به بهانه يك اتفاق تلخ براي كودك استقلالي
مراقب چرخه ترويج خشونت باشيم
علي ولياللهي
تعميم دادن كار يك نفر به جمعيتي چند ده ميليوني كار اشتباهي است؛كاري كه تبديل به روتين كاربران فضاي مجازي شده است. مثلا وقتي كليپ انداختن يك كودك در سطل زباله توسط دو نادان وايرال شد همه از پايان انسانيت و مرگ فرهنگ در اين كشور خبر دادند. به همين شكل تعميم دادن كار دو كودك آزار كه قصد داشتند كودكي استقلالي را به گفتن جملهاي مجبور كنند، نبايد به پاي تمام هواداران فوتبال نوشته شود. همچنين نبايد تصور شود همه دچار سقوط اخلاقي شدهاند. اما همين اتفاق ميتواند زنگ خطري براي جامعه به حساب بيايد؛ زنگ خطري كه به صورت مشخص اعلام ميكند نفرتپراكني در فضاي هواداري فوتبال رفتهرفته اوج ميگيرد و حد و مرزها را در هم ميشكند. خوشبختانه ويديوي فردي كه در يكي از روستاهاي خراسان كودكي را مورد ضرب و شتم قرار داده بود تا به خيال خودش در فضاي هواداري كار بانمكي انجام داده باشد به صورت گسترده با واكنش منفي هواداران همه تيمها مواجه شد و نيروي انتظامي و مراجع قضايي هم به سرعت وارد عمل شدند و با شناسايي آن فرد نسبت به بازداشت وي اقدام كردند. با اين حال بايد توجه داشت كه اين شخص نه اولين نفر بوده و نه آخرين نفر خواهد بود. در اين چند سال گذشته به دلايل گوناگون فضاي هواداري در فوتبال ايران به سمت خشونت حركت كرده و اتفاقات تلخي را رقم زده است. از تبديل شدن استاديوم به ميدان نبرد در بازي پرسپوليس سپاهان تا مباح دانستن خون بازيكنان استقلال در شهر آبادان! ناگفته واضح است كه اگر فكري به حال اين خشونت كه به صورت پلكاني صعود ميكند نشود، ممكن است دفعه بعدي كار از كشيدن گوش يك بچه كوچك عبور كند و به جاهاي باريكتري كشيده شود. فارغ از تمام نهادهايي كه در اين زمينه مسووليتي به دوش دارند، از مراجع نظامي و امنيتي و قضايي گرفته تا متوليان و رسانهها وتمام هواداران، بازيكنان فوتبال نقش بسيار پررنگتري برعهده دارند. بارها ثابت شده هواداران حرف هر كسي را نخوانند حرف بازيكنان و مربيان محبوبشان را ميگذارند روي چشم. ستارههاي استقلال و پرسپوليس و سپاهان و تراكتور و ساير تيمها بايد نسبت به اين وظيفه آگاه شوند و گمان نكنند زندگي شخصيشان كه گاهي آن را جلوي دوربين ميآورند و در فضاي مجازي به اشتراك ميگذارند، مصاحبهها و اظهارنظرهايشان، رفتارهايشان در مسابقات و ... صرفا يك چيز گذراست. چند مثال از نفرتپراكني بازيكنان و مربيان فعلي و پيشكسوتان سرخابيها در همين دو، سه سال اخير وايرال شده باشد خوب است؟ استوريها و پستهايي در ظاهر فان و براي كري خواندن اما در باطن سرشار از خشونت كلامي. رفتارهايي به شدت منزجركننده كه صرفا براي جذب مخاطب و توجه بيشتر صورت ميگيرد. در همين ماجراي اخير بسياري از بازيكنان استقلال در استوريهايشان خواستند نسبت به اين ماجرا واكشن نشان دهند، اما همين واكنش نشان دادن، خودش بازتوليد بخشي از اين دوگانهسازي بود. تاكيد روي طرفداري از تيم، افتخارات و فروشي نبودن اصالت وقتي پاي تعرض به يك كودك وسط است چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ ضمن اينكه محكوم كردن رفتار فردي كه به اراذل و اوباش ميماند چطور باورپذير ميشود وقتي فصل قبل تمرين تيم استقلال تبديل شده بود به محل رفت و آمد بدنامترين گندهلاتها؟ چطور پيشكسوتان باشگاه استقلال با اين افراد نشست و برخاست ميكنند، وقت حرف زدن در مورد رقبا از به كار بردن الفاظ نژادپرستانه، ضد زن و خشونتآميز ابايي ندارند ولي انتظار دارند اين نفرتپراكني ترويج نشود؟ همينطور بازيكنان و پيشكسوتان پرسپوليس. ويديوهاي به ظاهر بانمك برخي قديميهاي پرسپوليس كه سرشار از بيادبي است چه تاثيري بر هواداران تيم ميگذارد؟ استوريهاي شيث رضايي، پستهاي رضا حقيقي، مصاحبههاي سپهر حيدري و سايرين آيا چيزي جز ترويج خشونت به دنبال دارد؟ اصلا چرا بسياري از بازيكنان پرسپوليس نسبت به آزار ديدن يك كودك در پسزمينهاي فوتبالي سكوت پيشه كردند؟ اين سوال در مورد ستارههاي ساير تيمها هم مصداق دارد. افشين پيرواني سرپرست باشگاه پرسپوليس هم كه مثلا به اين ماجرا واكنش نشان داد بحث را برد به سمت اينكه فرد كودكآزار پرسپوليسي نبوده و اصلا اين ويديو ساختگي است! هيچ كس نميگويد آن فرد خاطي طرفدار تيم پرسپوليس يا هر تيم ديگري بوده اما محكوم كردن يك رفتار شرمآور كه به فوتبال باشگاهي ايران مربوط ميشود، ميتواند يك پيام واضح براي همه هواداران بفرستد. اينكه چنين رفتارهايي جايي در فوتبال ندارد. درست مثل پيامهايي كه مديران عامل استقلال و پرسپوليس منتشر كردند.اگر قرار است ديگر كسي شاهد چنين تصاويري نظير آنچه عصر روز جمعه منتشر شد نباشد، بايد همه در هر جايگاهي دست از ترويج خشونت و نفرتپراكني بردارند. آنها كه بيشتر از بقيه توي چشم هستند در اين راه وظيفه سنگينتري دارند.