اين آرزوها بيدليل نيست
سيدمحمدعلي ابطحي
اي خدايي كه هر كه دوستت داشت، دوستش داري
هر كه به تو پناه آورد و از ديگران بريد نورچشمي تو شد.
تو خوبي و ما بد
به خاطر قشنگيهاي خودت از زشتيهاي ما درگذر.
چه كاري ميتوانم كرده باشم كه زير پوشش كرمت قرار نگيرم؟
چه زماني طولانيتر از صبر تو است؟
اصلا در مقابل نعمتهاي تو اعمال ما قابل توجه است؟
هر كاري كرده باشيم قابل اندازهگيري با كرم تو هست؟
يعني با اين همه لطفت، جا براي من بايد تنگ شود؟
اي خدايي كه بخششت بياندازه است
خودت دستهايت را باز كردي كه همه به آغوشت بياييم.
به عزتت قسم، اي خدا هر چه من را براني، عمرا از در خانهات بروم
و از التماس دست بكشم.
چون ميدانم چقدر لطف و محبت داري
البته كه تو هر كاري بخواهي ميتواني انجام دهي
هركسي را به هر شكلي حق داري عذاب كني
هر جوري و به هر كسي هم بخواهي ميتواني رحم كني
حق پرسش نداريم. دعوا و اعتراض هم نداريم.
همه امور خلقت در دست تو است.
تبارك الله رب العالمين
اما ما در مقام پناهندگي به كرم تو آمديم.
به لطفت نگاه داريم.
تو بخشندهاي كه دايره گذشتت تنگ نيست.
تفضل و لطفت كم نيست.
ما آمديم چون يقين داريم كه هميشه اهل گذشت بودي
هميشه اهل بخشيدن بودي
امروز و ديروز نيست.
حالا مگر ميشود اين گمان به خوبيهاي تو خلاف باشد؟
و يا اميد و آرزوهايي كه به تو بستهايم، الكي باشد؟
با همه وجود باور داريم اين گمان و آرزوهايمان بيدليل نيست.