به بهانه انتشارِ ميني آلبومِ «بازارِ وكيل» اثرِ تازه گروهِ «دوئِتِ ليرا»
نظارهگرِ آسمان در شيراز قديم
نيما جوان
«اجرام كه ساكنانِ اين ايوانند / اسبابِ ترددِ خردمندانند
هان تا سرِ رشته خرد گُم نكني / كانان كه مُدبِرند سرگردانند»
(خيام)
پيانو- ويولن، اساسِ آثارِ دوئِتِ ليرا، آرش هژيرآزاد و يگانه حسينينيا است و نيز روحِ اين آثار كه از آسمان و ستارههايش بر قلبهايشان ميبارد. گروهي سر به هوا، نظارهگرِ آسمان، خلاق در تركيبِ موسيقي و كهكشان. آنها را با آلبومِ «تهران ـ مريخ» شناختيم، اولين اثرشان. هر دو دانشآموخته موسيقي كلاسيك، خلاق و موثر در اتفاقاتِ موسيقايي اين سالها زيرا كه يگانه و آرش در بسياري از اتفاقاتِ موسيقايي به عنوان نوازنده حضور داشتند، از حضور در اركستر زهي آركو تا كوارتتِ زهي شهرزاد. اما در «ليرا» هويتِ مستقلِ خود را يافته و ايدههاي نو و خلاقانه خود را پياده ميكنند. با وسواس، فكر و محاسباتِ رياضي و كهكشاني. چرا كهكشاني؟ دليلش علاقه آنها به نجوم و آسمان است، همان طور كه بيان شد اين علاقهمندي از اولين اثرشان، «تهران ـ مريخ» تا آخرينش، «هشت دقيقه و بيست ثانيه» مشهود است. «هشت دقيقه و بيست ثانيه» كه نامِ دومين آلبومِ دوئتِ ليراست، مدت زماني است كه نور، فاصله بين خورشيد تا سياره لاجوردي (زمين) را طي ميكند و اما ميني آلبومِ «بازارِ وكيل»، تصميم بر انتشارِ ميني آلبوم، تصميمِ جذابي است، در واقع ميني آلبوم را شايد بشود به داستانِ كوتاه تشبيه كرد. بازارِ وكيل جزو اولين تجربههاي ميني آلبوم در ايران است. وقتي اثر، حرفي بيش از ظرفيتِ تك قطعه دارد همچنين خلاصهتر از يك آلبوم است، روايتِ موسيقايي در قالبِ ميني آلبوم تصميمِ جذابي است. بازارِ وكيل از يك حضور سرچشمه ميگيرد، حضور و در بر گرفتن، مولفان در سفرشان به شيراز، راهشان به سويي ميافتد كه هزاران داش آكل و هزاران عاشق و هزاران اميدوار و هزاران نو عروس و داماد و آرزومند و تنها و با هم و بيهم و رسيده و نرسيده به نقشِ قالي روزگار، از آن مسير گذشتهاند و تنها زمزمهاي محو از ديالوها و آوازهاي رهگذران از ديوارها و آجرهاي بازار به گوش ميرسد. هم مولفان در بازارِ وكيل حضور دارند و هم بازارِ وكيل آنها را در حضورِ تاريخياش پذيرفته است و در جانشان حضور يافته. يگانه و آرش در ورودي بازار ايستادهاند به تماشاي حُجرهاي كه پر است از يادگارهاي ليلي، پر است از سماور و گوشواره و سيني و شربتخوريهايي كه هيچگاه كامِ مجنون را شيرين نكرد و اينجاست كه آوازِ مردِ دورهگرد در ورودي بازارِ وكيل طنينانداز ميشود:«آسمون به اين گپي گوشش نوشته/ هر كي يارش خوشگله جاش تو بهشته»، همان نغمه كافي است تا آرش و يگانه دست به ساز شوند و از آن نغمه چند صد ساله، دوازده وارياسيون بسازند كه هر يك تابلويي است پر از سُرخي حنجره تاريخ. تابلوهايي بديع و روياگون و در اين رويا، عرفان عاصمينژاد يگانه و آرش را با سازش(پركاشن) همراهي ميكند، «بازار وكيل» تركيبي بينظير از پيانو، ويولن و پركاشن است. هر تابلو انگار از دريچه نگاه و چشمي است كه روزي از اين بازار گذشته است، حتي اسبها و دُرُشكهها. اين اثر به نظرِ نگارنده راهي است روشن در شناساندنِ تمهاي جادويي قلبِ موسيقي ايران يعني فولك موزيك به جهان. «بازارِ وكيل» را روي سايتِ بيپ تونز و پلتفرمهاي جهاني مانندِ اسپاتيفاي بشنويد و كيف كنيد از اينكه اين تنها ما هستيم در جهان كه «شيراز» داريم.