شديد اسراييليهاست و حتي از برنامههاي تعمير و مسير ارسال و برگشت محمولههاي مورد نظر اطلاع دارد و به يك شناخت كامل از جغرافياي نطنز دست يافته كه ناشي از اجبارسازي ايران به تمركز فعاليتهايش در اين ناحيه است. البته منافع امنيت ملي كشورها ايجاب ميكند كه هيچوقت اطلاعات كامل از برنامههاي خود ارايه ندهند، چراكه تجربه نشان داده كه نشت اطلاعات از اين راه بسيار زياد بوده و به موفقيت طرف مقابل در ضربه زدن كمك كرده است.
اعلام 60 درصدي غنيسازي واكنش سريع تهران به عمليات نطنز و ترميم فضاي اوليه ايجاد شده در وين قبل از آغاز مذاكرات است. به عبارتي ايران ميخواهد از اين راه دست برتر را در مباحث اتريش داشته باشد و نشان دهد كه از آمادگي كامل براي مديريت شرايط ويژه برخوردار بوده و حوادثي مانند نطنز نميتواند مانع از موضع قدرت ايران شده و كشورهاي مذاكرهكننده قادر نخواهند بود به بهانه آن و آسيب به تجهيزات؛ از ايران امتياز كسب كنند. ميتوانيم اقدام ايران را فشار 60درصدي به كشورهاي مذاكرهكننده تلقي كنيم. اسراييل نشان داده كه در دستيابي به منافع خود مايل به تبعيت كامل از سياستهاي امريكا و اروپا نيست و گاه در اين مسير به رويارويي با متحدين اروپايي و امريكا پرداخته ولي ممكن است براي مدت زماني محدود متحدين آن براي آرامسازي ايران؛ فشار بيشتري كه بتواند منجر به بازداشتن اسراييل از برنامههاي انفجاري خود در عمق ايران شود؛ اعمال كنند. در كنار اين مساله نبايد از ياد برد كه اسراييل در اينگونه عملكردها؛ برخي سيستمهاي امنيتي اروپا و امريكا و در شرايط ويژهاي سرويس روس را؛ در جريان اقدامات خود قرار ميدهد. پس حتي كشورهاي مذاكرهكننده ميتوانند در عين اطلاع داشتن از اقداماتي كه در پيش است؛ مذاكرات خود را در كمال خونسردي ادامه دهند.
اكنون مشكل انرژي اتمي و كشورهاي ميز مذاكرات وين؛ در ارزيابي ادعاي 60 درصدي ايران است كه در خلال مذاكرات مشخص خواهد شد آيا اقدام اولتيماتومگونه تهران را باور كردهاند يا نه. ايران در پي آن است كه اطمينان دهد تواناييهاي آن بعد از انفجار دوم نطنز؛ كاهش نيافته است. ديپلماسي 60 درصد؛ واكنش سريع ايران به اسراييل است كه ميتواند تا عمق درياها پيش برود كه با توجه به تبعات ناشي از آن روي اقتصاد و تجارت كشورهاي عربي؛ تلآويو با فشار روبهرو خواهد شد تا از تشديد اقدامات خود بكاهد. گرچه ميتوان آن را عاملي براي تحريك بيشتر اسراييل از سوي اعراب براي پاسخ بهتر نيز ارزيابي كرد.
آنچه در پرونده تقابل ايران و اسراييل مهم است، شكلگيري امكان و فضاي ارزيابي از قابليتها و چرخشها و تهديدات و اقدامات بازدارنده است كه در آن مشخص ميشود توانايي عملي هر دو طرف تا چه حد جدي و عملياتي است و قادر به ايجاد تغييرات يا شكلدهي به واقعيتهاي تازهاي است كه مبناي رفتارهاي آينده را مشخص و تعيين ميكند.
اين موضوع داراي اهميت فوقالعادهاي در مباحث امنيت ملي خاورميانه و به خصوص در دايره انرژي خليجفارس است كه مدتهاست ديگر مانند سالهاي قبل بحث گلوگاههاي نفت و تنگه مطرح نيست و دستور كار به سوي مسائل موشكي و نزديكي مرزهاي ساحلي و كشتيهاي تجاري داراي ارتباطات ويژه با نهادهاي امنيتي اسراييل كشيده شده و تمركز يافته است.