شبهاي هجر با تبسم دلربايش گذشت و او سر بر دامن جهان شكفت تا رستگاري حادثهاي شبيه خودش شود و بادي كه پنجرههاي روشن را به هم ميزد ادامه ساقهايش باشد در چمنزار... سامان قدوس آنقدر بيتكلف است و آنقدر غرقه در روياهاي يشمي فوتبال كه سرخوشي و سوگواري عميق او را پس از هر نود دقيقه مضطرب ميتوان حس كرد. پسر خوب ايران حالا كه در ترانههاي شبانهاش به خوشبختي در جزيره ميانديشد و در چكامههاي روزانهاش از پلههاي وطن بالا ميرود لابد ميتواند مضمون تگرگ و كولاك و بوران را به حافظه بسپارد. پس از چند روز پيگيري با توپچي خلاقي همكلام شديم كه جنگلها به حريق نازك احساسش راهي نداشتند. اين شما و اين وينگر مورد وثوق تيم ملي و برنتفورد. غروب چه رنگ غريبي داشت در دستهايش وقتي از آن سوي كانال مانش و درياي مواج سلتي پاسخ سوالاتمان را داد.
تبريك! نامه اعمال روشني در منامه برجاي گذاشتي بيمداهنه؟
موفقيت تيم ملي حاصل يك كار جمعي بود و همه بچهها در شرايطي كه تيم فرصت اشتباه كردن نداشت سنگ تمام گذاشتند. من هم به اندازه خودم سعي كردم در اختيار تيم ملي باشم و مفيد واقع شوم.
تصور ميكردي اينگونه بحرين و عراق را تنبيه كنيد؟
نتايج دور رفت شرايط را به گونهاي رقم زده بود كه گزينه ديگري پيش رو نداشتيم. براي آنكه جام جهاني به رويا تبديل نشود بايد هر چهار ديدار را با قدرت و بدون حرف ميبرديم. خوشبختانه طرحهاي كادر فني به خوبي جواب داد و بچهها هم با اتحاد كار را يكسره كردند. شايد خود عراقيها و حتي بحرينيها فكر نميكردند اين طوري از ريل خارج شوند.
به نظر ميرسد سامان قدوس در قامت يك وينگر بتواند موتور ايران را در پلك به هم زدني روشن كند. خودت قبول داري؟
خب سبك بازي من به گونهاي است كه ميتوانم با حركت در عمق و ارايه نمايش درگيرانه به خط حمله كمك كنم و ياريگر بچهها در خط آتش باشم. اين همان نقشي است كه در برنتفورد هم ايفا ميكنم. به هر حال هر بازيكن مختصات مربوط به خود را دارد.
حالا ديگر نيمكت تيم ملي هم به تو بيشتر از گذشته اعتماد ميكند.
من در خدمت تيم ملي هستم و هرگاه كه صلاح ببينند در تركيب باشم از جان و دل مايه خواهم گذاشت. خوشحالم كه پاسخ اعتماد آقاي اسكوچيچ و كمكهايش را در منامه به طرز قابل قبولي دادم. براي يك بازيكن حرفهاي هيچ چيز مهمتر از جلب نظر مربيانش نيست.
واقعا فكر ميكني اين تيم به دوحه برسد؟ رك باش!
فوتبال بازي لحظههاست، اما ما تا همين جا ثابت كرديم براي پيشتازي در قاره و رسيدن به جام جهاني شايستگي لازم را داريم. من فكر ميكنم اگر با همين دست فرمان حركت كنيم و دچار اشتباه نشويم زودتر از ديگر تيمها جواز صعود به جام جهاني را دريافت خواهيم كرد و شادي را به خيابانها و خانهها خواهيم برد. مردم ايران سزاوار شايستهترينها هستند.
تو يك ماه رويايي را سپري كردي. فتح پليآف چمپيون شيپ و رسيدن به ليگ برتر جزيره و سپس تسخير منامه. دنيا به كام سامان قدوس است انگار.
يك ضربالمثل ايراني هست كه ميگويد نابرده رنج گنج ميسر نميشود. ببينيد هم در برنتفورد و هم تيم ملي من با تمام وجود جنگيدم. بعد هم مقهور كردن سوانسي و بالا بردن ارزش تيم كار بسيار سختي بود كه به سرانجام رسيد. ما آن شب در ومبلي از خوشحالي بال درآورديم. دعا كنيد برنتفورد در فصل جديد هم بتواند نتايج آبرومندانهاي بگيرد.
پسر ۲۷ ساله مالمو از اينكه به جاي ايفاي نقش در تيم ملي سوئد حالا با پيراهن سپيد براي ايران ميجنگد و به صف يوزها پيوسته چه حسي دارد؟
اين انتخاب خودم بود. انتخابي با جان و دل. مالمو را دوست دارم و نميتوانم كتمانش كنم اما من دنيا را با ايران و اهوازش عوض نخواهم كرد.
چرا؟
خب پدر و مادرم اهوازي هستند و خاطرات زيبايي از خوزستان دارند. حتما در يك فرصت مناسب تمام ايران را خواهم گشت و با كهن سرزمينم بيشتر آشنا خواهم شد.
راستي تو تركيب خط آتش ايران را چطور آناليز ميكني؟ با اين فشنگها ميتوان تفنگ را پر كرد؟
جواب اين سوال را بايد مربيان بدهند اما اين را ديگر همه آسيا ميدانند كه زوج سردار ـ مهدي ويرانگر و نابودكننده است و اين توانايي را دارند كه از هر ديواري رد شوند. تيمي كه مهاجمانش اينگونه بوي گل دهند را نميتوان به سادگي متوقف كرد.
و روزنامههاي انگليسي و فرانسوي با تيترهاي جگري رنگ هوايت را دارند. يك روزنامه فرانسوي تيتر زده بود؛ سامان فرشته نجات برنتفورد.
من هميشه با رسانهها رابطه دوستانهاي داشتم و هرگز برابر روزنامهها گارد نگرفتهام. بعد هم وقتي خوب كار كني اتوماتيكوار ميروي روي جلد. اين خط و اين نشان. من آخرش ميروم روي جلد ورلدساكر.
مقصد نهايي تو كجاست سامان؟
فعلا ليگ جزيره با برنتفورد و جام جهاني با ايران عزيز. بايد پلهپله بالا رفت و منطقي نيست يك شبه ره صد ساله را طي كنم.