داروي خارجي، داروي ايراني
بابك زماني
درست همان زماني كه جامعه پزشكي و مردم درگير انواع و اقسام مشكلات عمومي و مشكلات سلامت هستند به ناگاه گرفتاريهاي بيدليل ديگري هم كه به نظر قابل اجتناب ميرسند بر سر راه سبز ميشوند و همهچيز را غير قابل تحملتر ميكنند. به ناگاه مورد هجوم گلايهها، پيامها، تلفنهايي قرار ميگيري كه فلان قرص پيش پا افتاده و قديمي و ارزان مثلا براي صرع يا براي لرزش، در تمام شهر حتي يك دانهاش هم پيدا نميشود و داروخانه هم بلافاصله ميگويد «خب از دكترش بپرسين به جاش چه دارويي بخوره. »
واقعيت اين است كه در اينگونه موارد به هيچوجه نميتوان دارو را ناگهان قطع و داروي ديگري جانشين آن كرد. تمام داروهاي اينچنيني بايد به تدريج قطع شده و داروي جايگزين هم بايد به تدريج اضافه شود. قابل درك نيست كه مسوولان دارويي كشور چگونه ممكن است اين نكته ساده را درنيابند و به ناگاه مثلا كپسول فني تويين يا قرص پريميدون در تمام كشور ناياب شود؟ آيا اساسا دركي از اورژانس دارويي در كشور وجود دارد ؟ از همه بدتر آنكه تمام مشكلات اقتصادي اجتماعي سلامت مثل بقيه موارد به مشكل پزشكان و اراده و خواست آنان تقليل مييابد « از دكترش بپرسين به جاش چه قرصي بخورد؟» موضوع ديگري كه بيماران و پزشكان را به همان اندازه ميآزارد اينكه داروهاي برند به نام معروف بينالمللي به ناگاه ناياب ميشوند و داروهايي كه نميدانم تا چه حد ايراني هستند با نامي شبيه به برند اصلي جاي آنها را ميگيرند .
بيماراني كه سالها شايد دهها سال است كه زندگيشان با يك داروي خاص با نام بينالمللي عجين شده به راحتي نميتوانند با كمبود آن كنار بيايند .اين داروي خاص سالها پيش تحول بزرگي در زندگي ايشان پديد آورده و تشنج و حملات غير قابل پيشبيني ايشان را كنترل كرده است. با اين دارو آنها قادر شدهاند رانندگي كرده و به زندگي معمولشان بپردازند، به كمك اين داروها قادر شدهاند سرعت قدمهايشان را بيشتر كنند، كارايي را به دستهايشان باز گردانند وكار كنند. آنها همين الان هم تاثير يك دوز نخوردن دارو را در زندگيشان احساس ميكنند.حتي اگر بر فرض دارويي كاملا مشابه همان دارو را هم بخورند تاثيرات رواني غير قابل انكار است.كما اينكه واقعا بهنظر ميرسد تفاوتهايي وجود داشته باشد. كسي كه چند ده سال روزانه چندين ساعت با اين بيماران در ارتباط باشد نميتواند به قضاوتهايي كه در مورد تفاوتهاي اين داروها اظهار ميكنند بيتفاوت باشد و آن را در نظر نگيرد. به خصوص كه از مطالعه علمياي كه پزشكان به آن اعتماد ميكنند ومستقيما اين داروها را با هم مقايسه ميكنند هم خبري نيست . تنها بايد پ........نبود وحرفها و قولهاي مسوولان دارويي كشور را از جان و دل پذيرفت . حالا اگر در يك شرايط رويايي بيمار امكان انتخاب بين داروي برند و ژنريك هر دو را داشت، ميشد اطمينان بيماران را بدون مطالعه هم جلب كرد ولي وقتي تنها با همين آن و كشك روبرو هستي هيچ كس به آن چيزي كه مجبور شده بخورد اطمينان نكرده، بلكه بسياري از مشكلات نامربوط را هم به همين دارو مرتبط ميكند يك سوال ديگر اينكه راستي چرا اين داروهاي به اصطلاح ايراني را (كه معلوم نيست چه ميزان چرخه توليد يا مواد اوليهشان داخلي است) با اسامياي شبيه به همان داروهاي خارجي با اندك تفاوت درست ميكنند يعني اگر خودشان هم مطمئن هستند كه آن برند با آن نام مرجع است و بهتر است چرا خود آن دارو را وارد نميكنند؟ واقعا معلوم نيست چرا داروهاي برند به ناگهان ناياب ميشوند؟ اگر اين موضوع به تحريمها مربوط ميشود لااقل اعلام كنند تا بيماران و پزشكان بدانند دارند بخش مهمي از مشكلات تحريم را تحمل ميكنند و به همين ميزان از اين بابت از ايشان تقدير عملي به عمل آورند اما اگر مساله سود شركتهاي ايراني است راهي بينديشند تا مشكلات و دردسرهاي روحي و جسمياي را كه با اين سود براي مردم و بيماران ايجاد ميشود به نحوي جبران كنند.