كودكان بيگناه درگير در مخاصمات
زهرا جنت
صلح و آرامش، خواسته و آرزوي همه ملتهاست. با اين وجود هر روز در گوشهاي از دنيا، جنگ و منازعهاي جديد رخ ميدهد و جدا از اينكه دليل شروع يا ادامه اين مخاصمات چه باشد، گروههايي در آن درگير ميشوند كه كمترين امكانات حفاظت از خود را
دارند. عمدهترين و آسيبپذيرترين اين گروهها، كودكان هستند. تصوير روزهاي خوش كودكي اين گروه، در آتش جنگ ميسوزد و از خاكستر آن، آسيبهاي جدي و ماندگار جسمي و روحي براي آنان بر جا خواهد ماند.
از عمدهترين موارد نقض حق و كرامت كودكان در درگيريها و مخاصمات، استخدام و استفاده از كودكان در جنگ، كشتار، خشونت جنسي، آدمربايي، حمله به مدارس و بيمارستانها و محروميت از دسترسي به حقوق بشردوستانه است.
در 19 آگوست 1982، مجمع عمومي سازمان ملل، در جلسه ويژه اضطراري خود در مورد مساله فلسطين، وحشتزده از تعداد زياد كودكان بيگناه فلسطيني و لبناني كه قرباني اقدامات تجاوزكارانه اسراييل بودند، تصميم گرفت 4 ژوئن هر سال را به عنوان «روز جهاني كودكان بيگناه قرباني مخاصمات»
نامگذاري كند. اين تصميم، نشان از يك اجماع جهاني در مورد الزام توجه ويژه و حمايت و تلاش هماهنگ جامعه جهاني براي رسيدگي به آسيبپذيريها و تخلفاتي است كه كودكان در موقعيتهاي مربوط به درگيري با آن روبهرو هستند.
در عمل و بعد از چند دهه هنوز هم شاهد قرباني شدن كودكان در منازعات هستيم. شرايط كودكان فلسطيني در منازعات اخير و كودكان دشت برچي كابل افغانستان در سال گذشته و امسال، روايتي تلخ و تكاندهنده است.
از آنجايي كه به نظر ميرسد بين كشورها اجماعي در زمينه مراقبت از كودكان وجود دارد، لازم است ضمن ارتقاي قوانين بينالمللي بشردوستانه و حقوق بشر، ساز و كاري جهاني و كارآمد جهت اطمينان از پاسخگويي در مورد نقض حقوق كودكان ايجاد شود.
علاوه بر مراقبتهايي كه در زمان منازعات بايد براي كودكان درنظر گرفته و اجرا شود، لازم است كه بعد از رهايي از اين شرايط روانكاوي و روان درماني براي اين كودكان
صورت گيرد.
اين موارد از خدماتي است كه افراد، گروهها، جوامع ملي و جهاني ميتوانند و لازم است ارايه كنند. اين كودكان، نه تنها فرصت كودكي كردن نداشتند كه به خاطر شرايط بسيار جدي و دردناك جنگ، درگير اتفاقات، تجربيات و احساساتي شدند كه از حوزه درك آنها فراتر است. آنها قطعا از لحاظ جسمي و روحي آسيب خواهند ديد و حتي اگر صلح و امنيت به منطقه و زندگي آنها برگردد نياز دارند كه درمان شوند و اثرات مخرب دوران درگيري و ناامني از جسم و جان آنها
زدوده شود.
اين تجربيات ممكن است فراتر از قرار گرفتن در منطقه درگير در مخاصمه باشد و گاهي شامل الزام به جنگيدن، مورد سوءاستفاده و آزار جسمي و جنسي قرار گرفتن، اجبار به كاري كه مناسب سن و شرايط روحي آنها نيست و همچنين از دست دادن خانواده باشد.
بديهي است كودكاني كه به هر نحوي در اين شرايط، درگيري بيشتري پيدا ميكنند دچار آسيبهاي جديتر، ماندگارتر و مخربتر خواهند شد و همتي جدي و جهاني لازم است تا اين كودكان از اين بحرانها به سلامت بگذرند.