• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4963 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۷ تير

عهدنامه پاريس

مرتضي ميرحسيني

تقريبا سراسر كشوري كه امروزه افغانستان خوانده مي‌شود از دوره صفوي تا زمان نادرشاه افشار بخشي از قلمرو پادشاهي ايران بود. فارغ از اينكه امروزه در كتاب‌هاي تاريخ كشورهاي همسايه ما چه مي‌نويسند، آن زمان پيوند افغانستان به خاك اصلي ايران واقعيتي بديهي بود. مثلا يكي از بزرگ‌ترين شاهان ما در دوره اسلامي، يعني شاه عباس اول در هرات به دنيا آمد. اما بعد از قتل نادرشاه، پادشاهي افشار هم سقوط كرد و ايران در آشوب و جنگ داخلي فروغلتيد. كشور ما چند پاره شد و خان‌هاي افغان هم - مثل بسياري از خان‌هاي ايران - به فكر كسب قدرت بيشتر و خودمختاري افتادند. بعد هم نه قدرت كريم‌خان زند به آن سرزمين گسترش يافت و نه آقامحمدخان فرصت تسلط بر آن نواحي را پيدا كرد. اما دولت مركزي ايران هيچ‌وقت - حتي در اوج ضعف و بحران - از ادعاي حاكميت بر افغانستان دست نكشيد و هميشه اين ناحيه را بخشي از قلمرو سنتي خودش مي‌دانست. حتي قاجارها هم كه معمولا ميان ما ايرانيان به سستي و بي‌ارادگي شناخته مي‌شوند چند بار براي تسلط دوباره بر افغانستان تلاش كردند و حتي خطر جنگ‌آزمايي با انگليسي‌ها را نيز به جان خريدند (اين سستي و وادادگي منسوب به قاجارها كاملا نادرست نيست، هرچند همه واقعيت را هم توضيح نمي‌دهد). اما در تحقق آنچه برايش مي‌كوشيدند موفق نشدند. آخرين بار در سال‌هاي سلطنت ناصرالدين‌شاه بود كه به هرات لشكر كشيدند و بعد با واكنش نظامي انگليسي‌ها - كه جدايي افغانستان از ايران را به نفع خودشان و براي استعمار هند ضروري مي‌ديدند - مواجه شدند. چون قاجارها ضعيف بودند، شكست خوردند و بعد از يك دوره كوتاه تيرگي روابط با انگليسي‌ها، پاي معاهده‌اي را امضا كردند كه ما آن را به نام عهدنامه پاريس مي‌شناسيم. امضاي اين معاهده در مطبوعات آن سوي دنيا هم سروصدا كرد. مثلا نشريه ويكلي نشنال اينتليجنسر سال 1857 در چنين روزي نوشت: «متن عهدنامه صلح ميان انگلستان و ايران انتشار يافته است. شاه ايران استقلال هرات و سراسر افغانستان را به رسميت مي‌شناسد و هيچگاه نسبت به آزادي آن استان‌ها مداخله نخواهد داشت و در صورت بروز اختلاف ميان دولت ايران و سرزمين‌هاي هرات و افغانستان، حل‌وفصل آن بايد به دولت بريتانيا ارجاع داده شود.» يا چند روز قبل از آن، كارل ماركس در نيويورك ديلي تريبون نوشته بود: «در بند ششم قيد شده است كه ايران موافقت مي‌كند از همه ادعاهاي حاكميت خود بر قلمرو شهر هرات و نواحي افغانستان دست كشيده و از هرگونه مداخله در امور داخلي افغانستان خودداري نمايد. ايران بايد استقلال هرات و سراسر افغانستان را به رسميت بشناسد و هيچگاه مداخله‌اي در خودمختاري استان‌هاي آنجا نداشته باشد... دولت بريتانيا به سهم خود تعهد مي‌كند كه همواره از اعمال نفوذ خود در استان‌هاي افغانستان خودداري كند تا موجبات تيرگي از سويي فراهم نيامده، به شكلي شرافتمندانه و از روي عدل و انصاف تلاش شايسته خود را براي حل‌وفصل اختلافات به كار گيرد. حال اگر كاغذبازي‌هاي تشريفاتي اين فقره را كنار بگذاريم، تنها چيزي كه باقي مي‌ماند، اقرارنامه ايران به استقلال هرات است... در واقع طبق اين مندرجات، دولت بريتانيا در مقام ميانجي ميان ايران و افغانستان در نظر گرفته شده و حق ادامه آن، نه از براي مُحق بودن بلكه از جهت زورمندي است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون