فداكاران گمنام
اصغر ميرفردي
خبر درگذشت دو معدنكار در معدن زغالسنگ طزره دامغان، آن هم پس از 6 روز تلاش همكاران دلسوزشان براي پيدا كردن و نجات آنها، اندوه ديگري بر اندوههاي پياپي افزود. حوادث كار، موضوع محتملي است كه در هر جايي ميتواند رخ دهد. با اين وجود، آنچه اين رخدادها را دردناكتر ميكند، مقايسه كساني است كه از جان مايه ميگذارند تا ناني براي معيشت خانوادهشان به دست آورند و كساني كه در جامعه بدون مشاهده يا تحمل سختي و حتي كوچكترين تلاشي، ثروتهاي بادآورده به دست ميآورند. مقايسه كاركرد چنين كارگران فداكاري كه همه هستي شيرين و پاك خود را به فعاليتشان در محيط سخت و خطرناك كار گره ميزنند و كساني كه براي رسيدن به قدرت و ثروت، خود را به همه بداخلاقيها نزديك ميكنند و ميآرايند و حتي لحظهاي به مرگ و زندگي چنين كارگراني توجه نميكنند بلكه موضوعات ديگري برايشان اولويت دارد. راستي چرا جامعه ما به اينجا رسيده كه چنين فاصله و شكاف اخلاقي بين شهروندان شكل گرفته است؛ شكاف بين كساني كه سختيها را با پوست و خونشان درك ميكنند و براي پاك زيستن با وجود همه سختيها و تنگناها ميسوزند و ميسازند و حتي جان شيرين خود را شمع اين راه ميسازند و كساني كه با عافيتطلبي و البته با چاشني بداخلاقي به خود و خواستههاي خود دلخوشند و آنها را پي ميگيرند. اين نوع شكاف بيش از هر چيز به تفاوت در نوع نگاه يا جهانبيني افراد برميگردد. برخيها در جامعه بودن و در كنار ديگران بودن را تنها ابزاري براي رسيدن به خواستههاي گوناگون خود ميدانند و بس و برداشتشان از «انسان موفق» به گونهاي است كه از فرصتهاي گوناگون به هر لطايفالحيلي براي رسيدن به خواستههاي ريز و درشتشان بهره گيرند؛ اما در سوي ديگر، پاكانديشاني هستند كه اخلاقمداري، مردمداري و توجه به گوهر پاك انساني برايشان از هر زرق و برقي زيبندهتر و ارزندهتر است. اينجاست كه ميتوان گفت «برخيها به هر قيمتي ميخواهند زندگي كنند در حالي كه برخي از انسانها با شيوه زندگيشان قيمت پيدا ميكنند.» كارگران، كشاورزان، كارمندان و... همه شهرونداني كه نان حلال و نام پاك را بزرگترين ثروت و سرمايه زندگي خود ميدانند در فرآيند زندگي و با سبك زندگيشان، بها و ارزش پيدا ميكنند. جامعهاي كه شيوه زندگي براي شهروندان آن اهميت داشته باشد، ميتواند اميد به روزهاي نيكبختي داشته باشد؛ در اين راه انسانها حتي جان خود را براي داشتن يك زندگي آبرومندانه هزينه ميكنند. كارگراني كه در مشاغل سخت و جانفرسا فعاليت ميكنند، نمونههاي برجسته از انسانهايي هستند كه شرافت و پاك زيستن را در اولويت خود قرار دادهاند و براي پاسداشت هويت و ارزش انساني خويش، سختيهاي جانستان را پذيرا ميشوند. بار فعاليت زيرساختهاي توليدي كشور ما را چنين كارگراني بر دوش ميكشند. تنها با نيكانديشي، انصاف و بازگشت به ارزشهاي انساني است كه ميتوان جايگاه چنين «فداكاران گمنامي» را شناخت و ارج نهاد. به اميد روزي كه جايگاه كارگران، اين فداكاران نيكسرشت به خوبي شناخته و ارج نهاده شود.
جامعهشناس
و عضو هيات علمي دانشگاه شيراز