به مناسبت برگزاري نمايشگاه ايران اسطورهاي در موزه ويكتوريا و آلبرت لندن
شكوه فرهنگ و هنر ايران
سارا كريمان
آثار فرهنگي، تاريخي و هنري ايران همواره بخش مهمي از موزههاي دنيا را به خود اختصاص دادهاند. با نگاهي به بزرگترين و معروفترين موزههاي دنيا، اهميت فرهنگ و تاريخ ايران را ميتوان دريافت. موزههايي مانند لوور، متروپوليتن، هرميتاژ، بريتانيا و ويكتوريا و آلبرت در رده بزرگترين و معروفترين موزههاي هنر و باستانشناسي دنيا هستند كه برخي از آنها شعبههايي در كشورهاي ديگر نيز داير كردهاند. اين موزهها آثار هنري و باستاني را از سراسر دنيا و تمدنهاي گوناگون گردآوري و معرفي مينمايند. فارغ از موضوع چگونگي دستيابي اين كشورها به آثار عظيم ديگر تمدنها، موزهها نقش بسزايي در معرفي سرزمينهاي مادر و تاريخ آنها دارند. به عنوان مثال بخش بسيار بزرگ و مهمي از موزه لوور به باستانشناسي و هنر ايران اختصاص دارد و اين مساله در رابطه با تمامي موزههايي از اين دست مصداق پيدا ميكند. امروزه آثار هنري ايران در موزههاي دنيا منحصر به اشياي باستانشناسي نميشود و هنرمندان دورههاي متاخر و حال حاضر ايران نيز جايگاه جهاني خود را رفته رفته پيدا كردهاند. نمايشگاه اخير مركز هنري ژرژ پمپيدو كه از تاريخ 29 ارديبهشت به مرور آثار هنرمند فقيد عباس كيارستمي اختصاص يافته است نمونهاي از حضور هنرمندان معاصر ايران در عرصه جهاني است. فرهنگ و هنر ايران با وجود ماهيت شرقي خود، داراي هويت مستقل و منحصر به فرد است. به لحاظ باستانشناسي آثار مركز فلات ايران همانند سيلك و جيرفت شخصيتي متمايز از ساير تمدنهاي باستاني مانند بينالنهرين دارد. اين تمايز موقعيت ويژهاي را در مقايسه با ساير آثار تمدني در خاورميانه و خاور دور ايجاد ميكند. تمايزي كه بهرغم تاثير و تاثر از دوران باستان تا زمان حال ادامه پيدا كرده است. ناگفته نماند اين باور نادرست كه هنر و فرهنگ ايران در موزههاي ساير كشورها به صورتي كاملتر و پرشكوهتر معرفي ميشود ناشي از تسلط اين موزهها بر روش و ابزار معرفي است. اگرچه تماشاي بخش ايران موزههاي بزرگ حتي موجب حيرت هموطنان خودمان نيز ميشود اما اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه اين آثار تنها نشانههايي از ايران و ايراني است. توجه متوليان امور كشور از دوران قاجار به اهميت نمايشگاههاي بزرگ جهاني جلب شد. احتمالا اولين حضور و ايفاي نقش توسط كارگزاران ايراني جهت برگزاري نمايشگاه اجناس و امتعه ايراني به سال 1851 ميلادي يعني نخستين سالهاي سلطنت ناصرالدين شاه و زمامداري اميركبير بازميگردد. به هر روي چه با مشاركت و چه با نظاره ايرانيان آثار فرهنگي ايران همواره نماينده و سمبل شكوه اين سرزمين بودهاند. آثاري كه محدود به مرزهاي زماني نشدهاند و در تمامي ادوار از روحيه و شخصيت ايرانيان بر ميآيند. نمايشگاه هفت هزار سال هنر ايران در سال 1380 با 178 شيء ارزشمند مربوط به هنر، فرهنگ و تمدن ايران از دوران باستان تا آغاز دوران اسلامي تشكيل شد كه براي نخستينبار در موزه تاريخ هنر وين به نمايش درآمد. اين نمايشگاه سپس در كشورهاي ايتاليا، آلمان، بلژيك، سوييس، اسپانيا، كرواسي و پرتغال به نمايش درآمد و نهايتا در سال 84 به كشور بازگشت. از جمله نمايشگاههاي مرتبط با هنر ايران كه با مشاركت موزههاي ايراني و ديگر كشورها برگزار شد، نمايشگاه امپراتوري گل سرخ در موزه لوور شهر لانس فرانسه شامل ۴۵۰ اثر مربوط به دوره قاجار از ۶۰ موزه جهان و از كشورهاي ايران، فرانسه، ايتاليا، آلمان، بلژيك، قطر، انگلستان و كانادا بود كه با مشاركت موزه ملي ايران و مجموعه ميراث جهاني كاخ گلستان و تعدادي ديگر از موزههاي داخلي در سال 97 برگزار شد. دستاورد اينگونه نمايشگاهها را ميتوان در شكلگيري روابط متقابل فرهنگي و منافع چندجانبه مشاهده كرد. كما اينكه بعد از اين رويداد موزه لوور نيز با ارسال آثار خود نمايشگاهي در موزه ملي ايران برگزار كرد كه دستاورد فرهنگي و استقبال چشمگير بازديدكنندگان را به همراه داشت. «ايران اسطورهاي» عنوان نمايشگاهي است كه از تاريخ 8 خرداد ماه در موزه ويكتوريا و آلبرت لندن با منتخبي از پنج هزار سال فرهنگ و هنر ايران آغاز به كار كرد. در اين نمايشگاه بيش از ۳۰۰ اثر متعلق به دورههاي مختلف تاريخي ايرانزمين كه قدمت برخي از آنها به پنج هزار سال ميرسد تا آثاري از دوره معاصر و هنرمندان حاضر ايران به نمايش درآمد. نمايش توامان آثاري نظير منشور كوروش و آجرهاي لعابدار شوش در كنار آثار اسلامي و معاصر مثل مجسمهاي از پرويز تناولي يا تابلو نقاشي فرهاد مشيري بيانگر پيوستگي هنر متمايز ايران است.