كوتهبيني
همه اينها روشن است، ولي اين عوارض معمولا پس از چند سال نمايان ميشود و با يك شوك ارزي قيمت ارز بلافاصله چند برابر ميشود و يك بحران بزرگ به اقتصاد وارد ميشود، اتفاقي كه چند بار رخ داده است. اين سياست در كوتاهمدت به نفع سياستمداران است، زيرا موجب رضايت خاطر مصرفكننده است ولي در پشت اين رضايت، كاهش توليد داخلي به نفع كشورهاي ديگر، كاهش اشتغال و تامين مطلوبيت كوتاهمدت براي مردم است و چند سالي طول نخواهد كشيد كه همه اين منافع از گلوي ملت بيرون آورده شود. اكنون نيز در انتخابات اين كوتهبيني را به وضوح ميبينيم. هيچ نامزدي درباره رشد توليد، پسانداز، آموزش، زيرساختهاي نرمافزاري توسعه همچون حاكميت قانون، نهادهاي مدني و... سخن جدي نميگويد. اينكه بگوييم توليد و اشتغال را راه مياندازيم كافي نيست، مساله چگونه راه انداختن است؟ بيشتر شعارها معطوف به امور كوتاهمدت مثل دادن پول و وام و مسكن و... است. در حالي كه هيچ بودجهاي براي اين موارد ندارند، دولت حتي براي انجام پرداختهاي فعلي نيز درمانده است و بايد قرض كند يا به افزايش نقدينگي پناه ببرد، پس چگونه برخي نامزدها وعدههاي زيانبار كوتاهمدت ميدهند؟ و از آن مهمتر اينكه برخي مردم نيز اين وعدههاي سر خرمن و كوتاهمدت را باور ميكنند و هيچگاه هم زحمت اين را به خود نميدهند كه بپرسند اين آقا اولا براساس چه قانوني و دوم اينكه از چه منبعي اين پولها را تهيه كرده و خواهد داد و مهمتر از همه اينكه عوارض آن چه خواهد بود؟ آيا جز تورم مهارگسيخته است؟ كوتهبيني و فقدان نگاه بلندمدت در همه حوزهها اعم از سياست و اقتصاد و فرهنگ حاكم است. نمونه سياسي آن را در ردصلاحيتها و كوچك شدن ظرفيت سياسي كشور شاهديم و هر روز كه ميگذرد اين ظرفيت كمتر و كمتر ميشود و البته منافع كوتاهمدت براي آنان و هزينههاي كلان و بلندمدت براي همه از جمله آنان دارد. تغيير اين ويژگي رفتاري نيازمند يك تغيير اساسي است كه ظاهرا به زودي تحقق نخواهد يافت.