نمايي از خودمان در مناظره اول
ابراهيم عمران
اولين مناظره هفت نامزد انتخابات رياستجمهوري در فضايي آكنده از تنش و عصبيتهاي لحظهاي برگزار شد؛ فضايي كه ميتواند برآيند كامل و جامعي از اجتماع اين روزهاي ايران باشد. در كلام برخي از اين صاحبمنصبان چهار دهه اخير ايران؛ آنچنان نفرتي از طرف مقابل وجود دارد كه گويي اين آشنايان اتمسفر سياسي؛ تا به حال از خجالت همديگر در نيامده بودند و اين فرصت پخش زنده را، غنيمت شمرده و هل من مبارز ميطلبيدند.
اوج اين بيمهريها نسبت به هم (درست و غلط آن منظور نيست) آنجايي است كه اين هماوردان عرصه سياست تمايل به نگاه كردن به هم را نيز نداشتهاند. و از ارتباط چشمي به همديگر عاجز بودهاند كه يا جرات نگاه كردن به هم را نداشتهاند يا اينكه روي آن نداشتهاند كه به هم بنگرند،چرا كه به هر حال طي اين سالها در سفرهها و ميزهاي مشتركي باهم نشستهاند و سود و زيان سياسي و اجتماعي براي هم به ارمغان آوردهاند.
آنچه اما از نظر مخاطب اين مناظره دويست و ده دقيقهاي ميتواند مورد توجه قرار گيرد؛ آنجايي است كه برخي همديگر را به كمسوادي و بيسوادي و مدرك خريدن متهم ميكردند و حرارت مناظره را با تك و پاتك به هم بالا ميبردند و زماني كه بحث كمي كارشناسي و علمي ميشد؛ بيتوجهي به ادامه كار مشاهده ميشد بين مخاطبان. تو گويي مخاطب نيز در پي آن است كه نكات زرد و حاشيهاي اينگونه گفتوگوهايي را دنبال كند و براساس دادههاي هيجاني، انتخاب هيجاني و احساسيتري
داشته باشد.
نوع پرسشهايي از قبل محرمانه نيز آنچنان كليشهاي و سمبوليك است كه پرسششونده رغبتي به جواب دادن ندارد و هر چه دل تنگش ميخواهد از كفر ابليس و زهد اسفنديار ميگويد و به پرسش اصلي پاسخ درخوري نميدهد. همانطوركه گفته شد بر آيند تماشاي اين دقايق بهطور مجمل خودمان هستيم. خودي كه در بيرون گود حرفهاي محكمهپسند ميزنيم ولي در روز واقعه آني ميشويم كه در كوي و برزن هر روز، مشاهده ميكنيم همنوع و همكيش و هممسلك خود را. آري مناظرهها با همه ايرادهاي ماهوي در شكل و اجرا، نشان داد كه فرقي بين يك ميدان تصادف و يك دعواي از روي عصبانيت با ميدان مناظره و ميزگرد نيست و در طرفهالعيني ميتوانيم يك فرد عادي سر كوچه و خيابان باشيم يا يك سياستمدار و مصلح اجتماعي.