اين عاشقانه نياز همه ماست
سيدمحمدعلي ابطحي
عيد فطرتان مبارك
در كل ماه رمضان باهم بوديم. عاشقانههاي ابوحمزه را خوانديم. از صفاي كم نظير گفتوگوها لذت برديم.
من شبها لپتاپ را ميآوردم و تا قبل از سحر مفاتيحالجنان را باز ميكردم و ميخواندم و لذتم را ترجمه ميكردم و مينوشتم و همان نيمه شبي كه نوشتن تمام ميشد، براي خانم نازنين متيننيا، دبير صفحه آخر كه از قديميهاي مطبوعاتي ايران هستند و به شكل هنرمندانه و متعصبانهاي سالهاي زيادي است صفحه آخر روزنامه اعتماد را ميبندد، ميفرستادم.
هر ساله در فضاي مجازي در ماه رمضان بخشهايي از دعاهاي مختلف را كه عاشقانه با خدا گفتوگو شده بود با ادبيات روان مينوشتم. مورد استقبال قرار ميگرفت.
همه آدمها در هر سطحي ديندار باشند، نياز دارند در وقتهايي با يك قدرت برتر رابطه داشته باشند. با او حرف بزنند تا دلشان قرص شود. آن قدرت بزرگ خداست كه ابوحمزه عاشقانه اين كار را ميكرد.
امسال تصميم گرفتم كه با همراهان صفحه آخر روزنامه اعتماد از آغاز مناجات ابوحمزه ترجمه روان كنم. ترجمهاي كه رسمي نباشد. از دل باشد.
دعاي ابوحمزه عاشقانه است. ترجيح داده است كه با خدا خودماني باشد. چهار زانو بنشيند و با خدا مثل پدر حرف بزند. مرتب بگويد. سيدي. مولاي. ربي.
اين دعا را هر روز ترجمه كردم. اما ترجمههاي ابوحمزه به نيمه رسيد و ماه رمضان تمام شد.
با خانم متيننيا حرف زديم. اين عاشقانهها نياز همه ماست. شرايط كشور، مريضي منحوس كرونا، دلمردگيها، فقر و معيشت سخت بر جامعه سايه انداخته است.
قرارمان شد روزهاي پنجشنبه ترجمه بقيه دعا را بنويسم تا اين عاشقانه تمام شود.
پس قرار ما پنجشنبهها، دعاي شب جمعه.