• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4943 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۲ خرداد

ديدار در روز يكشنبه

بيژن فرهنگ‌ دره‌شوري

من و علي از زمان دانشجويي در دانشگاه پهلوي به خاطر علايق مشترك باهم رفيق بوديم. علي بيولوژي مي‌خواند و من پزشكي و بعد كشاورزي و دامپروري. علي يك ترم زودتر از من فارغ‌التحصيل شد و براي سربازي به سازمان محيط‌زيست در تهران رفت و من سپاه ترويج شهربابك و شهداد. سربازيم كه تمام شد تهران دنبال كار رفتم. در مسافرخانه بودم و دنبال كار در وزارتخانه‌ها مي‌‌گشتم كه گفتم سري به علي هم بزنم.گرچه مي‌دانستم سازمان حفاظت محيط‌زيست است اما از آنجا كه در سربازي گرفتار كوهنوردي و بيابان بودم، نمي‌دانستم چه مي‌كند. علي آن روز نبود به جمشيد كه همكلاسي علي بود و در سازمان كار مي‌كرد،گفتم علي كجاست و اوگفت رفته اروميه پرنده بشمارد. درباره كارشان از جمشيد پرسيدم، او به من گفت كارشناساني از امريكا و انگليس آمده‌اند و باهم پرندگان، پستانداران و خزندگان را شناسايي مي‌كنيم. همين‌طوركه حرف مي‌‌زديم هرينگتون، رييس مركز تحقيقات كه يك امريكايي بود، آمد و باهم كمي‌‌ حرف زديم. آن زمان من جزو كميته كوهنوردي و همه قله‌هاي بالاي4 هزار متر را صعود كرده بودم.  هرينگتون به من گفت بايد محيط‌زيست بيايي و با من كار كني، من قبول كردم و شدم همكار نزديك علي و جمشيد. علي در حوزه پرندگان و من پستانداران. علي با اسكات كار مي‌كرد و من با هرينگتون كه پستاندارشناس بود. سفرهاي من و علي باهم منطبق نبود. من خراسان بودم و او بلوچستان، من بلوچستان مي‌‌رفتم و اوكوير مركزي اما يكشنبه اول ماه هم كه جلسه عمومي‌‌ بود و هيچ‌كس نبايد سفر مي‌كرد، ‌هم را مي‌ديديم. در جلسه همه بايد مي‌‌آمدند وگزارش مي‌‌دادند كه چه ديده‌،كجا ديده، كجا رفته،  چند سفر رفته  و ماه آينده كجا مي‌خواهند بروند و چه مي‌خواهند بكنند.  بعد از جلسه با علي گپ و گفت‌هاي‌مان را مي‌زديم و دو، سه روزي با هم بوديم. آن سال‌ها سايز لباس من و علي با هم يكي و خوابگاه‌مان هم مشترك بود. من اگر شلوارم پاره مي‌شد، وقت نداشتم بروم و شلوار تازه‌اي بخرم بنابراين كمد علي را باز مي‌كردم و يك شلوار برمي‌‌داشتم. ما شريك‌الشلوار و شريك‌الپوتين بوديم و بعدتر كه دوربين عكاسي خريد شريك‌الدوربين هم شديم. او هركدام از وسايلش نبود، مي‌دانست كار چه كسي است. از اين رو اگر شلوار جين خوبي مي‌ديد در بازار دو تا مي‌‌خريد، مي‌‌گفت اين را كش نرو من يكي برايت خريده‌ام. داستان دوستي ما از آن زمان تاكنون ادامه دارد. چند روز پيش عقابي ديدم كه خيلي برايم عجيب بود. عكس را براي علي فرستادم و او گفت عقاب دشتي زال است.كيف كردم و به او گفتم جدا سوادت  بالاست يا يك كمي ‌‌بلدي و  اوگفت هر پرنده‌شناسي اين را مي‌‌داند. علي در حوزه پرنده او حرف نداشت و هنوز كه هنوز است، عالي است. علي غير از اينكه كتاب پرندگان را چاپ كرد در انتخاب محدوده پارك‌هاي ملي و مناطق حفاظت ‌شده به عنوان پرنده‌شناس نقش داشت. محدوده كه انتخاب مي‌شد من و علي هم مي‌‌رفتيم كه بگوييم اين محدوده چقدر بايد باشد تا زيستگاه پرنده كمياب و با ارزش حفظ شود. به اين ترتيب در تمام تصميم‌گيري‌‌‌‌‌‌‌‌هاي مهم و تعيين‌كننده سازمان از دهه 40 تا 57 علي نقش داشت و بعدتر هم توانست كمك‌هاي شاياني به محيط زيست ايران كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون