بهار خونين قدس
علياصغر شعردوست
شيونهاي زن نگهبان تاكستان
در شب، مرا بيدار ميكند؛
و غريو باد شمال را ميشنوم
در بيشه زيتون؛
كه نوحه سر كرده و در گوش من
سوگنامه ملت سختكوش مرا،
ملت شكست خورده مرا
تكرار ميكند
سوگنامه نابود شدن را.
گويي ميان من و مرگ
پيكاري درگير است، در سكوت و اصراري اندوهگين
من نخواهم مرد
تا در چراغ شب پناهندگان
روغن و روشنايي باشد، بر گورستان مرزها
آنجا كه خيمههاي فرسوده
پيچيده به هم، در باد، گويي اشارت ميكند
به راه خونين و نزديك بازگشت
عبدالوهاب البياتي
بيش از دويست شهيد مظلوم كه بيش از شصت نفر آنها كودك بودند طي اين چند روز به وسيله صهيونيستهاي غدار به خاك و خون غلتيدهاند. عليرغم فشار افكار عمومي رژيم غاصب صهيونيستي حاضر به آتشبس نيست. از آن روز كه دستهاي پليد، قدس شريف را در تملك گرفتند؛ زخمي هولناك بر پيكره جهان اسلام وارد آمد. فضاي قدس به عطر وحي آغشته بود. اديان ابراهيمي به اين مكان شريف به ديده عظمت مينگرند؛ اينجا گذرگاه موسي عمران است و جايگاه عيسي شريف و قبله نخست امت محمد(ص). زمزمههاي عيسي مسيح در تپههاي ناصريه و جلجتا جاي خود را به شليك راكت و توپ داد و امروز فرياد زاري كودكان و زنان آواره؛ فريادهاي موسي كه دفاع از مظلومان بني اسراييل را به عهده داشت، در هجوم جنگبارههاي دروغزني كه خود را منتسب به او ميكردند، گم شده است و به جاي دفاع از راستي و حقيقت و مظلوميت، سبعيت و درنده خويي پاي به عرصه نهاده است. اينك سالهاست كه درختان زيتون اين ديار شكوفه بهار را با نارنجك پيوند ميزنند؛ هر درخت سروي كه بر سينه خاك قد ميكشد، چوبه داري ميشود و هر قطره آبي كه بر زمين جاري ميشود حنظل ميروياند. زاغان، بوستان قدس شريف را از نعيق خويش آكندهاند و بوميان در حظيره ابراهيم بيتوته كردهاند؛ روزگار، روزگار نامرادي و نامردي و نامردمي است. گويي آسياب زمان در اين ديار به رود خون ميگردد و در كام خويش جز دانه حيات نميطلبد. سالهاست قدس صبح و شام را با بوي باروت و صداي گلوله ميگذراند.
شيعيان، همسايه ديوار به ديوار قدس شريفند. پس از انقلاب اسلامي ايران، شيعه اين ديار همپاي مردم مظلوم فلسطين، چون آتشي از پس خاكستر رخوت و فترت سر برآورد و دوباره با نعرهاي در ظلام ديجور دهشتناك اين سامان، آواي زندگي و رويش سر داد؛ پيوند شيعيان جنوب لبنان با مردمان تحت ستم صهيونيستها و اراضي اشغالي تواني مضاعف به مردمان فلسطين داده است. غير از ساكنان كرانه باختري و غزه، اينك اعراب ساكن در شهرهاي فلسطين اشغالي نيز به فرياد و دادخواهي بر آمدهاند، چراكه سرزمينشان را بدون قدس شريف عرصههاي نادلگشا مييابد و در طلب حق از دست رفته خويش ميايستند:
فما ببلاد غير ارضك حاجه ولا في وداد غير ودك مرغب
غاصبان صهيونيستي با حمايت امريكا و دستنشاندگانش جهان را به كام خويش ميديدند. گروهي را با رعب و وحشت به گوشه انزوا جاي داده بودند، دستهاي را به سوداي قدرت آرام كرده بودند و جماعتي را به وعده زور. خروس سحر بانگ بيداري در داده بود و صبح صادق سينه شب غليظ را از هم دريده در حيات جديد اسلام، ساكنان كرانه باختري و غزه قد علم كردهاند تا به تأسي از آموزههاي دين و به ويژه سالار شهيدان زندگي را در پرتو جهاد معنا كنند.
شعلههاي آتشي كه اينك در خرمن هستي مردم مظلوم فلسطين در گرفته است، يورش به رستاخيز تازه اسلام است. مردم اينبار در طلب رستگاري از ناسيوناليسم عرب، گزافهگوييهاي سردمداران، به جان آمدهاند و در پي آنند تا با تمسك به حبل الهي و در سايه مجاهدت از اين محبس تاريك روزني به روشني بگشايند.
با وجود محكوميتهاي جهاني رژيم صهيونيستي همچنان مردم مظلوم فلسطين را آماج جنايتهاي خود قرار داده است. در حالي كه نتانياهو، اين جلاد فلسطينيان مظلوم بر اثر سياستهاي خود روز به روز جايگاه خود را حتي در بين مردمان غيرمسلمان ساكن فلسطين اشغالي از دست ميدهد. او و حزبش كه در آخرين انتخابات باز هم با كاهش تعداد كرسيهايش در پارلمان مواجه شده است، او كه بعد از دوازده سال حكومت و شكست در چهار انتخابات طي دو سال گذشته مجبور به ترك صحنه سياست ميشود، اينك تنها با بحران دولت با كرانه غربي و غيره مواجه نيست، بلكه مسلمانان ساكن داخل سرزمينهاي اشغالي و حتي غيرمسلمانها با سياستهاي او به مقابله برخاستهاند. مسلمانان خواستار سهمي متناسب با جمعيتشان در ساختار پارلمان و دولت هستند؛ حقي مسلم كه تاكنون به آنها داده نشده است. وحشيگري اين صهيونيست غدار باعث شده است كه آتش خشم مردمان فلسطين يكبار ديگر شعله بگيرد اما مقاومت جانانه و بذل خون و شهادت فلسطينيان، ناقوس مرگ صهيونيستها را به صدا در آورده است. آنها سبعيت را به جايي رساندهاند كه حتي ساختمانهاي متعلق به خبرگزاريهاي جهاني را هم مورد هجمه قرار ميدهند. برخي كشورهاي غربي مدعي آزادي چشم بر اين كشتار سبعانه فروبسته و پرچمهاي رژيم صهيونيستي برافراشتهاند و تجمعات همبستگي با مردمان تحت ستم فلسطيني را با خشونت متفرق ميكنند.
سردمداران ارتجاع عربي هم غالبا سكوت اختيار كردهاند. از همين روست كه در اين كشتار، هدم و غارت و نابودي به همان اندازه كه صهيونيستها مقصرند، حاميان رژيم صهيونيستي و سازشكاران عرب، آنها كه معاهده ننگين معامله قرن را گردن نهادند در حالي كه نام اسلام را يدك ميكشند نيز تقصيركارند.
سالهاست كه مردمان كرانه باختري و غزه در حال مبارزهاند. اما حريقي كه اينبار بر افروخته شده و دامنه آن به ديگر شهرهاي سرزمينهاي اشغالي كشيده شده، در چند سال اخير سابقه نداشته است. صهيونيستها اينبار با سبعيت به جنايتي عظيم دست يازيدهاند. پس از جنگهاي داخلي لبنان و يورش اسراييل به اين كشور، اينك كرانه باختري و غزه مورد هجوم قرار گرفتهاند و اكنون با شهيد كردن فرماندهان جهاد اسلامي و از بين بردن زيرساختهاي غزه و كرانه باختري مصمم هستند شعلههاي حيات و زندگي و مبارزه را به سردي بكشانند و با بيرون راندن تعدادي از خانوادههاي فلسطيني از خانه و كاشانه خود توطئهاي جديد را آغاز كردهاند اما فلسطين و فلسطينيان به اين ظلم تن در نميدهند، چراكه اجبار به ترك آنها از خانههايشان به منزله بازستاندن روح زندگي از اين ديار است .
ماتت لفقد الظاعنين ديارهم مكانهم كانو لها اروحا