به بهانه انتشار آلبومِ «عشق است و پيداست» اثرِ سيامك جهانگيري
... و لحنِ ايراني كلارينت
نيما جوان
چرا پنهان كنم؟
عشق است و پيداست... (ابتهاج)
آنچه در دل داريد لاجرم از رنگِ رخسار، عيان خواهد شد.با نواي سازِ تو، حجابها ميافتند، ديگر رازي نميماندو ترسي كه حافظ داشت، عاقبت گريبان گير ميشود.
«ترسم كه عشق در غمِ ما پرده در شود/ وين رازِ سر به مُهر به عالم سمر شود»
سيامك جهانگيري و اثرش بهانه خوبي است براي نوشتن، او نوازنده ني و كلارينت است، در كنارِ يويوما و كيهانِ كلهر در پروژه جاده ابريشم و نيز در گروهِ هم آوايان به سرپرستي جنابِ حسين عليزاده حضور دارد و سوابقِ درخشاني كه معرفِ حضور هست.
با نگاهي به اين فعاليتها براي مان روشن است كه سيامك جهانگيري چه اندوخته و كولهباري از تجربه و همزيستي در گسترده موسيقي ايران و جهان را در نوازندگياش با خود به همراه دارد و اين مهم، او را در زمره نوازندگانِ مولف قرار ميدهد و اين از آثارِ مستقلِ اواخرش، «آبگون» و «عشق است و پيداست» به روشني نمايان است.
و اما آلبومِ «عشق است و پيداست» اثري است مشتمل بر هشت قطعه بر پايه سازِ كلارينت، بهزاد ميرزايي در اين آلبوم به عنوانِ نوازنده سازهاي كوبهاي، سيامك جهانگيري را همراهي ميكند.در اينجا خوب است اشارهاي كوتاه داشته باشيم به حضور و حذفِ ساز كلارينت در موسيقي ايران.
با ورود سازهاي غربي به ايران، كلارينت هم از اين امر مستثنا نبود و به سرعت در راديو و به ويژه برنامه گلها و تنظيماتِ آثاري كه در آن دوره اتفاق ميافتاد، جاي باز كرد.در اكثرِ آثاري كه بنان به خوانندگي در آنها پرداخته اين ساز نقشِ پررنگي دارد، اما اينكه چگونه و چرا اين ساز كمكم، فراموش ميشود جاي تعجب و شگفتي دارد.
شايد انقلاب و تحولاتِ مربوط به سالِ ۵۷ در ايران را بتوان از عللِ اصلي آن نام برد، يعني مواجهه موسيقي با حذف و ممنوعيت كه قطعا بيتاثير نبوده است و پس از احياي دوباره موسيقي به همت اهالي آن، مخصوصا در ۱۰ سالِ گذشته اين ساز دوباره در دلِ موسيقي ايراني در حالِ رشد و گسترش است.
و چه خوب كه نوازندهاي همچون سيامك جهانگيري در احياي اين ساز ميكوشد، چرا كه به واسطه سازِ تخصصياش (نِي) در لحنِ ايراني كلارينت تاثيري بسيار گويا و روشن دارد.
اثرِ آخرش، «عشق است و پيداست» به خوبي گوياي اين سخن است.او در اين اثر با نگاه به موسيقي ايراني به زيبايي، قابليتهاي كلارينت و رنگِ صدايي اين ساز و خاصيتِ همسان شدن با فواصلِ موسيقي ايراني را نشان داده است.
سيامك جهانگيري علاوه بر نوازندگي كلارينت در اين آلبوم، آواز و تصنيف هم خوانده است.غرق شدن در ساز و آوازِ ايراني از دريچه كلارينت، تجربهاي است كه در خُنكايش جان، جلا مييابد.
«آن شب كه بوي زلفِ تو با بوسه نسيم/ مستانه سر به سينه مهتاب ميگذاشت
با خندهاي كه روي لبت رنگ مينهفت/ چشمِ تو زيرِ سايه مژگان چه ناز داشت»
بشنويد و پيشنهاد دهيد اين نغمه محبت را.اين اثر بر روي فروشگاه اينترنتي لوركا قابل دسترسي است. با رعايت كپيرايت در حفظِ فرهنگ و هنر نقش داشته باشيد.