ادامه از صفحه اول
تحول ژئوپليتيك در شرق ايران
در جامعهاي كه تنها حدود 40درصد جمعيت آن پشتون است و 60درصد بقيه را رنگينكماني از اقوام و گروههاي زباني و فرهنگي متفاوت به وجود آورده است، انحصارطلبي قومي و مذهبي به نحوي كه طالبان در دوره قبل نشان دادند، مشكل ميتواند زمينهساز صلح با دوام در كشور شود.
شكلگيري و تقويت جامعه مدني در شهرهاي افغانستان طي 20 سال گذشته پديده مهم ديگري است كه جامعه افغانستان را براي هميشه دچار تحول كرده است. طالبان و ديگر شركاي افراطي آن طي يك سال گذشته نشان دادهاند كه به شدت از اين ناحيه بيمناكند و به هر قيمت مصمم به سركوب و نابودي آن هستند. طي يك سال گذشته شمار زيادي از فعالان رسانهاي و مدني و حقوق بشري كه غالبا زن بودند، به نحوي سبعانه ترور شدهاند؛ بدون آنكه كسي يا گروهي مسووليت اين قتلهاي فجيع را برعهده بگيرد. اين قتلها اختلالهايي را در كاركرد نهادهاي مدني و رسانهاي افغانستان موجب شده و شماري از فعالان از بيم جان خانهنشين شده يا تن به مهاجرت دادهاند. قتل سه پرستار زن در جلالآباد در فروردين گذشته كه براي واكسيناسيون عليه فلجاطفال به خانههاي مردم مراجعه ميكردند، وجه ديگري از بحران در حال گسترش در افغانستان را نماياند.
در شرايطي كه طالبان حقوقي براي ديگر اقوام قائل نيستند، صلح با دوام در كشور ممكن نخواهد بود. خوشباوري برخي در كشور ما و در برخي از ديگر كشورها مبني بر اينكه طالبان امروز متفاوت با طالبان ديروزند، كاملا بيپايه است. آنان كه خودداري طالبان از قتلعام اهالي شهرهاي فتح شده طي هفتههاي اخير را دليل سر به راه شدن آنها ميدانند و به نيكي از آن ياد ميكنند، متاسفانه دچار توهمند؛ هر چند كياست طالبان در مذاكره با امريكا و نماياندن ظاهري ديپلماتيك كه بسياري را فريفت، قابل تحسين است. طالبان هيچگاه چون داعش در پي قتلهاي كور و بيهدف نبوده، اما هميشه تبعيت و انقياد بيچون و چراي ديگر اقوام و مذاهب را مطالبه كرده و هيچ حقي براي آنها در «امارت اسلامي» خود قائل نبوده است. در دهه 1990، اقوام غيرپشتون افغانستان با ايجاد «ائتلاف شمال» عليه طالبان متحد شدند و از حمايت ايران و روسيه و هند و تاجيكستان سود بردند. اكنون سوال اين است كه آيا مجددا چنين اتحادي عليه طالبان شكل خواهد گرفت يا اقوام مخالف طالبان تسليم خواهند شد.
در سطح منطقه نيز غلبه طالبان عواقبي سنگين و ديرپا خواهد داشت. آنها به سرعت به گرانيگاه همه جريانهاي افراطي در آسياي ميانه و آسياي جنوبي تبديل خواهند شد و تحولات در مناطق وسيعتري را تحتتاثير قرار خواهند داد. ممكن است اينبار طالبان از بيم مداخله مجدد امريكا به قول خود مبني بر عدم حمله به امريكا از مبدا افغانستان پايبند بمانند، اما آيا كشورهاي منطقه نيز از شر طالبان در امان خواهند بود؟ مقامات ايراني متاسفانه طي بخش عمدهاي از 20 سال گذشته، خطر بازگشت طالبان را ناديده گرفتند و ترجيح دادند بيشتر نگران خطر غرب از ناحيه افغانستان باشند. اكنون سوال اين است كه در برابر دورنمايي غلبه طالبان در افغانستان، جنگهاي جديد در آن كشور، جبهه جديد افراطيگري در شرق كشور و احتمالا موج جديد مهاجران از افغانستان چه ميتوان كرد.
تورم و سفرههاي تهي
تنها به سير شدن اكتفا ميشود. در واقع سفرهها ديگر كوچك نميشوند، بلكه سفرهها تهي ميشوند!
تهي شدن سفرههاي غذايي در كوتاهمدت دردناك است اما در بلندمدت، خانوادهها و كشور را درگير هزينههاي حوزه سلامت ميكند، درمان بيماريهايي كه اينبار بسيار گران تمام ميشود!
تورم اگر چه در ظاهر موضوعي اقتصادي به نظر ميرسد اما پيامدهاي اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي را در بازه زماني طولانيتر به دنبال خواهد داشت. اينكه سازمان تامين اجتماعي بيان ميكند ۳۰ميليون نفر در فقر مطلق به سر ميبرند يعني كار از نمودار و اعداد و حساب و كتاب گذشته است و كشور نياز به تصميماتي با سرعت بالا دارد وگرنه خسارتهاي حاصل از اين تورم در حوزههاي بسياري اتفاق افتاده و غيرقابل جبران خواهد بود!