آقاي كميجاني! انتخابات تمام شد و اصلاحطلبان درحالي كه هيچ كانديدايي نداشتند، به تعبيري يا از قول گروهي ناكام اين انتخابات لقب گرفتند. نگاه و ارزيابيتان به عملكرد جريان اصلاحات در انتخابات از چه قرار است؟
نكته بسيار مهمي كه در ادامه مسير جريان اصلاحات بايد مدنظر تمامي طيفها و احزاب اصلاحطلب باشد، حفظ انسجام و اتحاد دروني در جريان اصلاحات است و بر اين اساس لازم است كه اصلاحطلبان انسجام خود را حفظ كنند و البته معتقدم در حال حاضر نيز شاهد چنين انسجامي در جريان اصلاحات هستيم و اصلاحطلبان بهرغم تمامي مسائل و مصايبي كه در مسيرشان ايجاد شد، موفق به حفظ اين انسجام شده و هماكنون نيز شاهد چنين انسجامي هستيم كه دستكم به صورت نسبي وجود دارد. بحث ديگر بحث آسيبشناسي عملكرد و رفتارمان در گذشته و درواقع انتخاباتي است كه پشت سر گذاشتيم. بر اين اساس تاكنون 2 جلسه در جبهه اصلاحات ايران به اين منظور گردهم آمديم و دوستان نظرات و ديدگاههاي خود را مطرح كرده و بحثهاي بسيار خوبي مطرح شده است. اين روند البته كماكان ادامه دارد و ما اتفاقا هيچ عجلهاي براي اتمام اين روند نداريم، بلكه ميخواهيم با طمأنينه و دقت اين روند آسيبشناسي را طي كنيم. اما آنچه اكنون ميتوان گفت اين است كه اصلاحات زنده است و حتما نسبت به عملكرد خود ارزيابي خواهد داشت و آنچه را كه در اين مدت توسط نهادها و احزاب مختلف دنبال شد، بررسي ميكنيم و كنار مردم نسبت به پيگيري مطالبات جامعه اقدام خواهيم كرد.
فارغ از بحث دولت كه به نحوي دولت مورد حمايت جبهه اصلاحات بود، در شهرداري و مشخصا شوراي شهر تهران و برخي كلانشهرها اصلاحطلبان موفق به آن شدند كه نيروهاي موردحمايتشان را وارد ساختار كنند. اكنون در پايان فعاليت 4 ساله اين شوراها باتوجه به انتقادهايي كه نسبت به عملكرد اصلاحطلبان در اين حوزه مطرح است، ارزيابيتان از عملكرد اين جريان سياسي چيست؟
طبيعتا انتقادهايي به عملكرد شوراي شهر تهران و چند شهر ديگر كه اصلاحطلبان در آنها اكثريت داشتند، مطرح شده و ميشود كه البته كاملا طبيعي است. واقعيت آن است كه نيروهايي كه با حمايت اصلاحطلبان سر كار آمدند، عملكردي داشتند كه بخشي راضيكننده و مثبت بوده و البته بخشي هم موردانتقاد قرار دارد و جريان اصيل اصلاحات را راضي نكرده است. آنچه مسلم است آن است كه تمامي اين مسائل در حال ارزيابي است و انشاءالله در موعد مقرر و پس از اتمام اين روند نسبت به اطلاعرساني دقيق نتايج بررسي و آسيبشناسي جريان اصلاحات اقدام خواهد شد. طبيعتا اين مسائل تا زماني كه به جمعبندي نرسيديم، قابل اعلام نيست اما آنچه مسلم است اتحاد جريان اصلاحات است كه بر فعاليت ما حاكم است و تا وقتي اين اتحاد وجود داشته باشد، ما اين فعاليت را ادامه خواهيم داد.
تاكيدي ويژه بر «اتحاد» و همچنين «انسجام دروني» جبهه اصلاحات داشتيد، در جريان انتخابات اخير به خصوص در چند روز پاياني كه طيفي از احزاب عضو جبهه اصلاحات به سوي حمايت از يكي از 4 كانديداي باقي مانده در صحنه رفته و طيفي با اصرار بر آنچه در بيانيه جبهه اصلاحات موردتاكيد قرار داشت، همچنان گفتند كه قادر به حمايت از هيچ كانديدايي نيستند، آيا اين خود نشاندهنده نوعي عدمانسجام دروني جبهه اصلاحات نيست؟ برخي ناظران معتقدند كه اين وضعيت نشاندهنده آن است كه ما اساسا با «يك جريان اصلاحات» روبهرو نيستيم و در عمل اين دو جريان سياسي متفاوت و البته نزديك به يكديگر است و در حالي كه در بهترين حالت اين دو طيف سياسي ميتوانند موتلف انتخاباتي يكديگر باشند و بعضا به اشتباه آنها را در يك قالب تصور ميكنند و به همين دليل فرصت انتخابات 1400 ميتواند اين امكان را فراهم كند كه اصلاحطلبان تكليف خود را از اين حيث روشن كرده و هر طيف با تابلو و پرچم خود فعاليت كند، نظر شما در اين رابطه چيست؟
به هيچوجه چنين نگاهي كه ما دو دسته هستيم، قبول ندارم و فكر ميكنم جريان اصلاحات حتما يكپارچگي خود را حفظ خواهد كرد. بايد توجه داشته باشيم كه در همين انتخابات كه به گفته شما شاهد چنين وضعيتي بوديم جوانان اصلاحطلبي كه غالبا عضو احزاب نبودند، وارد برخي ستادها شده و فعاليت انتخاباتي ستادي را دنبال ميكردند. حال آنكه باتوجه به شرايطي كه ايجاد شد، كليت جريان اصلاحات هيچوقت دنبال فعاليت تشكيلاتي و نظاممند در اين انتخابات نبود و درواقع از آنجا كه اجازه فعاليت داده نشد، فعاليتي نيز انجام نگرفت. با اين همه در آستانه برگزاري انتخابات مصوبهاي به تصويب جبهه اصلاحات رسيد و اين مجوز دراختيار احزابي كه تمايل به حمايت از يكي از كانديداها داشتند، قرار گرفت تا در صورت صلاحديد حزبي، اقدام كنند. درواقع تاكيدم اين است كه چه آن دسته از احزاب عضو جبهه اصلاحات كه وارد كار انتخاباتي شده و شركت كردند، چه آن طيفي كه بنابر مصوبه جبهه اصلاحات وارد نشدند، هر دو در راستاي مصوبه جبهه اصلاحات فعاليت كردند و بحث اختلاف نبود. جبهه اصلاحات به اين نتيجه رسيد كه به نام كليت جبهه اصلاحات واقعا قادر به معرفي كانديدا نيست. در عين حال بعضي احزاب كه يكي از كانديداها را به خود نزديك ميدانستند، از جانب جبهه اصلاحات تحت فشار نبودند و جبهه اين احزاب را نيز آزاد گذاشت كه در صورت تمايل اقدام كنند كه آنها هم عملا قادر به انجام كاري نبودند، چراكه فرصت زماني وجود نداشت و تمام فعاليتشان به همان يك بيانيه محدود شد. آقاي همتي در تمامي 31 استان حتي يك سخنراني نداشت. همچنين ستاد اين كانديدا ستاد قدرتمندي نبود كه بتواند كاري جدي را دنبال كنند كه البته زمان هم نداشتند. بحثم اين است كه همه در راستاي اجراي مصوبه جبهه اصلاحات حركت كردند، چه آنها كه شركت كردند و چه آنها كه شركت نكردند، هر دو در همين مسير فعاليت كردند. به هر حال اين وضعيت ناشي از دودستگي نبوده است. نكته ديگر اينكه نتيجه پيشاپيش مشخص بود و كساني كه ميگويند جريان اصلاحات شكست خورده، نگاه دقيقي به صحنه ندارند؛ چه آنكه جريان اصلاحات اساسا كانديدايي نداشت و به اين انتخابات ورود نكرد. وقتي شما در مسابقهاي شركت نميكنيد، طبيعتا امكان اينكه شكست بخوريد، وجود ندارد. جريان اصلاحات هم بهرغم ميل باطني خود، در اين انتخابات شركت نداشت و درواقع اجازه داده نشد كه فعاليت كنند. ما هماكنون در حال بررسي شرايط و آسيبشناسي دقيق گذشته هستيم و قطعا با انسجام به راه خود ادامه خواهيم داد.
در جريان اين انتخابات طرح سرا يا همان سامانه رايسنجي جريان اصلاحات نيز مورد آزمون قرار گرفت.
بگذاريد ابتدا به يك نكته در اين رابطه اشاره كنم. وقتي يك جريان سياسي خواهان ورود به يك انتخابات سراسري است، طبيعتا بايد مقدماتي را فراهم كند؛ ازجمله اينكه حداقل از 6 ماه قبل ساختار خود را سراسر كشور ازجمله شهرستانها و روستاها تعريف كند اما وقتي ميبينيم شرايط به نحوي پيش ميرود كه قرار نيست اجازه ورود داده شود، طبيعتا اگر بيانيهاي با هر محتوايي صادر شود، تاثيرگذار نخواهد بود. آنچه مسلم است اين است كه جريان اصلاحات براي ورود به انتخابات نتوانست هيچ كار موثري انجام دهد و تنها اقدام تشكيل جبهه اصلاحات بود كه در سطح تصويب برخي اهداف و راهبردها اقدام شد كه البته اتفاق بسيار ضروري و مثبتي هم بود اما براي اجرايي شدن اين راهبردها اقدامي نشد و طبيعتا در اين شرايط بحث به ناكامي در جلب آراي خاكستري يا پايگاه اجتماعي جبهه اصلاحات نميرسد و بحث ماقبل اين مسائل است. به هر حال وقتي 9 كانديدا معرفي كنيد و هر 9 نفر ردصلاحيت شوند، طبيعتا امكان حمايت از نفر ديگر هم نخواهد بود؛ چراكه تعهدي به تشكيلات نخواهد داشت و درنهايت به وضعيتي شبيه به وضع اين مدت ميرسيم كه آقاي روحاني پس از انتخابات كار خود را انجام داد و كاري با اصلاحات نداشت، به همين دليل به جريان اصلاحات اجازه فعاليت داده نشد.
پرسشم اين است كه اجراي ايده «سرا» را در عمل چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به هر حال 21 عضو «ليست جمهور» كه براي انتخابات شوراي شهر تهران معرفي شد، از طريق همين سازوكار «سرا» تعيين و انتخاب شدند. منتها بايد به جايي برسيم كه چنين طرحي قابليت اجراي سراسري داشته باشد شوراي ديگر شهرهاي كشور نيز از اين طريق انتخاب شوند. اما آنچه مسلم است از همين تجربه محدود انتخابات اخير در آينده به طرز مطلوب بهرهبرداري خواهد شد.
اما در همين پايتخت هم آيا عملكرد و اجراي طرح مطلوب بود. به هر حال ليست با تاخير منتشر و انتقادهايي درباره چگونگي تدوين آن مطرح شد. اما فارغ از آن، اگر به يك نمونه اشاره كنيم اين است كه بنابر طرحي كه روي كاغد موجود بود، امكان استفاده از نظرات حدود 45 هزار نفر وجود داشت اما در عمل چنين نشد و نهايتا چيزي در حدود 8 تا 10 هزار نفر مشاركت داشتند و طبيعتا به جاي آنكه ليست نهايي، برآمده از راي 45 هزار نفر از كنشگران حزبي و غيرحزبي منتسب يا نزديك به جريان اصلاحات باشد، برپايه نظر و راي تعدادي محدودتر شكل گرفت.
ببينيد متاسفانه مشكلاتي در اجراي اين طرح ازجمله بحث احراز هويت افراد عضو طرح وجود داشت كه بايد مرتفع شود، اما همين مساله به هر حال باعث شد تعداد چشمگيري تمايل به حضور نداشته باشند. با اين همه باتوجه به تجربهاي كه در اجراي ايده و طرح «سرا» در انتخابات شوراي شهر دوره ششم تهران داشتيم، قطعا در ادوار بعد چه در بحث انتخابات شوراها و چه ديگر انتخابات، با رفع ايرادهاي طرح، آن را به شيوهاي به نسبت بهتر اجرايي و عملياتي خواهيم كرد.
شايد مهمترين و درواقع بهترين ويژگي ايده «سرا» امكان واقعيت بخشيدن به رابطه ميان اصلاحطلبان و بدنه اجتماعي كه معمولا در انتخابات مختلف به اين جريان سياسي و كانديداهايش راي داده و ميدهند. ارتباطي كه در اين سالها به بزنگاههاي انتخاباتي محدود شده و سوال اساسي اين است كه آيا «سرا» در آينده ميتواند امكان اعمال نظر در تصميمگيريهاي جبهه اصلاحات را براي شهروندان فراهم كند؟ نكته مهم ديگر آنكه آيا اين سامانه صرفا كاركرد انتخاباتي دارد؟ آيا قابليت بهكارگيري از «سرا» در ديگر مسائل وجود دارد؟
يك نكته مهم اين است كه در همين شرايط كنوني هم اينطور نبود كه صرفا اعضاي احزاب امكان راي دادن داشته باشند. قاعدهاي تعريف شده كه براساس آن، بر فرض دبيران كل احزاب اصلاحطلب چند ده نفر را معرفي ميكنند كه ممكن است همگي از اعضاي حزب باشند اما در ادامه هر كدام از اين افراد نيز چندده نفر ديگر را معرفي ميكنند و در همين تجربه اخير هم شاهد بوديم افرادي غيرحزبي راي دادند. ما در اين سامانه دامنه به نسبت گستردهاي از تمامي كساني كه ادعاي اصلاحطلبي تعريف كرده و مثلا چندصدنفر در سراسر كشور به صورت مجازي دخيل خواهند بود، ضمن آنكه بحث صرفا انتخابات نيست و حتما ميتوانيم با استفاده از سامانه «سرا» از بدنه اجتماعي و پايگاه راي اصلاحات نظرخواهي كنيم و تصميمگيري و تصميمسازي در جريان اصلاحات در بحث انتخابات يا ساير مسائل كشور را به مدد خرد جمعي و نظرخواهي از اين بدنه اجتماعي انجام دهيم.