نگاهي به نقاط قوت و ضعف معتبرترين مسابقه كشتي ايران
جام تختي در حد شأن و نام جهانپهلوان نبود
امير رضا احمدي
يك؛ جام تختي كه مزين شده به نام جهان پهلوان، سالها برند و شناسنامه كشتي ايران بود. در سالهاي مختلف كشتيگيران بزرگي در اين رقابتها شركت ميكردند و آن را به يك تورنمنت مهم در سطح بينالمللي تبديل كرده بودند تا جايي كه اين مسابقات طي سالهاي نه چندان دور از معتبرترين رقابتهاي كشتي جهان بود و كشتيگيران مطرح جهان با حضور در ايران در اين رقابتها به ميدان ميرفتند، حتي كشتي فرنگي جام تختي نيز جزو سيستم رنكينگ اتحاديه جهاني كشتي بود اما در سالهاي اخير آنقدر دچار ركود و رخوت شده كه سال به سال نمودار كيفيتش افت بيشتري را به خود ميبيند تا اين سوال پيش بيايد كه آن همه ابهت و زيبايي اين تورنمنت چه شد؟ اگر صندوقچه خاطرات اين مسابقات را باز كنيم و به آن نگاهي بيندازيم ميبينيم كه اين مسابقات در طي بيش از چهار دهه كه از عمرش ميگذرد، قابهاي ناب و دلچسبي را در دل خود ثبت كرده. از ظهور اكبر فلاح مستعد، در سال 1360در وزن 48كيلو كه ششم شد اما نبوغ خود را نشان داد و يقه بزرگان را گرفت، تا دوباخت پياپي رضا سوختهسرايي به حريف گمنامي به نام مالخاز مرمانيشويلي در سالهاي 63و64. در سال 63 مرمانيشويلي با وجود اينكه 20كيلو از سوختهسرايي سبكتر بود اما در حضور بيش از 12هزار تماشاچي مچ سنگين وزن دوست داشتني ما را خواباند. از حضور رسول خادم 15ساله و امير خادم 17ساله، تا تصميم رسول به حضور در وزن 82كيلو در سال 69 در اين مسابقات در حالي كه قبل از آن در بازيهاي آسيايي پكن در 68كيلو كشتي گرفته بود. از حضور خارجيهايي همچون يوردانف و باخت او به محمد ذوالفقاري، تا مثلث طلايي علي اكبر دودانگه، اويس ملاح و محمد طلايي در وزن 57كيلو. با همه اين اوصاف اما اين مسابقات امسال آن طور كه بايد نتوانست كشتي دوستان را راضي كند هرچند دلايلي مانند شيوع كرونا و عدم شركت كشتيگيران المپيكي و مدعيان المپيكي باعث شده بود كيفيت اين مسابقات افت بيشتري داشته باشد. اما اين مسابقات بهطور كلي در سالهاي اخير نشاني از جامي كه به نام تختي است و مهمترين تورنمنت كشتي ايران، نداشته و بايد براي بالا بردن كيفيت اين جام چارهاي انديشيده شود تا رقابتهايي در حد نام و شان تختي و كشتي ايران برگزار شود.
دو؛ درسراسر دنيا به ياد بزرگان كشتي، تورنمنتهايي برگزار ميكنند كه همگي در شأن صاحبان نام هستند؛ از جام مدويد يا ايوارن ياريگين، وهبي امره و... كه همگي در سالهاي مختلف تلاش كردهاند تورنمنتهايي را برگزار كنند كه نام بزرگانشان را زنده كند و بتواند رقابتهايي با سطح كيفي بالا را شامل شود. براي رسيدن به تورنمنتي در حد آنها كه نام برده شد هم راهي وجود ندارد مگر اينكه اسباب آن همه آماده شود. براي برگزاري مسابقات، جام و نامي در حد تختي، لازم است تا بازنگريهاي اساسي در شيوه برگزاري اين رقابتها انجام شود. اول و مهمتر از هرچيزي جذب اسپانسرهاي قوي براي اين مسابقات و تعيين جوايز دلاري مناسب ميتواند كشتيگيران و كشورهاي مختلف را براي حضور در اين مسابقات وسوسه كند. برگزاري اين مسابقات در تاريخي مناسب كه با ساير مسابقات معتبر تداخل نداشته باشد و البته با مسابقاتي مانند جهاني فاصله زماني مناسبي داشته باشد ميتواند گزينه مهم ديگري باشد تا كشتيگيران در آستانه رقابتهاي مهم با حضور در اين مسابقات خود را محك بزنند. نكته سوم هم بيشك حضور كشتيگيران تراز اول كشورمان در اين مسابقات است كه ميتواند عيار رقابتها را بالا برده و خارجيها را براي شركت در اين مسابقات قلقلك دهد. نكاتي كه در سالهاي اخير همان تكه گمشده پازل جام تختي بوده و باعث شده اين مسابقات سطح كيفي مناسبي در شأن كشتي ايران و نام تختي نداشته باشد.
سه؛ اگر از چند كشتيگير كه جزو مدعيان دوبنده تيم ملي در المپيك هستند و از حضور در اين رقابتها معاف شده بودند فاكتور بگيريم، بيشك آنچه كه چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در سالن دوازدههزار نفري آزادي برگزار شد، ويتريني كامل از عيار فني كشتي ايران در بخش آزاد و فرنگي بود. اگر با ذرهبين به اين ويترين بنگريم با قاطعيت ميتوانيم بگوييم كه فنون اصيل و بكر گمشده اصلي كشتي در اين مسابقات و در سالهاي اخير است. روزگاري كه چندان هم دور نيست، كشتيگيران ايراني آنچنان مجهز به سلاح فنون ناب كشتي بودند كه كمتر كسي ميتوانست دستشان را بخواند اما در مسابقات هفته گذشته كدام يك از اين فنون را مشاهده كرديم؟ چند كشتيگير ديديم كه فنون ناب و قديمي كشتي را اجرا كنند؟ كشتي فرنگي كمتر شاهد اجراي فنون است و در كشتي آزاد هم كشتيگيران ترجيح ميدهند به زيرگيري و بارانداز بسنده كنند كه همانها را هم به ندرت اجرا ميكردند. هر چند در بعضي اوزان مانند وزن 57 كيلوگرم كشتي آزاد يا حتي 125 كيلوگرم شاهد فنوني مانند سگك بوديم كه خيلي وقت است كشتيگيران سراغ آن نميروند اما در خيلي از اوزان ديديم كه فقر فن بسيار مشهود بود تا جايي كه برخي كشتيگيران از زيرگيريهاي ساده هم عاجز بودند. بيشك مجهز شدن به اسلحههاي مختلف كه همان فنون ناب كشتي هستند ميتواند در يك مبارزه به مدد كشتيگير بيايد تا ورزشكار با روشهاي متنوع و مختلفي به مقابله به حريفان برود و تنها به زيرگيري و هل دادن و بارانداز بسنده نكند. نمونه آن را ميتوان در فينال مسابقات جهاني 2018 در وزن 97 كيلوگرم آزاد ديد كه سعدالهيف روسي چگونه با اجراي فن ديدني كلندون توانست اسنايدر آمريكايي را به زانو در بياورد و اين نمونهاي بارز از ثمرات اجراي فنون مختلف و داشتن تكنيكهاي متنوع است. امري كه بيشك وظيفه مربيان را دو چندان ميكند تا با تلاش براي احياي فنون مختلف و متقاعد كردن كشتيگيران به استفاده از روشهاي متنوع، هم ورزشكار را با چنته پرتري به تشك بفرستند هم به چشم نوازتر شدن كشتيها كمك كنند.
چهار؛ اگر بخواهيم نقطه عطف و نكته مثبت مسابقات جام تختي امسال را ذكر كنيم مطمئنا بايد از بازگشت برخي استعدادهاي جوان و ظهور برخي نفرات جديد از پهنه رقابتهاي امسال نام برد. بازگشت استعدادهايي كه مدتي به دلايل مختلفي مانند مصدوميتو... از كشتي دور بودهاند همچون محمد الياسي، اميد آرامي، امير پرسته و درخشش ادامهدار نفراتي مانند رحمان عموزاد و عباس فروتن از نكات مثبت اين دوره از رقابتها بود. نفراتي كه به همراه خيلي افراد ديگر كه در مسابقات حاضر بودند، از استعدادها و پشتوانههاي كشتي آزاد و فرنگي هستند كه ميتوانند در سالهاي آينده پادگان كشتي را از ستارههاي درخشان پر كنند. نفراتي كه بيشتر آنها در ردههاي پايه درخشيدهاند و حالا به رده بزرگسالان آمدهاند يا همزمان در رده جوانان و بزرگسالان كشتي ميگيرند و اين حضور و موفقيت آنها در اين مسابقات ميتواند نويد روزهاي بهتري را براي كشتي كشورمان بدهد و هركدام بتوانند در آينده با ادامه موفقيتهاي خود كشتي ايران را به اوج قله برسانند.
پنج: در كشاورزي براي به ثمر رسيدن يك محصول و چيدن يك خروجي مناسب، سه مرحله كاشت، داشت و برداشت وجود دارد. در اين ميان ميگويند اصليترين مرحله، مرحله داشت است كه به معناي پرورش و مراقبت محصول از آفتها و ايجاد فضاي مناسب و انجام اقدامات مختلف است تا نهايتا محصولي بارور و مناسب برداشت شود. اين مثال ميتواند تشبيه مناسبي براي فضاي ورزش و كشتي باشد. استعدادهاي ناب كشتي اين سرزمين بيش از هر چيزي به مراقبت و آموزش نياز دارند تا بذر استعدادشان بارور شود و تواناييشان هدر نرود. مطمئنا نفراتي كه در ردههاي پايه ميدرخشند، خمير مايه لازم براي موفقيت را دارند و در ادامه مسير بخش بزرگي از كار بر گردن مسوولان، مربيان و كادرهاي فني است تا با آموزشهاي مناسب، ايجاد شرايط رشد و بسترسازي بتوانند در فرآيند انتقال كشتيگير از رده پايه به بزرگسالان به خوبي عمل كنند و محصول خوبي را به كشتي كشور تحويل بدهند. امري كه وظيفه سنگيني را بر دوش فدراسيون ميگذارد تا از سرمايه هايش به خوبي مراقبت كند. موضوعي كه ميتواند باعث درخشش ستارههاي جوان در كشتي شود. نمونه اين امر را امروز در نفراتي مانند عباس فروتن، اميرمحمد يزداني، امير حسين زارع و... ميبينيم كه فرآيند انتقالشان به خوبي صورت گرفته هرچند كه مسير زيادي براي موفقيت پيش رو دارند و البته اين سير تكاملي همچنان بايد با دقت و جديت بيشتري انجام شود تا شاهد حضور ساير استعدادها همچون رحمان عموزاد، امير پرسته و... در ردههاي بزرگسالان و ادامه درخشش آنها و سربلندي كشتي كشورمان باشيم.