• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4936 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۴ خرداد

دروغ، آزادي را نشانه مي‌گيرد

محمد خيرآبادي

ويديويي به دستم رسيد كه در آن مسوول پذيرش يك رستوران امريكايي، زن و شوهري مسلمان را در ورودي رستوران روي صندلي انتظار نشانده و كار بقيه مشتريان را راه مي‌اندازد. وقتي مراجعان از راه مي‌رسند، آن زن و شوهر خيلي مظلومانه و مودبانه اعتراض مي‌كنند و مي‌پرسند چرا كار آنها كه زودتر آمده‌اند را انجام نمي‌دهند؟ مسوول پذيرش جواب مي‌دهد كه وجود شما با اين سر و وضع و پوشش و با توجه به اخباري كه همه جا وجود دارد، مشتريان را معذب مي‌كند و ما براي شما جاي ديگري در اتاق پشتي مهيا مي‌كنيم. مراجعان با شنيدن اين جملات از زبان مسوول پذيرش به نشانه اعتراض، از نشستن روي صندلي‌هاي رستوران خودداري مي‌كنند و مي‌گويند «اين رفتار شماست كه معذب‌كننده است»، «اين تبعيض نادرست است» و «ما در چنين رستوراني غذا نمي‌خوريم.» اين ويديو كه به سبك ويديوهاي دوربين مخفي ساخته شده البته مي‌خواهد جامعه امريكايي را از آنچه هست، دموكراتيك‌تر و عادلانه‌تر نشان دهد. اما اگر از اين نكته كه ممكن است ويديو با قصد و هدف مشخصي ساخته شده باشد بگذريم، جا باز خواهد شد براي نكته ديگري كه مي‌توان به آن اشاره كرد. واتسلاو هاول در كتاب «قدرت بي‌قدرتان» مي‌نويسد:«اهداف اصلي زندگي به شكلي طبيعي در وجود هر شخصي حي و حاضرند. همه افراد آرزومندند كه از شأن و كرامت درخور انساني، صداقت اخلاقي، امكان ابراز وجود و فراتر رفتن از زندگي و معيشت روزمره برخوردار باشند. اما در عين حال، هر شخصي هم، كمتر يا بيشتر، مي‌تواند خودش را راضي كند كه با دروغ‌ها كنار بيايد و با اين دروغ‌ها زندگي كند. هر شخصي به هر حال به نحوي به ابتذال مادي نهفته در وجود انسان‌ها و پيگيري نفع شخصي‌اش تن مي‌دهد. به هر حال در وجود هر شخصي تمايلي هست براي درآميختن با امواج جمعيت بي‌نام و نشان و حركت آرام و بي‌دردسر همراه اين امواج در دل يك زندگي قلابي.» براي مراجعان به رستوران امريكايي و براي خيل عظيمي از همه مردم در همه جوامع، راحت‌تر اين است كه سرشان را پايين بگذارند و بي‌دردسر به دنبال كار خودشان باشند و نفع شخصي خود را پي بگيرند. اما چرا عده‌اي در برابر جايگاهي كه پيشاپيش برايشان معين شده، طغيان مي‌كنند و به اختيار خود بار مسووليتي جديد را به دوش مي‌كشند؟ هاول در پاسخ به اين سوال به محاكمه خوانندگان جوان يك گروه موسيقي راك در چكسلواكي اشاره مي‌كند و معتقد است كه صحنه محاكمه آنها نه صحنه رويارويي دو نيرو يا برداشت سياسي مختلف بلكه صحنه رويارويي دو برداشت مختلف از زندگي بود. آنها جواناني بودند بدون هيچگونه انگيزه يا برنامه سياسي كه فقط تصميم داشتند «موسيقي دلخواه‌شان را بنوازند و ترانه‌هايي را بخوانند كه به زندگي‌شان ارتباط داشت.» هاول با اشاره به اين واقعه مي‌نويسد:«از برخي جهات اين محاكمه همان قطره آخري بود كه صبر مردم را لبريز كرد. بسياري از گروه‌ها كه تا آن زمان ارتباطي با هم و ميلي به همكاري نداشتند... ناگهان متوجه شدند كه آزادي هرگز جدا جدا به دست نمي‌آيد. فهميدند حمله به موسيقي زيرزميني چك به معني حمله به ابتدايي‌ترين و مهم‌ترين چيز است، چيزي كه در واقع همه را به هم پيوند مي‌دهد. اين حمله‌اي بود به انگاره زيستن در دايره حقيقت، حمله‌اي به هدف‌هاي واقعي زندگي... در مردم شوري واقعي براي احساس همبستگي با اين موسيقيدانان جوان پديد آمد و متوجه شدند كه اگر پاي آزادي ديگران، فارغ از نوع خلاقيت شان يا نگاه‌شان به زندگي نايستند در واقع آزادي خودشان را از كف مي‌دهند.» واكنش مراجعان به آن رستوران امريكايي از چنين نظرگاهي كه واتسلاو هاول در آن ايستاده بهتر قابل درك است. مشتريان رستوران در برابر دروغ‌هاي خبري پراكنده شده پيرامون اقليت مسلمان، سر به شورش بر مي‌دارند، براي حراست از آزادي و به اين دليل كه «آزادي بدون برابري در برابر قانون و برابري در برابر قانون بدون آزادي نمي‌تواند وجود داشته باشد.» دروغ‌پراكني هميشه و همه جا ابزاري براي سلب آزادي است و به اعتقاد هاول هر شخص يا گروهي كه به هر طريقي در برابر ملعبه شدن سر به شورش بردارد در واقع پا در دايره زندگي در حقيقت گذاشته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون