زيرا كه مردگان عاشقترين زندگان بودند
آينا قطبي، فعال حقوق زنان، مترجم، نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر در روز جمعه، دهم ارديبهشت بر اثر ابتلا به بيماري سرطان درگذشت.كاربران توييتر فارسي با داغ كردن هشتگ آينا قطبي به اين مرگ نابهنگام و تلخ واكنش نشان دادند و به دوستان و خانواده ايشان تسليت گفتند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست:
«بعضيها مثل يك جرقه هستند، مثل صداي بارون تابستون، فرقي نداره كه اون نور چقدر روشن بمونه يا چقدر بباره، مهم اينه كه دل تاريكي رو شكافته. سفرش به خير و روشني و دلتون روشن رفقا»، «از شنيدن خبر فوت آينا قطبي يعقوبي خيلي غمگين شدم. مدتي بود كه ميخوندمش. نگاه خاصش به زندگي و مبارزهاش با بيماري باعث شده بود هميشه منتظر نوشتههاش باشم. جاش توي توييتر و اين دنيا خالي خواهد بود. به دوستاي نزديكترش كه اينجا هستند از ته دل تسليت ميگم»، «آينا قطبييعقوبي قفس جسم را ترك گفت، از درد و رنج رها گشت و قدم به دنياي مردگان گذاشت. فقدان او غمانگيز است؛ وعده ديدارمان آن هنگام كه شارون ما را به سواحل استكيس رساند؛ در سرزمين هادس، آنجا كه آينا چشم انتظارمان است»، «يعني چه روز مزخرفي بود و چقدرم تلخ و سخت شد با خبر رفتن آينا قطبي. باورم نميشد بره و ديگه اجرايي نداشته باشه. چقدر تلخ كه اون همه شور و عشق و اميد و زندگي از ميان ما رفت»، «آينا قطبي براي من نماد شور و عشق به زندگي بود. يادم نميره وقتي تمام تنش پردرد بود به بهانه پيدا كردن برچسب ضد درد،كيف و كفش و لاك جديد خريده بود تا بعد از چند ماه معاشرت كنه. اميدش به زندگي و پايبندي به اعتقاداتش هميشه برام قابل تقدير بود. يادت گرامي آينا»، «لحظه تحويل سال هر چه دعا در دلم بود براي شما بود. حالا ما و اين شب غمگين»، «غرق در نور باشي آينا جان. آدم خوب هميشه در رفت و آمد ميان رنج و شادي»، «تقريبا اواخر تابستون بود. براي يه جلسهاي توي دفترم كه آينا هم اومده بود، سر ناهارگفت سرطان داره و متاستاز داده و مجبوره پرهيز كنه. ولى اينقدر از ته دل ميخنديد و شور زندگي و برنامه براي آينده داشت كه كيف كردم از اون چند ساعتي كه اولين و آخرينبار ديدمش. حيف حيف»، «مرگ آينا قطبي بينهايت غمگينم كرد. انگار تو قلبم يه حفره عميق واشد. دمت گرم به خاطر تلاش و قدرت و حقطلبيت دخترجان. آرامش نصيبت!»، «در يكي از خاطرانگيزهترين روزها باهاش آشنا شدم. اولين حضور زنها در استاديوم آزادي و تولد ۴۰ سالگي. انگار سالها بود ميشناختمش. رفتيم كافه و چند تا كبريت گذاشت روي كيك تا فوت كنم. آيناي مهربون! هر سال روز تولدم به ياد صميميت و گرمي مهرت، شمعي روشن ميكنم»، «آينا اينقدر از عشق ميگفت كه اولين كلمهاي كه ذهن همه رو پر كرد بعد رفتنش عشق بود. چه واژه زيبايي براي تعريف خودت انتخاب كردي. تو امشب با عشق توصيف شدي»، «زيرا كه مردگان اين سال، عاشقترين زندگان بودند»، «دوست نداشت با بيمارياش شناخته بشه و در اين پادكست راديو مرز هم كاري كرد كه آخرين تصويرم از او شور و نشاط و عشقي باشه كه اين روزها كم پيدا ميشه. آفرين بهت كه جهان اطرافت رو زيباتركردي آينا قطبي يعقوبي و جات خالي»، «خبر درگذشت خانم آينا قطبي يعقوبي كه مدتهاي مديدي درنهايت اميد به زندگي با بيماري سخت در جنگ بود، دردناك و تاسفآور است. روحش شاد و قرين رحمت باد» و «آيناي قشنگ ما. تو با اون وجود پر از شور و عشق به زيستن چقدر زود رفتي دختر».