• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4923 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۰ ارديبهشت

پيرمحمد ملازهي در گفت ‌و گو با «اعتماد»:

طالبان و داعش ايدئولوژي مشتركي دارند

مرگ ۶۳ دانش‌آموز و مجروح شدن بيش از ۱۵۰ نفر در انفجار تروريستي روز شنبه در نزديكي يك مدرسه در پايتخت افغانستان، نشان داد كه ۱۶ ماه پس از توافق امريكا با طالبان و چندين دور مذاكرات بيناافغاني نه تنها باعث بهبود شرايط امنيتي در افغانستان نشده است بلكه مخاطرات بزرگ‌تري براي شهروندان غيرنظامي به ويژه اقليت مذهبي شيعه در اين كشور ايجاد كرده است. پيرمحمد ملازهي،كارشناس مسائل افغانستان معتقد است فارغ از اينكه چه گروهي مسووليت اين حمله را قبول كند، تشابه ايدئولوژي  و اهداف ميان گروه‌هاي افراطي تروريستي در افغانستان باعث مي‌شود كه همه اين گروه‌ها را چه طالبان، چه القاعده و چه داعش  از چنين اقداماتي منتفع تصور كرد.  ملازهي مي‌گويد كه اگر طالبان به فشار براي تصرف نظامي كابل ادامه دهد، جنگ خونين و درازمدتي در انتظار افغانستان خواهد بود كه  نتيجه‌اي جز تجزيه اين كشور در پي نخواهد داشت.  در ادامه متن كامل گفت‌وگوي «اعتماد» را با پيرمحمد ملازهي، كارشناس  مسائل افغانستان  مطالعه  مي‌كنيد.

   دولت افغانستان مسووليت جنايت تروريستي روز شنبه دركابل را متوجه طالبان مي‌داند در حالي كه طالبان اين مسووليت را نمي‌پذيرد، به نظر شما مسوول اين  عمليات تروريستي كدام يك  از گروه‌ها يا جناح‌هاي فعال در افغانستان است؟
واقعيت اين است كه هنوز عامل انفجار تروريستي روز شنبه مشخص نيست. دولت افغانستان انگشت اتهامش را به سوي طالبان دراز كرده و طالبان داعش و نيروهاي امنيتي افغانستان را متهم مي‌كند و مسووليت عمليات تروريستي را نمي‌پذيرد.  جدا از اين مساله يك واقعيت وجود دارد كه اين بمب‌گذاري در منطقه‌اي ازكابل انجام شده كه در گذشته هم بمب‌گذاري‌هايي مشابه انجام شده و داعش مسووليت آن را پذيرفته است. منطقه مذكور منطقه هزاره‌نشين در كابل است و غالب ساكنان آن شيعه مذهب هستند. داعشي‌ها  انگيزه  دارند كه نوعي جنگ مذهبي در افغانستان راه بيندازندكه در آن منافع خودشان را تامين كنند. اين عمليات اما در زماني صورت مي‌گيرد كه امريكايي‌ها به خروج نيروهاي‌شان از افغانستان اقدام كرده‌اند و طالبان بسيار اميدوار شده‌اند كه بعد از خروج امريكا از افغانستان با برتري نظامي كه در ميدان نبرد به دست آورده‌اند و با مشروعيت نسبي بين‌المللي كه از طريق توافق دوحه با دولت ترامپ كسب كردند از اين دو امتياز بهره‌مند شوند و شرايطي را به وجود بياورند كه دولت مركزي با فروپاشي مواجه شود و آنها بتوانند به قدرت  بازگردند.


   يعني شركت طالبان در مذاكرات بيناافغاني در دوحه و احتمالا استانبول با هدف وقت‌كشي و زمينه‌سازي براي پيروزي نظامي در داخل افغانستان  است؟

در حال حاضر طرح‌هايي در مذاكرات استانبول مورد بررسي قرار مي‌گيرد كه3 طرح شاخص آنها  طرح دولت امريكا، طرح دولت روسيه و طرح دولت افغانستان هستند. ظاهرا بحث‌ها در مذاكرات استانبول اين است شرايطي به وجود بيايد كه با يك ابتكار جديد از سوي سازمان ملل متحد، چيزي شبيه به مذاكرات بن اول در پي اشغال افغانستان توسط امريكا شكل بگيرد، يعني ساختار جديدي براي قدرت در افغانستان طراحي شود كه يك قدرت متوازن قومي مذهبي شكل بگيرد و طالبان حاضر به پذيرش مشاركت در آن باشد.  در واقع هدف از مذاكرات اين است كه طالبان را از كسب قدرت از طريق نظامي منصرف و وارد يك فرآيند سياسي كنند.  در حال حاضر 3  جريان اصلي مدعي قدرت در افغانستان وجود دارند؛ گروه نخست گروه طالبان و جناح حكمتيار محسوب مي‌شوند كه جناح اسلام‌گراي افراطي را تشكيل مي‌دهند؛گروه دوم جريان جهادي‌هاي شمال و اقوام شمالي افغانستان هستند كه در حال حاضر عبدالله عبدالله نماينده آنان است؛گروه سوم جناح ليبرال دموكراتي هستند كه بعد از اشغال افغانستان توسط امريكا در سال ۲۰۰۱ به قدرت رسيدند كه قبلا نمايندگي آنها به عهده حامد كرزاي بود و اكنون اشرف غني، چهره اصلي اين جناح محسوب مي‌شود. هدف مذاكرات جاري اين است راهكاري ميانه كه مورد پذيرش هر سه جناح اصلي قدرت در افغانستان باشد، ايجاد شود تا با مشاركت هر سه جريان حكومتي با ساختار جديد تشكيل  شود.


   در ابتداي صحبت فرموديد كه طالبان، داعش را مسوول جنايت شنبه دركابل معرفي مي‌كند. با اين حال دولت افغانستان مدعي است حتي اگر گروه تروريستي ديگري هم مسووليت جنايت را بپذيرد نهايتا مسووليت كل ناامني و تروريسم  در افغانستان بر عهده طالبان است  ضمن اينكه ادعاهايي در مورد همكاري طالبان و داعش براي اقدامات تروريستي اينچنيني جهت تضعيف پايه‌هاي قدرت دولت مطرح مي‌شود. فكر مي‌كنيد تا چه اندازه ممكن است همكاري ميان طالبان و داعش در اقدامات اينچنيني  وجود  داشته ‌ باشد؟

ايدئولوژي طالبان با ايدئولوژي القاعده و داعش تفاوت چنداني ندارد. تنها تفاوت ميان القاعده و داعش با طالبان در جغرافياي عملكردشان است.  القاعده و داعش دنبال خلافت اسلامي هستند كه فراتر از افغانستان است  وكل دنياي اسلام را فرا مي‌گيرد.  اين ايده‌اي است كه ابتدا القاعده مطرح و پس از آن داعش در سوريه و عراق پيگيري كرد. بر اساس اين ذهنيت معتقدند كه  هركدام از كشورهاي اسلامي جدا جدا تسخير بشوند و به امارت اسلامي تبديل شوند و از ادغام اين امارات يك خلافت اسلامي تشكيل شود. حالا در مرحله بعد هم هدف‌شان اين است كه با جهان كفر وارد مبارزه شوند سپس خلافت اسلامي را در سراسر دنيا حاكم كنند. 
اين ذهنيتي است كه در گروه‌هاي افراط‌گراي وهابي وجود دارد. اما طالبان يك تفاوت داردكه فقط به دنبال امارت اسلامي در افغانستان، ادعاي جهاني ندارد. طالبان محلي است و آن گروه‌هاي ديگر جهاني هستند. به لحاظ ايدئولوژيك طالبان مي‌تواند با گروه‌هايي مانند داعش و القاعده هماهنگ عمل كند و اما به لحاظ تاكتيك و روش‌ها، اينكه قدرت چگونه تقسيم شود با هم اختلاف‌نظر دارند. در نتيجه اين اختلاف‌نظر در نقاطي كه طالبان حوزه نفوذش است، اجازه نمي‌دهد كه داعش در آنجا مسلط شود و موضع طالبان را تضعيف كند. به همين دليل است كه در گذشته گزارش‌هايي از درگيري و جنگ ميان طالبان و داعش منتشر مي‌شد. اما در جاهايي كه طالبان مسلط نيست، طالبان مي‌پذيرد كه القاعده و داعش آنجا حضور داشته ‌باشد و عمليات انجام دهد. به اضافه اينكه صحبت‌ها و اخبار تاييد نشده‌اي وجود دارد كه مذاكرات پنهاني ميان داعش و القاعده شكل گرفته است كه داعش به رهبري ايمن الظواهري در القاعده بازگردد و دو گروه در هم ادغام شوند. يعني شرايط به دوران پيش از اعلام خلافت بغدادي در موصل بازگردد و در جبهه خراسان داعش و القاعده دوباره در قالب يك گروه فعاليت كنند. طالبان ضلع سوم اين اتحاد خواهد بود. القاعده كه ازگذشته رابطه نزديك و صميمانه‌اي با طالبان داشت و داعش هم همان‌گونه كه گفتم جز اختلاف جغرافيايي از لحاظ ايدئولوژيك كاملا با طالبان اشتراك نظر دارد. درست است كه طالبان و داعش بر سر سلطه بر مناطقي درون خاك افغانستان با هم اختلاف نظرهايي داشتند و حتي وارد جنگ با يكديگر شدند اما به لحاظ فكري نهايتا مي‌توانند با هم كنار بيايند. آنچه واضح است، طالبان در نقاطي كه داعش امكان عمليات دارد و در حوزه سلطه طالبان نيست  اين چراغ سبز را از طالبان گرفته است كه اقدام به عمليات كند.


    اقدامات تروريستي با هدف كشتار شيعيان در ماه‌هاي گذشته چندين بار در نقاط مختلف افغانستان تكرار شده است و تازه‌ترين نمونه آن عمليات تروريستي روز شنبه بود. تحولاتي كه در طول يك سال و نيم گذشته به ويژه بعد از توافق امريكا با طالبان رخ داده تا چه حد بر زندگي شيعيان و آينده آنان در افغانستان تاثير گذاشته است؟

اگر طالبان راه‌حل سياسي را نپذيرند و راه‌حل نظامي را مورد توجه قرار دهند، زندگي براي شيعيان بسيار دشوارتر خواهد شد.  نشانه‌هايي وجود دارد كه طالبان چنين انتخابي كرده‌اند، در هلمند، ميدان وردك و بغلان جنگ شديدي را آغاز كرده‌اند و اگر به زور بتوانند كابل را تصرف كنند، وضعيت امنيت شيعيان به ‌شدت وخيم خواهد شد. نه تنها شيعيان بلكه اقوام شمالي و مجاهدين پيشين شمال هم در خطر خواهند بود. به اعتقاد من اگر پيشروي نظامي طالبان به سمت پايتخت ادامه پيدا كند و فروپاشي دولت افغانستان اتفاق بيفتد، مجاهدين شمال و شيعيان راهي جز به دست گرفتن سلاح نخواهند داشت. شيعيان از همين الان مبارزات مسلحانه با گروه‌هاي تروريستي را آغاز كرده‌اند،  احزاب شيعي و نيروهاي مردمي شيعه تحت عنوان خيزش مردمي با طالبان مسلحانه مبارزه و سعي مي‌كنند كه اجازه ندهند طالبان به مناطق هزاره‌جات وارد شوند. اگر طالبان هدف‌شان اين باشد كه به استفاده از زور ادامه بدهند و امارت اسلامي را با استفاده از قدرت نظامي احيا كنند به نظر مي‌رسد، نخستين اتفاق تجديد اتفاقي است كه در آخر دولت نجيب‌الله رخ داد؛ يعني ارتش و نيروهاي امنيتي تجزيه قومي خواهند شد. اين اتفاق خيلي محتمل است كه در صورت سقوط دولت مركزي افغانستان، بخشي از پشتون‌ها به طالبان و تاجيك و ازبك‌ها و هزاره‌ها به مناطق قومي خودشان بپيوندند و نيروهاي مسلح هر يك با قوم خودشان مسلحانه با طالبان مبارزه كنند.  در چنين شرايطي افغانستان جنگ داخلي خونيني را تجربه خواهد كرد كه با توجه به توازن قدرت در صورت وقوع چنين شرايطي، سرنوشتي جز تجزيه در انتظار طالبان نخواهد بود و دوكشور خراسان و پشتونستان در شمال و جنوب افغانستان تشكيل خواهد شد.  اين خطرناك‌ترين وضعيتي است كه اگر طالبان به راه‌حل سياسي تن ندهد ممكن است پيش  بيايد.


    با توافق طالبان و امريكا و آغاز مذاكرات بيناافغاني در دوحه قطر، اين خوش‌بيني ايجاد شده ‌‌بود كه طالبان راضي شده است به فرآيند سياسي افغانستان بپيوندد وكارشناسان از جمله خود شما معتقد بوديد كه طالبان امروز با طالبان دهه ۱۹۹۰ تفاوت كرده است و با شرايط جديدي در افغانستان مواجه خواهيم بود. فكر نمي‌كنيد  با توجه به تشديد رويكرد نظامي‌گري و خشونت‌طلبانه طالبان،تحليل‌هاي اينچنيني در مورد تحول آنها خوش‌بينانه  بودند؟

دو تا موضوع متفاوت اينجا مورد بحث است؛ اينكه نوطالبان با طالباني كه در دهه ۱۹۹۰ قدرت را در اختيار داشت، تفاوت كرده است،  اصلا جاي ترديد ندارد. وزير امورخارجه طالبان در دهه ۱۹۹۰ وقتي عكس ياسر عرفات را ديد، متعجبانه سوال مي‌كرد كه اين فرد كيست؟ اين تازه آگاه‌ترين و جهانديده‌ترين افراد طالبان بودند كه تا اين حد نسبت به مسائل دنيا بيگانه بودند.  نمايندگان امروز طالبان سليس به زبان انگليسي صحبت مي‌كردند، با اينترنت مخالفتي ندارند، تلويزيون نگاه مي‌كنند، ماهواره نگاه مي‌كنند؛ در حالي كه در دهه ۱۹۹۰ همه دستگاه‌هاي تلويزيون را به خيابان‌ها مي‌ريختند و آتش مي‌زدند و فقط يك شبكه راديويي راديو شريعت اجازه فعاليت داشت كه مسائل شرعي و اخبار داخلي را پخش مي‌كرد. اين طالب قطعا تفاوت دارد.
بحثي كه امروز جريان دارد بحث قدرت است. وقتي بحث قدرت پيش مي‌آيد، طالبان حداكثر قدرت را مي‌خواهند. مي‌خواهند امارت اسلامي خودشان را احيا كنند. ديگران هم تمايلي ندارند كه زير بار اين خواست طالبان بروند. بنابراين دو تا جناح در افغانستان شكل گرفته‌اند كه هر دو براي تسلط كامل بر قدرت با هم رقابت مي‌كنند. طالبان مي‌خواهد قدرت را به انحصار خودش در بياورد، دولت و نيروهاي حاكم فعلي مي‌خواهند كه قدرت را حفظ كنند. تا زماني كه امريكا و ناتو در افغانستان عمليات مي‌كردند و قصد عقب‌نشيني نداشتند، اين تحليل درست بود كه طالبان به زور نمي‌توانند بر قدرت سلطه پيدا كنند. اما بعد از آغاز عقب‌نشيني امريكا از افغانستان و بخش‌هاي محرمانه‌اي در اين تفاهم وجود دارد، ديگر نمي‌توان اطمينان داشت كه طالبان نمي‌تواند به صورت نظامي قدرت را در اختيار بگيرد. حتي اين گمانه وجود دارد كه ممكن است امريكايي‌ها با طالبان به توافق رسيده ‌باشند كه قدرت را در افغانستان طالبانيزه بكنند. چنين اقدامي چندان هم دور از اهداف استراتژيك امريكا نيست. اگر امريكا از افغانستان برود و طالبان و القاعده و داعش از رويارويي مستقيم با امريكا خلاص شوند، آنگاه چه كسي پيرامون آنها مي‌ماند؟ رقباي اصلي امريكا به اصلي‌ترين هدف‌هاي اين گروه‌هاي تروريستي و افراطي تبديل مي‌شوند. شبه‌نظاميان نهضت اسلامي تركستان شرقي استان سين‌كيانگ  چين كه تجربه جنگ در عراق و سوريه را كسب كرده‌اند و در داعش كارايي زيادي از خود نشان دادند و در سطح فرماندهان قرار داشتند با قدرت گرفتن طالبان و گروه‌هاي همفكرشان در افغانستان به يك دردسر بسيار جدي براي چين تبديل مي‌شوند. در آسياي ميانه حزب احرار است، نهضت اسلامي ازبكستان، نهضت اسلامي تاجيكستان و نهضت اسلامي چچن فعال هستند كه با قدرت يافتن طالبان مي‌توانند وارد اتحادي تازه شوند و حوزه امنيتي روسيه را تحت فشار قرار دهند. در آينده به سمت غرب افغانستان نفوذ كنند و ايران را تحت فشار قرار دهند. با چنين تحليلي، هيچ بعيد نيست كه خروج امريكايي‌ها اساسا زمينه‌اي براي سلطه طالبان و گروه‌هاي همفكرش بر افغانستان براي رسيدن به اهداف ژئواستراتژيك  باشد.


   دولت افغانستان در طول ۷ سال گذشته از زمان تشكيل دولت وحدت ملي تاكنون روز به روز ضعيف‌تر شده، سرزمين‌هاي بيشتري را به طالبان واگذار كرده و پشتيباني ملي از آن تضعيف شده است. با توجه به اينكه بسياري از گروه‌هاي افغانستان مخالف سلطه طالبان بر قدرت  هستند و آمادگي مبارزه با طالبان دارند، چرا شاهد يك نوع اتحاد و همكاري در ميان جناح‌هاي مختلف براي مقابله  با طالبان  نيستيم؟

واقعيت اين است كه در حال حاضر دو نيروي معارض در كابل با هم قدرت را در اختيار دارند. اشرف غني، نماينده نيروهاي ليبرال دموكرات است و عبدالله عبدالله نماينده شمالي‌ها. تضاد ميان اين دوگروه بسيار است و تمام توافق‌هايي كه تا حالا براي تقسيم قدرت مساوي ميان آنها انجام شده است، هرگز عملي نشده‌اند. ذهنيت موجود در ميان قوم پشتون اين است كه سلطه بر افغانستان و ديگر اقوام اين كشور، حق طبيعي آنان است.  به لحاظ تاريخي 3 قرن است كه جز دو دوره بسيار كوتاه، همواره كل قدرت در اختيار پشتون‌ها بوده است. امروز هم چه اشرف غني و چه طالبان، قدرت را حق طبيعي خود مي‌دانند. بقيه قوميت‌ها اين را نمي‌پذيرند. در همين انتخابات سال ۱۳۹۸ هم صحبت از اين بود كه اگر اشرف غني براي تقسيم قدرت رضايت ندهد هواداران عبدالله عبدالله در شمال دولت موازي تشكيل بدهند. اشرف غني به گونه‌اي برخورد مي‌كند كه چندان بهايي به قدرت اقوام ديگر نمي‌دهد. تضادها در افغانستان بالاست و اجازه نمي‌دهدكه دولت قدرتمندي به وجود بيايد كه نيروهاي امنيتي قدرتمند و ارتش و پليس قدرتمند و هماهنگ داشته ‌باشد. البته نبايد فراموش كرد كه  ارتش و نيروهاي  امنيتي  افغانستان  همين الان هم جانفشاني مي‌كنند و جنگ را آنها اداره مي‌كنند. مدت‌هاست كه نيروهاي امريكايي و ناتو هيچ‌گونه دخالتي در جنگ ندارند.  اما اختلافات درون حاكميت باعث مي‌شود كه  فرماندهي و روحيه  نيروهاي نظامي تضعيف شود. به نظر مي‌رسد كه  در اين شرايط دولت مركزي قدرتمندي در اين شرايط و با اين اختلافات امكان فعاليت و زمينه‌اي براي متحد شدن گروه‌هاي سياسي در افغانستان براي  رويارويي با طالبان  وجود ندارد.


   طالبان بسيار اميدوار شده‌اند كه بعد از خروج امريكا از افغانستان با برتري نظامي كه در ميدان نبرد به دست آورده‌اند و با مشروعيت نسبي بين‌المللي كه از طريق توافق دوحه با دولت ترامپ كسب كردند از اين دو امتياز بهره‌مند شوند و شرايطي را به وجود بياورند كه دولت مركزي با فروپاشي مواجه شود و آنها بتوانند به قدرت بازگردند.
   شبه‌نظاميان نهضت اسلامي تركستان شرقي استان سين‌كيانگ چين كه تجربه جنگ در عراق و سوريه را كسب كرده‌اند و در داعش كارايي زيادي از خود نشان دادند و در سطح فرماندهان قرار داشتند با قدرت گرفتن طالبان و گروه‌هاي همفكرشان در افغانستان به يك دردسر بسيار جدي براي چين تبديل مي‌شوند. در آسياي ميانه حزب احرار است، نهضت اسلامي ازبكستان،  نهضت اسلامي تاجيكستان و نهضت اسلامي چچن فعال هستند كه با قدرت يافتن طالبان مي‌توانند وارد اتحادي تازه شوند و حوزه امنيتي روسيه را تحت فشار قرار دهند. در آينده به سمت غرب افغانستان نفوذ كنند و ايران را تحت فشار قرار دهند. با چنين تحليلي هيچ بعيد نيست كه خروج امريكايي‌ها اساسا زمينه‌اي براي سلطه طالبان و گروه‌هاي همفكرش بر افغانستان براي رسيدن به اهداف ژئواستراتژيك  باشد.
   اگر پيشروي نظامي طالبان به سمت پايتخت ادامه پيدا كند و فروپاشي دولت افغانستان اتفاق بيفتد، مجاهدين شمال و شيعيان راهي جز به دست گرفتن سلاح  نخواهند داشت. 
    اخبار تاييد نشده‌اي وجود دارد كه مذاكرات پنهاني ميان داعش و القاعده شكل گرفته است كه داعش به رهبري ايمن الظواهري در القاعده بازگردد و دو گروه در هم ادغام شوند. يعني شرايط به دوران پيش از اعلام خلافت بغدادي در موصل بازگردد و در جبهه خراسان داعش و القاعده دوباره در قالب يك گروه فعاليت كنند. طالبان ضلع سوم اين اتحاد خواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون