• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4923 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۰ ارديبهشت

غارت 152 تريليون دلاري، ميراث سياست‌هاي نئوليبرالي

علي اسدي‌خمامي| هرچند كه مدت‌هاست نئوليبرال‌ها ادعا مي‌كنند كه فقر گسترده در جنوب جهاني ناشي از دوري از سياست‌هاي اقتصاد بازار است، پژوهش‌هاي جديد نشان مي‌دهد در 60 سال گذشته رقمي معادل 152 تريليون دلار از جنوب جهاني به شمال جهاني منتقل شده و رشد شمال و فلاكت جنوب را رقم زده است. غارتي كه محصول سياست‌هاي نئوليبرالي بوده است.
مي‌دانيم كه رشد صنعتي كشورهاي صنعتي بر استعمار جنوب جهاني در دوره استعمار وابسته بوده است. انقلاب صنعتي اروپا تا حد زيادي بر صنايع پنبه و شكر استوار بود كه در زمين‌هاي دزديده شده از بوميان امريكاي لاتين توسط انسان‌هاي آفريقايي به بردگي گرفته شده پرورش داده مي‌شد. استثمار آسيا و آفريقا هزينه ساخت زيرساخت، بناهاي عمومي و خدمات رفاهي در اروپا را پرداخت مي‌كرد و البته هزينه براي كشورهاي جنوب جهاني فاجعه‌بار بود: نسل‌كشي، كوچ اجباري، قحطي و فقر گسترده.
آن‌طور كه سه پژوهشگر در يادداشتي براي الجزيره نوشته‌اند، قدرت‌هاي امپرياليسيتي بالاخره استعمار كهن خود را كنار گذاشته و در نيمه قرن بيستم از اكثر مستعمره‌هاي خود خارج شدند. اما در دهه‌هاي گذشته، اقتصاددانان و مورخاني كه به نظريه وابستگي نزديك بودند، ادعا مي‌كردند كه الگوهاي پنهان استعماري هنوز بر سر جاي خود هستند و اقتصاد جهاني را شكل مي‌دهند. اين دسته معتقد بودند كه امپرياليسم پايان نيافته، بلكه تغيير چهره داده است. آنها درست مي‌گفتند.
به تازگي يك پژوهش جديد كه توسط «كريستين دورنينگر» و همكاران منتشر شده، نشان داده است كه كشورهاي ثروتمند به شكل گسترده به ثروت كشورهاي جنوب جهاني، شامل ده‌ها ميليارد تن مواد اوليه و صدها ميليارد ساعت كار سالانه وابسته هستند و اين وابستگي نه تنها در كالاهاي ساده كه در صنايع پيشرفته مانند تلفن‌هاي هوشمند، لپ‌تاپ‌ها، ميكروچيپ‌ها و ماشين‌ها كه در دهه‌هاي اخير بيشتر در كشورهاي جنوب جهاني توليد مي‌شوند، وجود دارد. اين جريان مالي به اين علت شكل مي‌گيرد كه قيمت‌ها به شكل سيستماتيك در جنوب از شمال پايين‌تر هستند. بنابراين دستمزدها در جنوب به‌طور ميانگين يك‌پنجم دستمزدها در شمال جهاني است. اين به آن معني است كه كشورهاي جنوبي در ازاي هر واحد كار يا منبعي كه از شمال وارد مي‌كنند، بايد پنج واحد به شمال صادر كنند تا توانايي پرداخت واردات را داشته باشند.
دو اقتصاددان، يعني «سمير امين» و «آرگيري امانوئل» اين وضعيت را «انتقال مخفي ارزش» از جنوب جهاني توصيف مي‌كنند كه باعث پايداري سطح بالاي درآمد و مصرف در شمال جهاني مي‌شود. اين غارت تقريبا نامرئي است كه استعمارگر را از شر خشونت دوران استعمار و تظاهرات و خشم عمومي خلاص مي‌كند. اكنون «جيسون هيكل»، «ديلان سوليوان» و «هزيفا زومكاوالا» در مقاله خود با عنوان «غارت در دوران پسا استعمار: انتقال ثروت از جنوب جهاني از طريق مبادله نابرابر» نشان داده‌اند كه در دهه‌هاي 80 و 90 ميلادي قرن گذشته، با اجراي سياست‌هاي نئوليبرالي در جنوب جهاني، ميزان اين انتقال ثروت از جنوب به شمال به ‌شدت افزايش يافته است. امروز ارزش انتقال ثروت از جنوب به شمال در هر سال معادل 2.2 تريليون دلار است. براي مقايسه كافي است بدانيد كه اين رقم پانزده برابر مقداري است كه براي رفع گرسنگي در جهان مورد نياز است. 
محاسبه اين مقدار از سال 1960 تاكنون نشان مي‌دهد كه در اين بازه 62 تريليون دلار از جنوب جهاني به شمال جهاني منتقل شده است. با احتساب نرخ رشد كشورهاي جنوبي در اين بازه، مي‌توان ارزش واقعي اين غارت را محاسبه كرد: 152 تريليون دلار. 
در واقع مي‌توان گفت كه رشد اقتصادي كشورهاي شمال جهاني، يعني امريكا، كانادا، استراليا، نيوزيلند، اسراييل، ژاپن، كره شمالي و كشورهاي ثروتمند اروپايي در مقياس وسيع به تداوم جريان مالي از سوي كشورهاي جنوب جهاني وابسته بوده است. در جنوب، كشورها به‌طور ميانگين ازاي هر يك دلار كمك خارجي كه دريافت كرده‌اند، 14 دلار از دست داده‌اند. 
اقتصاددانان نئوكلاسيك پايين بودن دستمزدها در جنوب جهاني را طبيعي مي‌دانند، اما در مقابل اقتصاددانان نظريه وابستگي معتقدند اين اتفاق ناشي از قدرت سياسي است.
كشورهاي ثروتمند در فرآيند تصميم‌گيري بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول انحصار دارند، از قدرت زيادي در سازمان جهاني تجارت برخوردارند، از قدرت خود براي ديكته كردن سياست‌هاي اقتصادي به كشورهاي ديگر استفاده مي‌كنند و 97 درصد از حق اختراع‌هاي جهان را نيز در اختيار دارند. دولت‌هاي ثروتمند و شركت‌هاي بزرگ از اين قدرت براي كاهش نرخ دستمزد و قيمت مواد اوليه در كشورهاي جنوب جهاني استفاده مي‌كنند كه به آنها امكان مي‌دهد از طريق تجارت به سود خالص دست پيدا كنند. در دهه 80 و 90 ميلادي، اجراي سياست‌هاي بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول در كشورهاي فقير به كوچك شدن بخش رفاه اجتماعي، كاهش دستمزدها و كاهش حقوق كار منجر شد كه در نهايت قيمت نيروي كار و منابع اوليه را كاهش داد. بنابراين اكنون جهان در يك چرخه قرار دارد: جنوب جهاني شمال را ثروتمند و شمال از اين ثروت براي فقيرتر كردن جنوب استفاده مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون