بحراني نزديكتر از رگ گردن
در اوايل سال 2005 دولت قطر يك مهلت قانوني روي طرحهاي توسعهاي اضافي مخازن كه در گنبدشمالي جهت مطالعه و بررسي به حالت تعليق در آمده بودند، قرار داد. انتظار نميرفت كه اين ارزيابي تا بعد از سال 2009 به اتمام برسد و اين موضوع به اين معنا بود كه امضاي پروژههاي جديد تا قبل از سال 2010 بعيد به نظر ميرسيد. با اين حال مهلت قانوني اعمال شده تاثيري روي پروژههاي تاييد شده يا پروژههايي كه از قبل در حال انجام بودند، نخواهد گذاشت. در 29 اكتبر 2007، مديرعامل شركت گاز قطر
(Qatar gas)، فيصل. م. آل سعودي اظهار داشت كه مهلت قانوني 5 ساله روي طرحهاي توسعهاي جديد گاز گنبدشمالي كه در سال 2005 اعمال شده بود را ميتوان تا سال 2011 يا 2012 تمديد كرد.
اما آنچه قطر ديده است و ما نديدهايم يك مفهوم ساده مخزني است؛ فشار مخزن افت ميكند و وقتي به زير نقطه شبنم در درون مخزن برسد، مانند شبنم صبحگاهي كه بر برگ گل مينشيند، قطرات مايع در داخل مخزن از گاز جدا شده، به ديواره سنگ چسبيده و علاوه بر اينكه ديگر توليد نميشوند، ممكن است بر اثر تجمع و هولد آپ مسير توليد گاز را نيز تنگتر كند. در نتيجه به احتمال قوي به زودي همانگونه كه اخيرا مديرعامل نفت و گاز پارس هشدار داد با افتي فاحش در توليد گاز در پارس جنوبي روبهرو خواهيم شد، افتي كه ربطي به نصب كمپرسور و فشار افزايي در خطوط لوله ندارد، بلكه اتفاقي است كه در دل مخزن رخ ميدهد و احتمالا بدون استفاده از روشهاي پيشرفته ازدياد برداشت در مخازن گازي قابل جبران نخواهد بود.
حالا كشوري كه برق و فولاد و پتروشيمياش وابسته به خوراك ارزان گاز است با كاهش شديد گاز چه خواهد كرد؟ پارس جنوبي ديگر مييابد و توسعه ميدهد؟ گاز خانگي را قطع ميكند؟ گاز صنعتي را قطع ميكند و به بيكاري ميافزايد؟ در حالي كه بحران از رگ گردن به ما نزديكتر است هر روز شاهد يادداشتهاي ژورناليستي از افراد غيرمتخصص و ناآگاه در نعت اين جناح و مذمت آن جناح هستيم. فكاهياتي در مورد شيب سيال و عدمالنفع توسعه و از اين دست مطالب كه هرگز به ريشه داستان نميپردازد كه گازرساني سراسري در كنار عدم توسعه انرژيهاي نو به زودي باعث چه بحراني خواهد شد يا عدم توسعه فاز مرزي 11 در كنار توسعه همه ميدان از فجايع مديريتي پارس جنوبي است؛ هر كدام محصول دولتي و مجلسي مجزا و متفاوت و همچنين كسي نميگويد كه رانت توليد فولاد با گاز ارزان به جيب چه كساني ميرود؟ محصولات خام پتروشيمي كه بدون تكميل زنجيره ارزش مستقيما به خارج صادر شده و به جاي دادن مزيت توليد پاييندست در داخل بدون انتظار و دردسر به دلار خوشرنگ در بازارهاي بينالمللي تبديل ميشود، حسابهاي چه كساني را فربه ميكند.
آقايان باور كنيد بحران گاز از رگ گردن به ما نزديكتر است.