ادامه از صفحه اول
جزيرهاي براي فرار
افراد مورد نظر كساني هستند كه از طريق قيام مردم كارشان به پايان ميرسد و بايد با هواپيماي شخصي به جزيره خريداري شده فرار كنند! پس ويژگي مهم آنان مصون از رسيدگي قضايي بودن است، مثل خود گوينده اين خبر يا اقرار. راهحل چيست؟ خيلي ساده است. البته در بيان ساده است، ولي در عمل و به علل گوناگون اين كار در جامعه ايران انجام نميشود. بايد وي را احضار كرد و بهطور مشخص خواست كه نام فرد يا افراد و اطلاعات محل جزيره خريداري شده آنان را به پليس يا بازپرس اعلام دارد تا از طرف مسوولان بررسي شود كه چه كساني آنقدر پول دارند كه جزيره بخرند و اين پول را از كجا آوردهاند؟ و اين جزيره كجاست؟ البته گوينده خبر فاقد شجاعت و صراحت كافي است والا خيلي راحت ميتوانست همين موارد را به صورت آشكار بيان كند. اگر اين احضار انجام نشود و جزييات پيگيري نگردد، در اين صورت مساله و مشكل جامعه ما اين نيست كه عدهاي پول دارند و جزيره خريدهاند و با فعال شدن احتمالي آتشفشان مردم، فرار خواهند كرد، بلكه مشكل اصلي اين است كه ساختار پليسي و حقوقي لازم براي رسيدگي به اين ادعاها و تعيين صحت و سقم آنها وجود ندارد. در هر جامعهاي بيماري و جرم هست ولي نظام پزشكي و درماني و نظام پليسي و قضايي مستقل و كارآمد نيز هست كه با آنها مبارزه كند. اكنون پليس و دستگاه قضايي براي دفاع از كاركرد و اعتبار خود و براي دفاع از حقوق مردم و براي شفافيت و روشن شدن حقايق و رسيدن به بصيرت، لازم است كه گوينده را احضار و پروندهاي براي رسيدگي به ادعاهاي وي تشكيل دهند، در غير اين صورت مردم ميپذيرند كه اين ادعاها درست است و اتفاقا در سطحي است كه اين دو نهاد مهم نيز قادر به مقابله با آن نيستند. جامعه سالم و آزاد، جامعهاي نيست كه فقط بتوان هر اتهام و خبري را بيان كرد. جامعهاي سالم است كه همه اتهامات به صورت مستقل و بيطرفانه بيان و سپس رسيدگي و اثبات يا رد شود.
قايقهاي نجات تايتانيك!
اين يك بام و دو هوا براي چيست؟ آيا مردم حق ندارند به ياد صحنههاي همان فيلم تايتانيك بيفتند و از خود بپرسند: «اين قايقهاي نجات نصيب چه كساني خواهدشد؟!» اينجا ديگر صحبت از واردات ماشينهاي سواري چندميلياردي و جولان دادن آنها توسط تازه به دوران رسيدهها در گوشه و كنار شهرها و تبليغ «دارندگي و برازندگي» نيست! اتخاذ چنين سياستهايي، ناخواسته پاشيدن نمك بر زخمهاي مردمي است كه انواع مشكلات و نابرابريها را تاب آوردهاند، اما حتي اگر نخواهند بشنوند و ببينند، نميتوانند فكر نكنند و نفهمند... كاش تا دير نشده متوليان امور اين سياست را كنار بگذارند و در دوران اوجگيري رنجهاي ناشي از پاندمي كرونا، در برنامهريزي واكسيناسيون دورانديشانه و به عدالت رفتار كنند و عطاي كساني را كه خود را آراسته به «هنر دور زدن تحريمها» ميدانند، به لقايشان ببخشند! و سرانجام اين گفته حكيمانه سعدي بزرگ را در ايام گراميداشت او به خاطر داشته باشيم كه: دونان چو گليم خويش بيرون بردند/ گويند چه غم، گر همه عالم مردند! /گر از نيستي ديگري شد هلاك / مرا هست، بط راز توفان چه باك!
افزايش تابآوري زحمتكشان
شايد تدوين سياستهاي كلي تامين اجتماعي توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام قادر باشد اجراي قانون مذكور را براي تامين رفاه حال 60 ميليون نفري كه كمك معيشتي يك ميليون توماني دريافت ميكنند، اولويت دهد. با اين همه تا وصول به شرايط مناسب براي عمل به قانون مذكور يا مصوبههايي مشابه آن، به منظور مقابله با تحريمها و شرايط كرونايي، سياست گسترش انجمنها و صنوف كارگري سياستي كه وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي نيز در پيش گرفته، ميتواند در اين زمينه بسيار اثرگذار باشد. صدا دادن به حوزه كارگري ايران، نظم و انضباط نويني را در حوزه چانهزنيهاي صنفي به آنان داده، توافق ميان نظام كارفرمايي و كارگري را مبتني بر تامين منافع ملي، با تقويت نظام سهجانبگي، از منطق قويتري برخوردار ميسازد. نظمدهي و ايجاد سازوكارهاي مطالبات، خود به معناي خروج از روندهاي اقيانوسي، مخفي و انفجاري، به سوي روندهاي آشكار، سازنده و ثباتبخش و آرامشبخش است. از اين منظر شايد لازم ميبود دولت همه شهروندان تحت پوشش تامين اجتماعي را در اولويت تزريق واكسن كرونا به صورت رايگان قرار ميداد. از منظري ديگر تامين كف نظام بهداشتي براي كارمندان، حقوق و مزدبگيران از يكسو و تامين ايجاد سطوحي عميق از دستگيري فرودستان و كارگران به ويژه در حوزه تامين مسكن كارگري و همچنين تامين آموزش ضمن كار و خدمت، براي بهروزرساني و افزايش سطح بهرهوري كارگران و كاركنان و افزايش توانمندي رقابت آنان براي بقا و توسعه حضور در بازار كار، از مهمترين مسائل امروز در زمانه تحريمهاي كمرشكن و شرايط كرونايي است. موضوعاتي كه ميتواند ميزان تابآوري زحمتكشان را در مشكلات تقويت كرده و آنان را در چارهجويي از مشكلاتشان در فرآيندهاي گفتوگويي و عملي پيشقدم كند.