• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4932 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۳۰ ارديبهشت

شماره تلفن جامعه جهانی چند است؟

حمزه کارچیچ

اوایل دهه نود میلادی، وقتی که صرب‌ها خشونت افسارگسیخته‌ای را در بوسنی به کار گرفتند، مردم بوسنی از «جامعه جهانی» درخواست کمک کردند. سه سال و نیم گذشت و رهبران «جهانی» در تمام این مدت مدام اعلام می‌کردند «جامعه‌» برای کمک در دسترس نیست! در طول سی سال گذشته و در تمامی درگیری‌ها و بحران‌های انسانی که رخ داده، ملتی، یا گروه نژادی خاصی از جامعه جهانی برای کمک‌رسانی درخواست کرده است. اما در واقع این درخواست‌ها از چه کسانی مطرح شده و جامعه جهانی چه کسانی هستند؟
در جریان درخواست کمک از جامعه جهانی، ملتی که در رنج است امید خود را در قالب اقدام بازیگرانی بین‌المللی تصویر می‌کند تا بلکه آنها به کمکش بیایند. نظام بین‌الملل متشکل از بازیگران دولتی و غیردولتی است اما هیچ جامعه‌ای در کار نیست. در واقع جامعه جهانی وجود خارجی ندارد. 
وقتی سخن از کارکردهای روابط بین‌الملل در میان است، جامعه جهانی به لحاظ تئوریک هیچ کارکردی ندارد. در تئوری‌های بزرگ روابط بین‌الملل هیچ ارزش و جایگاه بخصوصی برای جامعه جهانی در نظر گرفته نشده است. رئالیسم در روابط بین‌الملل توجهش بر کشورها به عنوان بازیگران اصلی عرصه بین‌الملل است. براساس این تئوری، این کشورها هستند که نهادهای بین‌المللی بنا می‌کنند تا از طریق این نهادها به منافع‌شان دست یابند. رئالیست‌ها معتقدند این نهاد، بدون حمایت کشورهایی که آنها را بنا نهاده‌اند، به خودی خود کارکردی ندارند. از این منظر، وجود یک جامعه در سطح بین‌المللی اساسا بلاموضوع است. برخلاف نگاه رئالیستی، لیبرالیست نگاهش به نهادهای بین‌المللی بهتر است و معتقد است این نهادها بازیگرانی تاثیرگذار در عرصه جهانی هستند. نظریه‌پردازان لیبرالیسم به همکاری‌های بین‌المللی نگاه خوشبینانه‌تری دارند اما در نهایت آنها هم معتقدند که هیچ جامعه جهانی وجود ندارد که بتوان به آن تکیه کرد. 
ساخت‌گرایی به عنوان یک نظریه، تمرکزش بر ایده‌ها، ارزش‌ها و هویت‌هاست و سعی می‌کند توضیح دهد که چطور این پارامترها رفتارهای بازیگران را در عرصه سیاسی نظام بین‌الملل شکل می‌دهد. شاید نظریه ساخت‌گرایی ما را به پذیرش وجود جامعه‌ای در میانه روابط بین‌الملل نزدیک‌تر کند. امانوئل ادلر و مایکل بارنت، از دانشمندان علوم سیاسی درباره وجود جوامع امنیتی نوشته‌اند و هادلی بول درباره وجود و حضور جامعه جهانی نوشتارهایی داشته است. اما این نظریه نیز به طور مستقیم ما را به وجود یک جامعه جهانی رهنمون نمی‌شود چه برسد به اینکه اثبات کند این جامعه بازیگری است که ملت‌ها و گروه‌های مختلف مردم می‌توانند به آن مراجعه کنند. 
علاوه بر این، مفهوم جامعه جهانی به واسطه استفاده ابزاری از آن و غیرشفاف‌بودنش مشکل‌ساز است. وقتی از این مفهوم استفاده ابزاری می‌شود، عبارت جامعه جهانی به لحاظ تاکتیکی برای تقویت يك موقعیت سیاسی معین و تثبیت آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. به دیگر سخن، رهبران سیاسی منافع ملی‌شان را در قالب یک بسته در راستای مواضع جامعه جهانی قرار می‌دهند تا هر چه بیشتر به اهداف سیاسی‌شان دست یابند. وقتی از مفهوم جامعه جهانی در کارکرد غیردقیق خود استفاده می‌شود، معمولا هدف این است که اقدامی خاص نادیده انگاشته شود، کشوری خاص نکوهش و تنبیه نشود، یا چشم‌ها بر جنایتی باز نشود و همه اینها در حالی صورت می‌گیرد که افکار نمی‌داند چه کسی مقصر اصلی است. برای مثال این جمله مشهور که می‌گوید «جامعه جهانی در متوقف کردن نسل‌کشی در رواندا ناموفق بود» خیلی شفاف و مشخص نیست که دقیقا چه کسی ناموفق بوده است. مشخص نیست چه کسی را باید برای شکست در توقف خشونت‌های سال 1994 مقصر دانسته و بازخواست کرد. آیا سازمان ملل مقصر است؟ آیا همه اعضای سازمان ملل مقصر هستند؟ آیا آن دسته از اعضای سازمان ملل که توانایی نظامی دارند، مقصر هستند؟ آیا فرانسه هم مقصر است؟ می‌بینید که کاملا واضح است که استفاده مبهم از عبارت جامعه جهانی موجب می‌شود نتوان از کسی حساب کشید.  همچنین ممکن است که توسل به جامعه جهانی نتیجه عدم درک ظرافت‌های چگونگی عملکرد روابط بین‌الملل باشد. بیش از بیست سال است كه ان‌جی‌او‌های مختلف در بوسنی و بالکان از جامعه جهانی خواستند به روند دولت‌سازی در کشورهای این منطقه کمک کند. با درخواست کمک از این جامعه جهانی خیالی، این ان‌جی‌اوها در نهایت موفق ‌نشدند تفاوت در اختیارات، منافع و اهداف بسیاری از بازیگران بین‌المللی حاضر در منطقه را درک کنند. بنابراین درخواست کمک‌شان راه به جایی نبرد.  هنوز هم جامعه جهانی یك مفهوم انتزاعی و ایده‌آليستی باقی مانده است و مسلما نتوانسته به عنوان یک بازیگر موثر به درخواست‌های کمک ملت‌های مختلف پاسخ درخور بدهد. درخواست از این جامعه هرگز راه به جایی نبرده و نتیجه‌ای درخور در پی نداشته است، بلکه در مقابل، تنها امیدی دروغین را به تلاش رهبران سیاسی در بسیج حمایت‌های بین‌المللی ایجاد کرده است.  هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق ایالات متحده امریکا جمله معروفی دارد. او زمانی گفته بود: «اگر بخواهم اروپا را به نامی بخوانم، آن نام چه خواهد بود؟» در ادبیات امروز، شاید بشود مشابه سوال کیسینجر را این‌گونه عنوان کرد که «شماره تلفن جامعه بین‌المللی چند است؟»
منبع: نیوزویک

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون