• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4961 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۵ تير

رونالدو ۱۰۹ گله شد، دايي تبريك گفت و همه دست زدند اما

اينها براي ما ركورد نمي‌شود

علي ولي‌اللهي

 

دقيقه ۶۰ بازي فرانسه مقابل پرتغال داور به نفع تيم ياران رونالدو ضربه پنالتي اعلام كرد. سي‌آر سون پشت توپ ايستاد و با گل كردن پنالتي تعداد گل‌هاي ملي‌اش را به عدد ۱۰۹ رساند. اين خبر براي همه مردم دنيا يك معني داشت و براي ما ايراني‌ها معناي ديگري. همه دنيا از بالا رفتن رونالدو مي‌گفتند و ما از شكسته شدن ركورد علي دايي. 
دايي بلافاصله پست گذاشت و خيلي جنتل‌منشانه به ابرستاره پرتغالي تبريك گفت. اتفاق عجيبي نبود. دايي پيش از اين هم هر بار بحث شكستن ركوردش مطرح مي‌شد با خونسردي و غرور مي‌گفت چه بهتر كه اين ركورد به دست كسي مثل رونالدو شكسته شود. بعد از آن رونالدو هم علي دايي را توي استوري منشن كرد و او را قهرمان ناميد. خبرگزاري‌هاي خارجي، پيج‌هاي معروف و پرمخاطب فوتبالي و چهره‌هاي سرشناس همه به رسيدن رونالدو به علي دايي پرداختند و خلاصه همه‌چيز گل‌ و بلبل جلو رفت؛ در بستري از احترام متقابل به شيوه آدم حسابي‌ها. ايراني‌ها هم از ديالوگ رد و بدل شده بين اسطوره فوتبال كشورشان با اسطوره تاريخ فوتبال سر كيف آمدند. از رونالدو تشكر كردند و از دايي تمجيد. من ولي نمي‌دانم چرا وسط اين تبريك‌ها و دست‌خوش‌ها ياد شعر غم‌انگيز مرحوم شهريار كه بعد از فوت مادرش سروده بود، افتادم، مخصوصا آنجا كه مي‌گويد: «يك ختم هم گرفته شد و پر بدك نبود/ بسيار تسليت كه به ما عرضه داشتند/ لطف شما زياد/ اما نداي قلب به‌ گوشم هميشه گفت: اين حرف‌ها براي تو مادر نمي‌شود.» حالا به جاي ختم بگوييم جشن و به جاي تسليت بگوييم تبريك و احترام و درنهايت به جاي مادر بگوييم ركورد! واقعيت اين است كه گرچه بعد از رسيدن رونالدو به ركورد دايي فضاي خيلي خوبي حاكم شد، گرچه بهترين مهاجم تاريخ فوتبال آسيا دوباره نامش سر زبان‌ها افتاد و رفت كنار رونالدو و گرچه پيج ۳۰۴ ميليوني ستاره پرتغالي علي دايي را تگ كرد و اعتبار شهريار فوتبال ايران به رخ دنيا كشيده شد، اما همه ايراني‌ها مي‌دانند كه هيچ كدام از اين حرف‌ها براي ما «ركورد» نمي‌شود. 
ركورد دايي براي سال‌هاي طولاني تنها دستاورد بين‌المللي فوتبال ايران بود. فوتبال ايران از لحاظ افتخارات جهاني آن‌قدر بي‌دستاورد بوده كه بعد از ركورد دايي مجبور مي‌شويم برويم سراغ گرفتن پنالتي رونالدو توسط بيرانوند، لايي وحيد اميري به جرارد پيكه يا تعداد كامنت‌هاي زير پست استراماچوني! اشكالي هم ندارد. بيشتر كشورهاي دنيا حسرت ركورد دايي را داشتند. رونالدو خودش را براي شكستن همين ركورد به زمين و زمان زد. كم چيزي نبود. مساله آنجاست كه ما در تمام طول اين سال‌ها مثل باباي «محمد بهمن بيگي» در داستان «بخاراي من ايل من» كه از تمام ‌دار دنيا به تصديق ليسانس پسرش دلخوش كرده بود و آن را روي ديوار نگه مي‌داشت تا همه ببينند، فقط همين ركورد دايي را داشتيم و چسبانده بوديمش به پيشاني فوتبال‌مان و به آن افتخار مي‌كرديم. 
«پدرم غصه مي‌خورد. پير و زمين‌گير مي‌شد... همه‌چيزش را از دست داده بود. فقط يك دلخوشي برايش مانده بود. پسرش با كوشش و تلاش درس مي‌خواند. من درس مي‌خواندم. ... شاگرد اول مي‌شدم. تبعيدي‌ها، ماموران شهرباني و آشنايان كوچه و خيابان به پدرم تبريك مي‌گفتند و از آينده درخشانم برايش خيال‌ها مي‌بافتند... سرانجام تصديق ليسانس گرفتم... پدرم ليسانسم را قاب گرفت و بر ديوار گچ فرو ريخته‌ اتاق‌مان آويخت و همه را به تماشا آورد. تصوير رتوش شده‌ام با چشم‌هاي خندان، كراوات عاريتي، موهاي سياه، در گوشه تصديق مي‌درخشيد و قلب پدرم را از شادي و شعف لبريز مي‌كرد. آشنايي در كوچه و محله نماند كه تصديق مرا نبيند و آفرين نگويد... پيرمرد، دلخوشي ديگري نداشت. روز و شب، با فخر و مباهات، با شادي و غرور به تصديقم مي‌نگريست و مي‌گفت: جان و مالم و همه‌ چيزم را از دست دادم ولي تصديق پسرم به همه آنها مي‌ارزد.»
نمي‌خواهم از شكسته شدن ركورد علي دايي مرثيه بسازم. نمي‌خواهم همه تاريخ فوتبال ايران را زير سوال ببرم، اما همين تكه از داستان بيگي شباهت جالبي به وضعيت ما دارد. فوتبال ورشكسته‌اي كه ساختمانش را به حراج گذاشتند و تيم ملي‌اش با يك دو جين ستاره بايد با سلام و صلوات از دور نخست مقدماتي جام جهاني برود بالا چندان تفاوتي با ديوار گچ‌ فرو ريخته اتاق راوي قصه ندارد. ما هم همان پيرمردي هستيم كه فقط يك دلخوشي داشتيم كه همان را هم دقيقه ۶۰ بازي فرانسه و پرتغال، آقاي كريستيانو رونالدو از ما گرفت. 
ركوردها براي شكسته شدن هستند. هيچ ركوردي ابدي نيست. فوتبال است و همين چيزهايش. همه اينها درست اما ركورد دايي براي ما چيزي بيشتر از يك عدد بود. مطمئنا بعد از فروكش كردن اخبار، بعد از اينكه علي دايي از رتبه اول رفت دوم، ديگر 
هيچ كس از او مثل سابق نام نخواهد برد. همان‌طور كه خيلي از ما و مردم دنيا تا قبل از بالا آمدن نام رونالدو و شروع رقابت شانه‌ به شانه‌اش با دايي توجه خاصي به نام نفر دوم جدول گلزنان ملي نمي‌كرديم. حالا بايد بپذيريم كه ديگر بهترين گلزن تاريخ فوتبال ملي دنيا يك ايراني نيست و هيچ كدام از اتفاقاتي كه در آينده رخ مي‌دهد براي ما «ركورد» نخواهد شد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون