نقدي بر اظهارات فلورنتينو پرز رييس سوپرليگ اروپا
اين فوتبالي نيست كه براي همه باشد
علي ولياللهي
بعد از اعتراضات فراوان به ايده برگزاري سوپرليگ اروپا فلورنتينو پرز، رييس باشگاه رئال مادريد در يك برنامه زنده به برخي از سوالها و دغدغههاي هواداران و اهالي فوتبال پاسخ داد. سوپرليگ اروپا مسابقاتي است كه قرار است با حضور ۱۵ تيم برتر اروپا و ۵ تيم مهمان هر ساله برگزار شود و جاي ليگ قهرمانان را بگيرد. پرز در آغاز اظهاراتش بارها روي اين نكته تاكيد كرد كه قرار است با سوپرليگ فوتبال نجات داده شود. پرز تمام تهديداتي كه از سوي سياستمداران و نهادهاي فوتبال نظير فيفا و يوفا صورت گرفته است را تهديداتي توخالي دانست و تاكيد كرد كه هيچ اتفاق خاصي نميافتد. اظهارات پرز جنبههاي گوناگوني را در برگرفت اما با وجود خونسردي ذاتي او و تسلط هميشگياش به اوضاع و به كار بردن سياست در سخنراني دو مساله را بر زبان آورد كه بسيار ترسناك به نظر ميرسد. پرز در بخشي از اظهاراتش در مورد اينكه تيمهاي متوسط و كوچك چه چيزي نصيبشان ميشود به مساله خريد بازيكن اشاره كرد و وقتي پاي كمك داور ويديويي وسط آمد از نوع جديد آن گفت.
روياپردازي ممنوع!
پرز در مورد سودي كه تيمهاي كوچك و متوسط از برگزاري سوپرليگ ميبرند،گفت:«ما اگر پول بيشتري داشته باشيم،توانايي اين را داريم كه از باشگاههاي كوچكتر بازيكناني با مبالغ بالاتر بخريم تا آنها فرصت رشد داشته باشند. هركاري كه ما ميكنيم براي پيشرفت فوتبال است و اين براي همه تيمها خوب است و نه فقط تيمهاي مطرح» جدا از فرم «ما هر چي ميگيم براي خودتونه» كه در نظرات پرز موج ميزد و در اين مورد هم كاملا عيان بود، ميتوان به نوع نگاه تيمهاي بزرگ به تيمهاي كوچكتر هم اشاره كرد. در نگاه پرز و احتمالا تمام مديران تيمهاي حاضر در سوپرليگ تيمهاي متوسط و كوچك صرفا حضور دارند تا تبديل به كارخانه ساخت بازيكن باشند. اين تيمها نه جايگاه واقعي دارند و نه اصالتي. هر چه هست ابزاري هستند در جهت تامين منابع مورد نياز باشگاههاي بزرگ؛ يك كارخانه توليد مواد اوليه. اين درست است كه آنها پول به دست ميآورند اما اين تنها اجازهاي است كه از سوي تيمهاي بزرگ به آنها داده ميشود. در نظر پرز باشگاههاي كوچك و متوسط حق داشتن رويا ندارند. آنها نبايد به اين فكر كنند كه روزي بيايند و قهرمان شوند. هواداران اين تيمها نبايد مشتاقانه هر فصل انتظار بكشند تا يك اتفاق جالب از نوعي اتفاقي كه براي لستر در سال 2016 يا يونان در سال 2004 رقم خورد برايشان بيفتد. ديدگاه پرز درست شبيه به فيلمهاي ساينس فيكشني است كه يك رييس بزرگ آدمها را براي مقاصد مختلف تعليم و تربيت ميكند و اگر آنها از چارچوب تعيينشده برايشان خارج شوند سيستم به هم ميريزد. پرز از رشد باشگاههاي متوسط و كوچك با فروش بازيكن با قيمت بالا به تيمهاي متمول حاضر در سوپرليگ ميگويد. با اين حال توضيح نميدهد كه چنين باشگاههايي جز سود مالي كه نصيب مديران تيم ميشود چه رشد ديگري ميتوانند داشته باشند؟ آيا تيمي كه كارخانه ساخت بازيكن براي تيمهاي بزرگ است، ميتواند در انتظار ثبت يك موفقيت باشد؟ شايد گفته شود اين روندي است كه همين حالا وجود دارد و تيمهاي بزرگ با دست گذاشتن روي ستارههاي ساير تيمها خودشان را تقويت ميكنند و افتخاري نصيب آن تيمها نميشود. اين استدلال درستي است اما نگاهي به طول تاريخ فوتبال ثابت كرده است كه در همين وضعيت تيمها به دليل داشتن امكان رقابت با تيمهاي بزرگ و روياپردازي توانستند دراماتيكترين لحظات اين ورزش را ثبت كنند. پرز اما ديگر چنين اجازهاي نميدهد. رقابتي دركار نيست. رويايي وجود نخواهد داشت. پرز به تيمهاي كوچك ميگويد شما تا زماني ميتوانيد رشد كنيد كه به منافع ما آسيبي نزنيد، سرتان به كار خودتان گرم باشد و براي ما بازيكن پرورش بدهيد.
فوتبال شخصيسازي شده
دومين نكته ترسناك در اظهارات پرز نحوه استفاده سوپرليگ اروپا از كمكداور ويديويي است. پرز در اين رابطه گفت:«توي سوپرليگ داور ويديويياي كه خاوير تباس(رييس لاليگا) در موردش حرف ميزند، وجود ندارد. ما داور ويديويي واقعي را به صورت پيشرفتهتر به هواداران نشان ميدهيم.» اين وعده در نگاه اول بسيار جذاب به نظر ميرسد.كما اينكه همه اهالي فوتبال به كمبودها و نقايص كمكداور ويديويي در حال حاضر واقفند. در عين حال اين نشان ميدهد كه سوپرليگ قرار است از قوانين خودش پيروي كند. سوپرليگ اروپا مسابقاتي است كه فيفا و يوفا آن را زيرمجموعه خود به حساب نميآورند و يك نهاد مستقل به حساب ميآيند. بنابراين الزامي هم ندارد كه از قوانين جاري اين نهادها تبعيت كند. پرز و همكارانش تصميم گرفتهاند كه كمكداور ويديويي را ارتقا دهند. اين چيزي نيست كه تيمها در ليگ يا مسابقات جام جهاني با يورو در موردش تصميمگيري كنند. با اين حال در سوپرليگ امكانپذير است. پس اين ايده چندان دور از ذهني نيست كه شاهد تغيير قوانين ديگري در مسابقات فوتبال باشيم. پرز در جاي ديگري از صحبتهايش گفت:«40 درصد جوانان ديگر علاقهاي به فوتبال ديدن ندارند. ما بايد تغيير كنيم تا فوتبال در مقياس جهاني جذابتر از قبل شود.» اين جمله اگركنار انگيزه اصلي موسسان سوپرليگ كه كسب سود مالي بيشتر است و تغيير كمكداور ويديويي گذاشته شود تنها ميتواند يك نكته را روشن كند و آن هم اصالت جذب مخاطب بر هر چيز ديگري است. از كجا معلوم از دو سال ديگر مديران سوپرليگ تصميم نگيرند كه اگر فوتبال 3 تا 30 دقيقه باشد يا اگر با 10 نفر انجام شود، جذابتر خواهد بود و مخاطبان بيشتري جذب ميكند؟ از كجا معلوم به اين نتيجه نرسند كه طول دروازه زيادي بزرگ يا كوچك است و مثلا بازيها بايد پرگلتر يا كمگلتر شود؟ چه تضميني وجود دارد كه مثلا استفاده از دست در لحظاتي مجاز اعلام نشود؟ وقتي اصالت با جذب مخاطب و كسب درآمد بيشتر باشد، فوتبال در درجه دوم اهميت قرار ميگيرد. هم پرز و هم آندرهآ آنيلي نگاهشان به ليگهاي امريكايي NFL و NBA است. دقيقا در اين دو رقابت قوانين مجزايي با قوانين جاري بينالمللي در رشتههاي بسكتبال و راگبي وجود دارد. در بسكتبال امريكا طول قوس بيشتر است يا در فوتبال امريكايي كه قوانين به صورت شخصيسازي شده براي امريكا درآمدهاند به طوري كه اين رشته زمين تا آسمان با چيزي كه به نام مسابقات راگبي در دنيا برگزار ميشود، تفاوت دارد. در امريكا حتي تا چند وقت پيش در مسابقات فوتبالشان چيزي به اسم تساوي وجود نداشت و شرايط تك به تك مهاجم پا به توپ با گلر به جاي ضربات پنالتي مورد استفاده قرار ميگرفت.
يك طرف فساد، يك طرف انحصار
بخش ديگري از اظهارات رييس باشگاه رئال مادريد به انحصارطلبي فيفا و يوفا مربوط بود. پرز در اين رابطه گفت:«يوفا يك ارگان انحصارطلب است.» او در جاي ديگري افزود:«يوفا فكر ميكند ما جزو داراييهاي آنها هستيم و هر تصميمي كه دوست داشته باشند ميتوانند در مورد باشگاهها بگيرند.» او همچنين در مورد دستمزد روساي يوفا هم گفت:«من از دستمزد كسي مثل لبران جيمز خبر دارم چون به صورت عمومي منتشر ميشود ولي هيچ اطلاعي از دستمزد رييس يوفا ندارم. دليلش چه ميتواند باشد؟ ما خواستار شفافيت كامل هستيم. چرا ما بايد در جريان دستمزد جيمز باشيم ولي كسي نداند رييس يوفا يا لاليگا چقدر درآمد دارند؟ چرا دستمزد سران يوفا در دوران كرونا تغيير نكرده است؟» متاسفانه يا خوشبختانه اين يكي از معدود نظريات پرز بود كه همه با آن همدل هستند. واقعيت اين است كه تشت رسوايي فيفا و يوفا سالهاست از پشت بام افتاده و اين دو نهاد ديگر قابل اعتماد نيستند. دو رييس قبلي فيفا يعني هاولانژ و سپ پلاتر هر دو با اتهام فساد روبهرو شدند. درپرونده اعطاي ميزباني جام جهاني به قطر چندين نفر بازداشت و برخي از فعاليت فوتبالي محروم شدند؛ از جمله رييس وقت يوفا ميشل پلاتيني. همين حالا با وجود گزارشات مكرر از نقض حقوق بشر در كشور قطر و در بين كارگران ساختماني فيفا و ساير نهادهاي فوتبال هيچ عكسالعملي نشان نميدهند. موارد فساد دو ابرنهاد فوتبال آنقدر زياد است كه پرداختن به آنها به نوشتن يك كتاب منجر خواهد شد. اين باعث شده ورزش فوتبال دقيقا بين دو نهاد فاسد و انحصارطلب گير بكند. بسياري از كساني كه به ايده برگزاري سوپرليگ نقد دارند از فساد فيفا و يوفا به ستوه آمدهاند. در اينكه فيفا و يوفا خودشان از طريق انحصارطلبي به فوتبال لطمه ميزنند و از طريق فساد مالي جايگاه اين ورزش را زير سوال ميبرند، شكي نيست. همانطوركه ارجح دانستن منافع شخصي و جاهطلبي مديران ۱۲ تيم اروپايي بركسي پوشيده نيست. شعارهاي يوفا كه ميگويد:«ما از بحران با سري بالا بيرون ميآييم و فوتبال قويتر از هميشه خواهد بود.» يا «مقامات اجرايي ميدانند كه فوتبال در دنياي امروز چقدر مهم است. اين ورزش چيزي بيشتر از يك سرگرمي است» دقيقا همانقدر قابل استناد و صادقانه به نظر ميرسند كه وقتي پرز ميگويد هدف ما از برگزاري سوپرليگ نجات فوتبال و كمك به تيمهاي كوچك و متوسط است.
اين فوتبالي براي همه نيست
بيشتر كارشناسان، بازيكنان و مربيان به ايده سوپرليگ نقد دارند. آنها همان كساني هستند كه به تقويم فيفا و يوفا و بهرهكشي چند برابري از بازيكنان هم نقد داشتند. همه انتقادات اين دسته از افراد به يك جمله تقريبا واحد ختم ميشود:«اين فوتبالي نيست كه براي همه باشد» و اين جمله درستي است. يكي از كاربران توييتر با زبان شوخي نزديك به واقعيت نوشت ممكن است حق پخش تلويزيوني مسابقات سوپرليگ به نتفليكس واگذار شود. اين اتفاق يا اتفاقات مشابه باعث ميشود فوتبال از هستي خودش ساقط شود. خلاصه كردن همه چيز در سود بيشتر جايي براي فوتبال باقي نميگذارد. اين واقعيت كه بانك جيپي مورگان كه قرار است چند ميليارد دلار در سوپرليگ سرمايهگذاري كند قطعا با هدف كسب سود وارد گود شده، ثابت ميكند كه مديران تيمها بايد هركاري از دستشان برميآيد براي برگرداندن وام بانك امريكايي انجام دهند. بليت چند هزار دلاري يا حق پخش چندين برابري يكي از سادهترين و در دسترسترين اقدامات خواهد بود. آيا چنين فوتبالي ميتواند در دل فقيرترين روستاهاي آفريقا نفوذ كند؟ آيا اين همان فوتبالي است كه ميتواند مردم را نيمه شب به خيابان بكشاند؟ يا فوتبالي خواهد بود كه به طبقه مرفه و متوسط كه توان پرداخت بهايش را دارند، تعلق بگيرد؟ درست همانطور كه افزايش قيمت بليتهاي ورزشگاه امارات در لندن باعث شد بسياري از هواداران آرسنال ديگر نتوانند بازيهاي تيمشان را از نزديك ببينند. پرز معتقد است دوگانه ثروتمند غني در سوپرليگ اروپا بيدليل مطرح شده اما شواهد نشان ميدهد مساله دقيقا به همين موضوع برميگردد و اين قطعا چيزي نيست كه فوتبال را نجات خواهد داد.
اين ايده چندان دور از ذهني نيست كه شاهد تغيير قوانين در مسابقات فوتبال سوپرليگ اروپا باشيم. از كجا معلوم از دو سال ديگر مديران سوپرليگ تصميم نگيرند كه اگر فوتبال 3 تا 30 دقيقه باشد يا اگر با 10 نفر انجام شود جذابتر خواهد بود و مخاطبان بيشتري جذب ميكند؟ از كجا معلوم به اين نتيجه نرسند كه طول دروازه زيادي بزرگ يا كوچك است و مثلا بازيها بايد پرگلتر يا كمگلتر شود؟ چه تضميني وجود دارد كه مثلا استفاده از دست در لحظاتي مجاز اعلام نشود؟ وقتي اصالت با جذب مخاطب و كسب درآمد بيشتر باشد فوتبال در درجه دوم اهميت قرار ميگيرد.