يك عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام نسبتبه اهانت عليه آيتالله مصباح انتقاد كرد
خلاف روشنِ روزنامهنگار ارزشي
ابتداي هفتهاي كه گذشت محسني اژهاي به عنوان رييس جديد قوه قضاييه منصوب و ميانه هفته، رسما معارفه شد. ابراهيم رييسي نيز همان روز با رياست قوه قضاييه وداع كرد و حالا درشرايطي كه انتهاي هفتهاي كه گذشت، شاهد ديدار محمدباقر قاليباف و محسنياژهاي بوديم و ابراهيم رييسي نيز 2 هفتهاي تا پايان تيرماه و 2 هفته نخست مردادماه را پيشرو دارد تا پس از برگزاري مراسم تنفيذ و تحليف، رسما به عنوان رييس دولت سيزدهم كار خود را آغاز كند و پس از حدود يك دهه بار ديگر شاهد آن باشيم كه اصولگرايان، جناح راست، محافظهكاران يا هر عنواني كه داراي دايره شمول گستردهتري است و درنتيجه ميتواند جمعيتي بزرگتر از اين جريان سياسي را پوشش دهد، حالا علاوه بر اغلب بخشها، دستگاهها و نهادهاي حاكميتي، بر قواي سهگانه نيز حاكم شده و اكثريتي بزرگتر از مجموع اين كرسيها و جايگاههاي سياسي را تحت سيطره خود قرار داده است. اين اما لزوما بهمعناي يكدست شدن و يكپارچگي حاكميت نيست، چراكه ما با گسترهاي از طيفهاي متعدد سياسي مواجهيم كه عملا جز وحدتي تاكتيكي و البته نسبي - مثلا از آن نوع كه در انتخابات اخير رياستجمهوري يا بعضا در برخي انتخابات گذشته شاهد بوديم - همگرايي تام و تمامي با يكديگر نداشته و به بيان ديگر فاقد وحدت استراتژيك و راهبردي هستند. جرياني كه بسته به اينكه موضوع بحث و سخن پيشرويش چه باشد، وارد دستهبندي و يارگيري شده و حتي در همان بزنگاههاي خاص همچون انتخابات رياستجمهوري نيز فارغ از موارد و مقاطعي كه حضورشان در صحنه، نمايش انشقاق و تشتت بوده، حتي در مقاطعي چون انتخابات اخير كه با آن وحدت تاكتيكي، اينطور عنوان شد كه همگي پشتيبان و همراه ابراهيم رييسي هستند اما فارغ از عدم كنارهگيري برخي نيروها و طيفها به نفع رييسي و اقدام به رقابت با او، بودند طيفها و گروههايي كه اگرچه در ظاهر پشت رييسي ايستادند اما اين پشتيباني آنچنان هم بيدريغ و بدون هرگونه چشمداشت نبوده است. چنانكه برخي تحليلگران منتسب به همين جناح، آنجا كه با اين پرسش مواجه ميشدند كه چرا رييسي درنهايت حاضر نشد خود را يك اصولگرا معرفي كند و هرچه كرد و هرچه گفت، آخرالامر، كلامش را به اين گزاره ختم كرد كه «مستقل» آمده و با اين يا آن جناح همراه نيست، اينطور توضيح ميدادند كه او اصولگراست اما اهل تن دادن به سهمخواهيهاي دروني اصولگرايان نيست! آنچه اما طي هفتهاي كه گذشت، فراتر از اين گزارههاي مبتني بر خوانش تحليلي و بعضا فاقد جنبه اسنادي، نشانگر تشتت دروني اين جريان سياسي بود، طغيان يك روزنامهنگار بهنسبت شناختهشده بود عليه طيفي خاص از اين جريان سياسي. حسين قدياني؛ روزنامهنگاري كه زماني در رسالت و در ادامه در اغلب روزنامههاي جريان اصلي جناح راست فعاليت كرده و او را به يادداشتهايش از كيهان تا وطنامروز ميشناسيم و حالا نامش - پيرو آنچه او طي حدود يك هفته اخير رقم زد - به يكي از داغترين كليدواژههاي مباحث درونگفتماني محافظهكاران تبديل شده و اين مدت بسياري از چهرههاي منتسب به طيفهاي مختلف اين جريان سياسي، در واكنش به مطالب بعضا موهني كه قدياني عليه جريان پايداري و مشخصا آيتالله مرحوم مصباحيزدي، پدر معنوي پايداريها ازطريق درگاههاي رسانهاي مجازياش، از تلگرام و اينستاگرام گرفته تا وبلاگ و نشريه الكترونيك مطرح و منتشر كرده، پاسخ داده و بعضا با لحني در همان حد و اندازه تند و تيز و حتي موهن و گاه فراتر از آن، به «انتقاد انتحاري» قدياني پاسخ گفتند. قدياني كه شايد بتوان او را بيش از هركدام از طيفهاي رنگارنگ جناح راست به ياران رييس كنوني مجلس نزديك دانست، طي هفتهاي كه گذشت درحالي عليه طيف تندرويي موسوم به جبهه پايداري انتقاد و اعتراض كرد و فراتر از آن، گاه با ادبياتي نامتعارف و مشخصا اهانتآميز عليه مرحوم مصباحيزدي سخن گفت كه او خود بهدليل لحن كلام و نثر تندوتيزي كه در نوشتههاي مطبوعاتي و سياسياش بهكار ميبرد، به «تندروي» و نوعي راديكاليسم سياسي- رسانهاي شهره است. نكتهاي كه ازقضا در همين كنش رسانهاي اخير او نيز مشهود است و فارغ از محتواي انتقادهايي كه بعضا قابلتاملند و بهخصوص ميتوانند براي خود اين جريان سياسي منشا اثر باشند، با لحن و ادبياتي مطرح شد كه قابل تاييد نبود و نيست و باتوجه به طرح و بحث آن در گزارش ميانه هفته گذشته «اعتماد» در اين رابطه، شايد تكرار مكرر و مجددشان چندان مطلوب نباشد. از آنسو البته پاسخ به كلام تندوتيز قدياني هم دستكمي از اين كلام نداشت و بهخصوص آن دسته از واكنشها كه ازجانب جوانترهاي جناح راست و مشخصا فعالان سياسي- رسانهاي و كاربران موسوم به «ارزشي» صورت گرفت، گاه بسيار تندوتيز بود و همزمان با انتقادهايي كه ازجانب چهرههايي چون عبدالرضا داوري و محمدصالح مفتاح و البته حسين شريعتمداري رسانهاي شد، صبح آخرين روز هفتهاي كه گذشت، يكي از اعضاي مجمع تشخيص نيز به نقد نوشتههاي قدياني برخاست و با تاكيد بر اينكه مصباحيزدي « از شخصيتهاي جامعالاطراف و صاحبنظر در علم معقول و منقول بود» و «در حمايت از ولايتفقيه و رهبر معظم انقلاب از هيچ اقدامي فروگذار نبود»، به ايسنا گفت: «هرگونه اهانت به شخصيت آيتالله مصباحيزدي، خلافي بسيار روشن و گناه نابخشودني است.»