زني در جنگ: مرور فيلم
سيد حسن اسلامياردكاني
آسا: «حالا كه تو اين جايي، اين زندان ميشه صومعه تو! معبدت.»
هالا: «بله. اين جوري هم ميشه بهش نگاه كرد.»
اين نقطه عطف و اوج فيلم زني در جنگ (بنديكتارلينگسون، 2018) است. داستان دو خواهر دوقلوي يكسان با دو دغدغه متفاوت: يكي در پي تغيير برون است و ديگري در پي تصفيه درون. اما آن دو به هم ميرسند و جاي خود را با هم عوض ميكنند.
اين فيلم ايسلندي- اوكرايني، داستان زن مستقل پنجاه ساله و فعال زيستمحيطي را روايت ميكند كه براي حفظ بومزيست خود دست به اقداماتي متهورانه ميزند و تا جايي پيش ميرود كه دكلهاي بزرگ برق كارخانه آلومينيوم را نابود ميكند و با همه قوا ميكوشد منطقه را از آسيب صنعتي شدن پاك كند.
اين فيلم آرام و گاه طنزآميز چند دغدغه را با هم پيش ميبرد. «هالا» (Halla) در كنار فعاليت آموزشي و هنري خود، به شكلي پنهاني به فعاليتهاي تخريبي سنگيني دست ميزند. همزمان دوست دارد دختري را به فرزندخواندگي بگيرد و حس مادري خود را ارضا كند. از قضا «آسا» (Asa) خواهر دوقلوي او در پي تصفيه درون است و برنامه رفتن به آشرامي در هند و سلوك عرفاني و گسستن از عالم برون را دارد.
«هالا» كه قهرمان داستان است در زير سايه زندگي آرام و هنري خود، در پي حفظ محيط زيست است و بسيار زيركانه عمل ميكند، اما با همه زيركي خود، مغلوب نظام پليسي موجود ميشود و سرانجام گير ميافتد و به زندان ميرود.
اينجاست كه خواهر دوقلوي او كه برنامه ديگري دارد و در آستانه سفر هند است، به ديدار «هالا» ميآيد و با هماهنگي كه قبلا انجام داده است، برق زندان را از كار مياندازد و سريع لباسش را با خواهرش عوض ميكند و به جاي او در زندان ميماند. در واقع، «آسا» زندان را به مثابه معبد و صومعه خودش انتخاب ميكند و در عين حال امكان ادامه فعاليت را براي خواهرش فراهم ميسازد.
اگر كسي بخواهد خلوتگزيني كند و دست به خودسازي بزند، لازم نيست كه حتما به هند يا تبت برود. ميتوان زندان را نيز به معبدي براي خودنگري تبديل كرد.
اين چرخش غيرمنتظره و واقعنماي فيلم بسيار جذاب و ديدني است.
در پايان فيلم «هالا» را ميبينيم كه دختر خواندهاش را در آغوش گرفته است و از ميان آبهايي كه مسير را بستهاند، ميگذرد تا بر دشواريهاي طبيعي اين زندگي غلبه كند.
در كنار اين نگرش رئاليستي و داستان خطي، شاهد حضور گاه به گاه يك گروه نوازنده سه نفره و آوازخوانان اوكرايني هستيم كه بيشتر حالت نمادين و رازگونه دارد. در غوغاي فيلمهاي شلوغ و خشن كه آرامش و امان از بيننده ميگيرد، اين فيلم آرام همه عناصر بصري را فراهم ميكند تا بيننده اندكي تامل كند و درباره ابعاد آسيبهاي فعاليتهاي صنعتي و تاثير آن بر محيط زيست و همچنين شيوه مقابله با آن بينديشد.
همچنين اين پرسش را پيش ميكشد كه آيا تخريب راه درستي براي مقابله با كساني است كه محيط زيست را نابود ميكنند؟