• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4925 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت

اتحاديه اوراسيا؛ ابزار جديد روسيه در آسياي مركزي

مسكو طي چند سال گذشته در سياست‌هايش در اين منطقه بازبيني كرده است

آرمين منتظري

 

 

طي هفته‌هاي اخير در حالي كه همه توجهات جهاني به تحركات نظامي روسيه در مرزهاي غربي‌اش با اوكراين جلب شده بود، در آن سو روسيه پيشرفت‌هاي ديپلماتيكي در آسياي مركزي، يكي ديگر از مناطق حايل خود صورت داد. روز سي‌ام آوريل رهبران كشورهاي عضو اتحاديه اقتصادي اوراسيا(ارمنستان، بلاروسي، قزاقستان، قرقيزستان و روسيه) به‌ علاوه اعضاي ناظر اين اتحاديه در كازان روسيه گرد هم جمع شدند. چندي قبل از اين نشست هم سرگئي شويگو، وزير دفاع روسيه راهي تاجيكستان و ازبكستان شد. البته روابط روسيه با كشورهاي آسياي مركزي جديد نيست اما با توجه تحركات اخير روسيه در آسياي مركزي و نشست‌هاي اخير اين طور به نظر مي‌رسد كه روسيه تغييري در سياست دهه‌هاي اخير خود درباره آسياي مركزي صورت داده و با توجه به درگيري‌هاي اخير در اين منطقه ميان كشورها، مسكو ترجيح مي‌دهد بنيان‌هاي اتحاديه اقتصادي اوراسيا را مستحكم‌تر كرده و با استفاده از ابزارهايي كه در اختيار دارد، سياست هماهنگ‌تري را ذيل كنترل خود در منطقه به اجرا بگذارد. 
زماني كه اتحاد جماهير شوروي بر سر كار بود، گستردگي مرزهاي روسيه موجب مي‌شد مسكو از امنيتي خلل‌ناپذير برخوردار باشد. اما به محض فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اين حاشيه امنيت از ميان رفت. بعد از فروپاشي به محض اينكه روسيه توانست به ثبات برسد بلافاصله توجهش را به مرزهاي غربي معطوف كرد چراكه در مرزهاي غربي‌اش با تهديد ناتو و پيشروي اتحاديه اروپا مواجه بود. در اين ميان كشورهاي آسياي مركزي همچنان وابسته به روسيه باقي ماندند. علاوه بر اين كشورهاي اين منطقه با يكديگر مناقشات مرزي متعددي داشتند كه همين مناقشات شانس شكل‌دهي يك اتحاد يا ائتلاف در مقابل روسيه را كاهش مي‌داد. 
واقعيت اين است كه اين منطقه همچنان براي مسكو اهميت حياتي دارد. در واقع اين منطقه حائل بين روسيه و چين و باقي آسياست. در ميان كشورهاي منطقه، قزاقستان از اهميتي بيشتري براي روسيه برخوردار است چراكه بين اين كشور و روسيه هيچ ديوار حائلي وجود ندارد. معنايش اين است كه بي‌ثباتي در اين كشور و هر كدام از كشورهاي ديگر آسياي مركزي به راحتي مي‌تواند به روسيه سرايت كند. علاوه بر اين حفظ امنيت ظرفيت بالقوه صنعتي روسيه در مرزهاي قزاقستان براي كرملين بسيار حايز اهميت است. اين منطقه همچنين خط ارتباطي مسكو با سيبري و شرق دور است و در نهايت آسياي مركزي اين ظرفيت را دارد كه در زمينه توليد و حمل و نقل نفت‌خام و زغال‌سنگ به يكي از مناطق بسيار مستعد تبديل شود. حتي كشورهايي نظير امريكا، ايران، تركيه و چين هم به اين ويژگي خاص آسياي مركزي چشم دوخته‌اند.  اما جالب اينجاست كه تا يك دهه اخير روسيه هيچ استراتژي منسجمي درباره آسياي مركزي نداشت. در عوض رويكرد روسيه در قبال اين منطقه مملو از بي‌نظمي و ناهماهنگي بود. به ‌طور كلي مسكو صرفا سعي مي‌كرد از طريق اعطاي وام به كشورهاي منطقه و تقويت حضور نظامي‌اش در منطقه، كنترل را در دست بگيرد. در 10 ساله اول فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، مسكو كمك‌هاي اقتصادي و سرمايه‌گذاري‌هاي بدون بازگشتي در منطقه صورت داد. آن‌گونه كه بانك جهاني گزارش مي‌كند در آن سال‌ها روسيه 20 ميليارد دلار در كشورهاي آسياي مركزي سرمايه‌گذاري كرد كه 47 درصد آن در بخش انرژي، 22 درصد در بخش صنعت فولاد و متالوژي و 15 درصد هم در بخش ارتباطات تلفني هزينه شد. روسيه همچنين در چارچوب سازمان پيمان امنيت جمعي موسوم به CSTO به عنوان كشور تضمين‌كننده امنيت كشورهاي قزاقستان، قرقيزستان و تاجيكستان خود را مطرح و پايگاه‌هاي نظامي خود را در كشورهاي منطقه ايجاد كرد. 
در آن سال‌ها، اين سياست اغلب با انتقاد كشورهاي آسياي مركزي كه تازه استقلال خود را به دست آورده بودند، مواجه مي‌شد. اين كشورها تمايل نداشتند استقلال خود را در ازاي وام‌هاي روسيه حراج كنند. علاوه بر اين افكار عمومي روسيه نيز نسبت به اين سياست كرملين روي خوشي نشان نداد؛ مردم روسيه از شمار زياد مهاجران آسياي مركزي ناراضي و معتقد بودند، دولت روسيه به جاي هزينه مبالغ هنگفت در كشورهاي آسياي مركزي آن پول را بايد صرف بازسازي اقتصاد به گل نشسته روسيه كند. 
تقريبا 30 سال بعد، كرملين تازه به اين نتيجه رسيد كه بايد در خصوص آسياي مركزي سياست ‌انديشمندانه‌تر و در عين حال متعادل‌تري به كار ببندد. مسكو دريافته كه كشورهاي آسياي مركزي ديگر تكه‌هاي جدا شده از اتحاد جماهير شوروي سابق نيستند و كاملا استقلال خود را تثبيت‌ كرده و روابط مختص به خود را با ديگر كشورها دارند و حاضر نيستند، حق حاكميت خود را واگذار كنند. 

دلايل تغيير سياست‌هاي روسيه در آسياي مركزي
نخستين دليل تغيير سياست‌هاي روسيه، افزايش رقابت‌هاي اقتصادي در منطقه است. روسيه دريافته كه ديگر مهم‌ترين و تنها شريك كشورهاي منطقه محسوب نمي‌شود. دوم اينكه به نظر مي‌رسد روسيه به نقطه پايان استراتژي خود در قبال غرب رسيده است و در اين نقطه پاياني با فشارهاي سياسي رو به افزايش مواجه شده كه راهش را سد كرده‌اند. اما دليل سوم اين است كه روسيه دريافته سياستش در قبال آسياي مركزي طي دهه‌هاي گذشته نه تنها موثر نبوده بلكه موجب شده برخي مناقشات مرزي را كه اخيرا نشانه‌هايش آشكار شده، ناديده بگيرد. روسيه براساس سياست قديمي خود هيچ مكانيسمي براي حل درگيري‌هاي احتمالي نظامي در منطقه نداشت. درگيري اخير بين قرقيزستان و تاجيكستان نشان‌دهنده سياست ناكارآمد روسيه بوده است. از سوي ديگر روسيه توان مداخله نظامي هم نداشت چون در صورت مداخله نظامي كيفيت روابطش با كشورهاي منطقه آسيب مي‌ديد. علاوه بر اين چنانچه مسكو تصميم مي‌گرفت، نيروهاي حافظ صلح خود را به منطقه اعزام كند مسلما با واكنش غرب روبه‌رو مي‌شد.  دلايل ديگري هم براي تغيير رويكرد روسيه در قبال آسياي مركزي مي‌توان برشمرد. براي مثال همه‌گيري ويروس كرونا همه وجوه بالقوه و موجود خطرها را آشكار كرد؛ نابرابري اقتصادي، بيكاري گسترده و پنهان، خطر بحران اقتصادي و ناكارآمدي همه نظام‌هاي اداري و سياسي در كشورهاي آسياي مركزي از جمله اين خطرات هستند. اعتراضات اجتماعي و اقتصادي مي‌تواند تبديل به بهانه‌اي در دستان گروه‌هاي تروريستي شود تا با استفاده از آن به جذب نيرو بپردازند. علاوه بر اين دولت جو بايدن بار ديگر به ساختار C5+1 (5 كشور آسياي مركزي به علاوه امريكا) بازگشته و در حال مذاكره با كشورهاي آسياي مركزي است تا پس از خروج نيروهاي امريكايي و ناتو از افغانستان در اين منطقه پايگاه نظامي داشته باشد. در اين ميان رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهوري تركيه هم رسما پيشنهاد كرده كه شوراي همكاري كشورهاي ترك‌زبان تقويت شود. در نهايت، نوسانات قيمت نفت و رشد متوسط اقتصاد روسيه، رويكرد سرمايه‌گذاري روسيه در آسياي مركزي را تهديد مي‌كند. بنابراين روسيه با در نظر گرفتن همه اين پارامترها تغيير در سياست‌هايش در قبال آسياي مركزي را منطقي مي‌بيند. 
البته هنوز مشخص نيست كه روسيه در سياست جديد خود چه جزيياتي را مد نظر دارد اما به نظر مي‌رسد اين سياست جديد قرار است از مجراي اتحاديه اقتصادي اوراسيا اجرا شود، چراكه اين اتحاديه علاوه بر اينكه يك بلوك اقتصادي است، مي‌تواند كاركرد سياسي نيز داشته باشد. البته به نظر مي‌رسد كه روسيه ديگر نمي‌تواند روياي تسلط بر اين منطقه را در سر بپزد و خودش خوب مي‌داند براي تحقق اين امر بايد هزينه بسيار بالايي بپردازد. بنابراين روسيه به جاي نفوذ و مداخله مستقيم سعي خواهد كرد، تركيبي از جنگ رواني و تحريكات را در منطقه به كار ببندد. روسيه براي محقق كردن اين هدف مجبور است به كشورهاي منطقه نشان دهد كه همكاري با روسيه يا مشاركت در پروژه‌هاي روسي نه تنها روندي است كه منافع دو طرفه خواهد داشت بلكه شركاي روسيه در اين مشاركت هم استقلال خود را حفظ خواهند كرد و هم از درجه‌اي از نفوذ در منطقه برخوردار خواهند شد. درگيري اخير ميان قرقيزستان و تاجيكستان يكي از مثال‌هاي تغيير سياست روسيه در استفاده از اتحاديه اقتصادي اوراسيا به عنوان زمينه‌اي براي حل و فصل اختلافات ميان كشورهاي منطقه است.  جنبه‌هاي نظامي سياست روسيه در قبال آسياي مركزي نيز در حال تغيير است. روسيه ديگر به دنبال استقرار نيروهايش در آسياي مركزي نيست بلكه به دنبال تقويت همكاري‌هاي نظامي با اين كشورهاست. براي مثال، وزير دفاع روسيه در سفر اخيرش به ازبكستان طرحي ابتكاري براي شكل‌ دادن جبهه ضد طالبان در منطقه را مطرح كرده است. اين جبهه قرار است به وسيله يك سيستم دفاع هوايي مشترك با تاجيكستان و مشاركت جديد استراتژيك با ازبكستان شكل بگيرد. جالب اينكه مشاركت استراتژيك روسيه با ازبكستان دقيقا با هدف كنار زدن و تخريب پيشنهاد همكاري نظامي واشنگتن به ازبكستان مطرح شده است.  اگر استراتژي جديد روسيه در آسياي مركزي موفقيت‌آميز باشد، روسيه قادر خواهد بود با هزينه حداقلي جايگاه خود را در آسياي مركزي تقويت كند. در اين صورت روسيه حتي واكنش منفي چين را نيز برنخواهد انگيخت. بعيد است چين با اين تحركات روسيه مخالفت كند، چراكه پكن نيز به ثبات آسياي مركزي براي پيشبرد استراتژي كمربند جاده‌اي خود نياز دارد. علاوه بر اين چين به خوبي مي‌داند كه اگر كشورهاي آسياي مركزي دست به ايجاد يك فضاي اقتصادي هماهنگ بزنند آن وقت حمل‌ونقل كالاهاي تجاري از طريق اين منطقه با موانع اداري كمتري مواجه خواهد شد. ايران نيز ممكن است خواسته‌هايي در اين منطقه داشته باشد كه البته روسيه مي‌تواند خواسته‌هاي ايران را نيز تحت كنترل داشته باشد؛ به خصوص اگر بتواند ايران را به پيوستن به اتحاديه اقتصادي اوراسيا ترغيب كند. مشوق اين دعوت مي‌تواند اين باشد كه ايران مي‌تواند از طريق اين اتحاديه تحريم‌هاي ايالات متحده امريكا را دور زده يا حداقل كم ‌اثر كند. در اين ميان به نظر مي‌رسد كه تركيه تا حدودي متضرر خواهد شد، چراكه صرف حضور پررنگ‌تر روسيه در آسياي مركزي موجب مي‌شود كه رويكرد پان‌تركيسم آنكارا بي‌اثر شود. 
نكته مهم‌تر اينكه اگر اتحاديه اقتصادي اوراسيا بتواند محفلي براي مذاكره ميان كشورها باشد و مانع از گسترده‌ شدن چتر كنترل روسيه بر سر اين كشورها شود آن وقت كشورهاي غربي نيز ديگر بهانه‌اي در دست نخواهند داشت تا با استفاده از آن اين پروژه را تهديد كرده و دست به تحريم آن بزنند. در واقع روسيه از اتحاديه اقتصادي اوراسيا به عنوان يك سپري براي سياست‌هايش در آسياي مركزي استفاده مي‌كند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون