عواقب و فوايد انتخابات مشاركتي
جالبتر آنكه بعضا در حوزههايي نسبت به كمبودها و كاستيها انتقاد ميكنند كه خودشان مسووليتهايي داشته و دارند. فراموش نكنيم كه ما ملتي فهيم داريم كه برخلاف آنچه ظاهرا برخي دوستان متصورند، به خوبي و با نگاهي دقيق و كارشناسي مسائل را دنبال ميكنند و بيراه نيست اگر بگوييم جامعه تحصيلكرده ايراني، در بسياري از موارد نسبت به جزييات و مسائل مملكت آگاهي دارد. در اين ميان بايد توجه داشته باشيم كه «جبهه اصلاحات ايران» با حداكثر توان خود وارد ميدان شد اما درنهايت هيچكدام از گزينههاي مدنظر اين جريان سياسي موفق به حضور در رقابت نهايي نشدهاند؛ به همين دليل اصلاحطلبان عملا هيچ كانديدايي در صحنه رقابت ندارد و اين يعني طيف وسيعي از شهروندان ايراني، گزينهاي براي حضور در انتخابات ندارند كه اين وضعيت طبيعتا منجر به كاهش مشاركت در انتخابات ميشود. با اين همه شخصا معتقدم كه هنوز فرصت داريم و اگر مسوولان به اين باور برسند كه درصورت حضور كانديداهاي همه سلايق، شاهد برگزاري انتخاباتي پرشور و رقابتي خواهيم بود، ميتوان به تغيير در اين اوضاع اميدوار بود. اين نكته نيز حايز اهميت است كه درحال حاضر بحث بر سر اين نيست كه درنهايت چه كسي رييسجمهوري شود، بلكه نفس برگزاري انتخابات است كه امروز موضوع بحث اصلاحطلبان قرار گرفته و بر اين اساس است كه ما فكر ميكنيم برگزاري انتخابات رقابتي با مشاركت پرشور است كه ميتواند زمينهساز اعتلا و اقتدار ايران عزيز باشد؛ نه آنكه انتخاباتي غيررقابتي برگزار شود و مانع از آن شويم كه شهروندان به حق خود در راستاي تصميمگيري و تعيين سرنوشت دست پيدا كنند.