پايان بازي
ساسان كريمي
هر قدر فضاي حول و حوش برجام و بازگشت احتمالي ايران و امريكا به تعهداتشان ذيل اين برنامه اقدام در سال گذشته بيصدا بود از ميانه تعطيلات نوروز اما تغييرات چشمگيري هم در اين حوزه و هم در ديگر محورهاي سياست خارجي كلان كشور اتفاق افتاد؛ از سفر وزير خارجه چين و امضاي سند همكاري فيمابين گرفته تا بعدا خبرهايي مبتني بر روحي دوباره در جلسه فصلي كميسيون مشترك برجام كه آغاز سلسلهنشستهاي حضوري را در وين ميداد. اين اخبار تمام نشدند و با سفر وزير امور خارجه روسيه و نخستوزير كرهجنوبي به تهران و نيز خبرهاي جسته و گريخته مذاكرات ايران و عربستان در بغداد و به ميانجيگري عراق تكميل شدند. ظريف نيز در عين تمام اين احوال سفرهاي دورهاي خود به آسياي ميانه و جنوب شرق آسيا را ادامه داد و همهچيز بهرغم تعطيلات نوروزي، كرونايي و انتخاباتي در وزارت امور خارجه با سرعتي واقعي و منطقي پيش ميرفت. در داخل اما به واسطه فضاي انتخاباتي در ميان نخبگان و اهالي سياست حساسيتها بالا رفته و در مواردي شرايط را براي پيشبرد منافع ملي تا حدي دشوار كرده است. از مهمترين اين موارد ممانعتهايي است كه بعضي گرايشها احتمالا با قصدهاي انتخاباتي براي بازگشت امريكا به تعهداتش از راه مذاكرات وين در شيپور آن ميدمند. يكي از موارد موضوع اختلاف در هفته گذشته پخش برنامه ساختهشدهاي از صدا و سيما در نقد مذاكرات منتهي به برجام و تيم مذاكرهكننده هستهاي بود. «پايان بازي» كه اصل انتخاب نام آن جهتدار بوده و موضوع مذاكرات فني و پيچيده هستهاي را «بازي» قلمداد كرده بيش از هر چيز تكيهاش را بر خوشبيني و سادگي تيم مذاكرهكننده و حاميان آنها در دولت قرار داده بود و با مصاحبههايي با تندترين منتقدان برجام روايت يك سويهاي را بهرغم تمام توضيحات اين چند سال مسوولان امر ارايه ميكرد.
اصل موضوعي كه اين برنامه را از ديگر مشابههاي آن كه همواره در اين سالها ساخته و پخش ميشوند جدا ميكند تكيه بر انديشكدهاي به نام گروه بينالمللي بحران است كه تا پيش از دولت حاضر ايالات متحده، رابرت ملي - مسوول كنوني ميز ايران در وزارت خارجه امريكا- رياست آن را برعهده داشت. مدعاي اين برنامه تاثير بسيار زياد گروه بحران بر متن مذاكرات و در واقع نوشتن متن برجام پيش از هر مذاكرهاي توسط اين گروه بود: گويي كه مذاكرات همه نقشي بود و تيم سادهدل مذاكرهكننده ايراني بعد از نمايشي يك سال و نيمه در مسقط، ژنو، لوزان و وين توافقي از پيش نوشته شده را حتي بدون اينكه بخوانند پذيرفته و به كشور تحميل كردهاند. اصل اين موضوع كه هم نسبت به وزارت امور خارجه و تيم مذاكرهكننده و هم به طريق اولي مقامات عالي كشوري و شوراي ملي امنيت ملي و مجلس شوراي اسلامي بياحترامي غيرمستقيمي را روا داشته موضوع بحث اين مقاله نيست.
آنچه اين يادداشت تلاش دارد بيان كند تصويري دقيقتر از سياست و ديپلماسي امروز جهان و تفاوت آن با گذشته است و تفاوت ديپلمات زبردست امروز با كسي كه صرفا در جايگاه رسمي مذاكره و ديپلماسي قرار دارد.
واقعيت امروز آن است كه ديپلماسي نه تنها در حوزههاي سياسي بلكه در حوزههاي انرژي، تجاري، علمي و غيره در دوران پس از جنگ سرد تا حد زيادي شكل عوض كرده است. اگر در دوران جنگ سرد بيشترين نقش را در ديپلماسي سازمانهاي امنيتي و اهرمهاي آنها داشتند امروزه شكل ديپلماسي بيش از همه در فضايي متشكل از سازمانهاي بينالمللي، نهادهاي غيردولتي، انديشكدهها و دانشگاههاي عمده، لابيها، كنفرانسها و مجامعي كه برهمكنش با آنها براي پيشبرد منافع ملي دست و به كرسي نشاندن موضع كشور دست كمي از مذاكرات رسمي و مستقيم ندارد.
امروز از مشخصات يك ديپلمات برجسته اتفاقا توانايي براي حضور، سخنراني و مذاكره در اين مجامع و درنهايت تاثيرگذاري بر اذهان افرادي است كه نهايتا در فضاسازي پيرامون يك مذاكره و بهطور كلي ساخت محيط بينالمللي نقش دارند.
اگر ظريف هنگام حضور و سفارت در نيويورك به عنوان شخص متنفذ و كارآمدي شناخته ميشد نه تنها به واسطه وظايف معمولي او بلكه بيش از هرچيز به علت همين حضورها و سخنرانيها و مصاحبههاي او بود؛ امري كه امروز ديگر سياستمداران نيز به حد بضاعت تلاش بر آن دارند. اينكه گروه بينالمللي بحران يكي از انديشكدههاي موثر در مذاكرات برجام بوده است موضوع تازه و رازآلودي نيست. اما بايد ديد كه اگر پيشنهادات انديشكدههايي مانند گروه بحران در مذاكرات نقش بازي كردهاند چه نقشي بازي كردهاند؟ البته كه صحبت كردن با انديشكدهها و گروههايي چنين در مواردي راه موثرتري براي تحميل نظر خود در مذاكرات و يافتن راهحلي عملياتي براي تامين خواستههاي ما در راستاي منافع ملي است و نتيجه اين تلاشها البته به ميزان ورزيدگي كارشناسان و مذاكرهكنندگان هر كشور دارد. به بيان ديگر شايد تيم ما هم توانسته با رايزنيهايي با دست بازتر مواضع خود را بهطور غيرمستقيم ولي آسانتر به طرف مقابل بقبولاند و از اين حربه نيز براي تكميل مذاكرات مستقيم استفاده كند. اين تصوير واقعي سياست و ديپلماسي امروز جهان است: بديهي است كه در سياست خارجي بايد منافع خود را دنبال كنيم و براي اين موضوع محتواي گفتمان خود را توسعه دهيم اما ابزار سياستورزي در فضاي بينالمللي چيزي نيست كه لازم و گاه ممكن باشد از نو بسازيم. استفاده از مسيرهاي چندگانه مطابق مجوزهاي صادره در ديپلماسي امروز جزيي از توانمندي و كارداني يك مذاكرهكننده و ديپلمات است.
آنچه ميتوان اطمينان داشت اينكه اگر ظريف در زمان ترامپ با اشخاصي امريكايي ولي خارج از دولت اين كشور ملاقاتهايي داشته يقينا بدون اختيار و مجوز نبوده است و نبايد به مقاصدي از جنس انتخابات و سياست داخلي فضايي را در عرصه عمومي ساخت كه كار براي مذاكرهكنندگان ما در آينده سخت شده و دست ايشان بيش از پيش بسته شود. هر چه بود متني كه به هر كيفيتي توليد شده و نام برجام بر خود دارد آنقدر ظرفيت از خود نشان داده كه بيش از همه خشمگينترين بدخواهان ايران مانند ترامپ، پمپئو و نتانياهو را به انزوا و انفعالي آنچنان در فضاي بينالمللي كشاند كه نه ديوان بينالمللي دادگستري با آنها همراه شد، نه مجمع عمومي سازمان ملل و نه شوراي امنيت: واقعيت اين بود كه فارغ از اهرم زور كه در فضاي اقتدارگريز بينالملل همواره وجود دارد ترامپ برجام را نقض كرد ولي جهان از او نپذيرفت.
راه بازي كردن موثرتر در فضاي كنوني ديپلماسي در نظر نگرفتن اين واقعيات حرفهاي و منزوي شدن نيست بلكه اتفاقا بايد در ادامه تلاش كرد تا ما نيز در عرصه تراز اول سياست و ديپلماسي بينالمللي انديشكدهها و گروههايي داشته باشيم تا ضمن استقلال حرفهاي بتوانند تاثيرات كارشناسي خود را بر سياست منطقهاي و بينالمللي گذاشته و كار را براي دستگاه رسمي آسانتر كنند.
حالا هم همين است: ديپلماسي و تنشزدايي يك خط درازمدت است. اگر اين خط را برگزيدهايم و هزينههاي مرتبط با آن را هم پرداختهايم بايد دههها تلاش كنيم، نه اينكه سر هر موضوعي و با هر كسي مذاكره كنيم بلكه در چارچوبهاي تعيينشده به ساخت برنامهها و گزينههاي عملي و واقعي براي خالي كردن دست طرف مقابل اقدام كنيم. راه پيشبرد گفتمان خود و توسعه منافع ملي همين است و براي پيشبرد اين محتوا بايد از مسيرهاي مختلف استفاده كرد؛ اين فرم ديپلماسي امروز است.