فرصتسوزي صندوق ذخيره فرهنگيان
محمد داوري
حالا صندوق ذخيره فرهنگيان با عضويت بيش از 700 هزار فرهنگي و سه هلدينگ بزرگ كه حدود 50 شركت را زيرمجموعه خود دارد و آنگونه كه مسوولان آن پيشبيني كردهاند به احتمال زياد سود سال 1400 آن از 5 هزار ميليارد تومان هم افزايش پيدا كند، به دو دليل عمده مورد توجه افكار عمومي اعضاي صندوق و مسوولان دولتي و غيردولتي قرار گرفته است؛ نخست سرمايه عظيم و سود شگفتي آور اين بنگاه اقتصادي و دوم عضويت بيش از 700 هزار معلم در اين بنگاه.
موتور اعتراض فرهنگيان كه در يك مسير روشن شود و راه بيفتد به اين راحتي و زودي خاموش و متوقف نخواهد شد. اين ادعا حداقل در اين دو دهه اخير به اثبات رسيده است و شاهد ماجرا هم زنداني بودن تعدادي از معلمان معترض است، معلماني كه هرچند ممكن است از نظر دستگاه قضايي مجرم و از نظر دستگاه امنيتي مخل امنيت و از نظر دستگاه اطلاعاتي مرتبط با بيگانه باشند اما همه ميدانند كه كمتر معلمي ميتواند مجرم و مخل امنيت و جاسوس باشد، چرا كه در اين صورت نميتواند معلم باشد.
الان هم چند ماهي است موتور اعتراض معلمان روشن و در مسير مطالبات اعضاي صندوق در حركت است گروههاي دهها هزار نفري و حتي چند گروه بالاي صدهزار نفري در شبكههاي اجتماعي شكل گرفته و خواستار تسريع مسوولان صندوق ذخيره به ويژه اعضاي هيات امنا و هياتمديره هستند.
تسريعي كه حالا به نظر ميرسد رفتهرفته دير ميشود و كاسه صبر اعضا هم ممكن است به سرآيد، چرا كه اولا وعدههاي مسوولان مرتب به فردا موكول ميشود و دوم اينكه گاهي يك فرد ضد و نقيض حرف ميزند و سوم اينكه حرفها و نظرات اعضاي هيات امنا و هياتمديره گاهي متناقض است و چهارم اينكه نميگويند بالاخره چه زماني عملي خواهد شد و از طرفي چون عمر دولت فعلي هم رو به پايان است و چشم فرهنگيان هم از مجلس فعلي آب نميخورد و چشمانداز دولت بعدي هم مبهم و تا حد زيادي اميدواركننده نيست، اعضا خواستار تحقق مطالبات خود در هفتههاي آينده هستند.
تصور اكثر اعضاي صندوق به ويژه فعالان تشكلها و كنشگران شبكههاي اجتماعي اين است كه بسياري از مسوولان به عمد و سهو دارند فرصت سوزي ميكنند و معدود افرادي از مديران هم كه جدي پيگير هستند با موانع سختي روبهرو ميشوند.
به هر حال چند روزي است كه تصور و تلقي فرصتسوزي مديران و مسوولان صندوق، معلمان عضو را كه كمي با اعتمادتر و اميدوارتر شده بودند دچار بياعتمادي و نااميدي كرده و تلاش فعالان براي قانع كردن بدنه معترض به رويكرد تعاملي و اميدوار نگهداشتن اعضا و سوق دادن آنها به كنشهاي مدني ممكن است با بنبست مواجه شود و رابطه مديران صندوق كه پس از 25 سال با اعضا به بالاترين سطح اعتماد و تعامل رسيده بود دوباره دچار اختلال شود و شكاف بياعتمادي به حالت گذشته برگردد.
رفع چالشهاي حقوقي به ويژه مالكيت (خصوصي بودن) و مشاركت (ايفاي نقش اعضا)، محاسبه ارزش مالكانه، شفافيت و بورسي كردن از مهمترين خواستههاي اعضاي صندوق فرهنگيان است، چرا كه آنها ريشه فسادهاي دورههاي گذشته و سوءمديريتها را بيشتر مرتبط با اين ابهامها و نارساييهاي حقوقي و ساختاري و مديريتي ميدانند.