خاطرات سفر و حضر (18)
اسماعيل كهرم
الاغهاي جزيره كبودان، اغلب اوقات كاملا رها و وحشي بودند و لذا زماني كه ميخواستند آنها را به زير بار ببرند، گرفتار كردن آنها كاري بود بس شاق! وقتي «پيترفرا» فيلمبرداري از آلمان و دستيار او به اروميه آمدند، قرار بر اين بود كه وسايل فيلمبرداري او را كه بالغ بر 700 كيلوگرم بود، بر پشت الاغها بگذاريم. ولي ابتدا بايد آنها را دستگير كرد! از صبح ساعت 5، 7 مرد آمدند كه 7 الاغ را زندهگيري كنند! ساعت 8 صبح كار به انجام رسيد. حالا نوبت بارگذاري بود! بالاخره كاروان به راه افتاد. يك ساعتي در راه بوديم كه به نقطهاي رسيديم كه جاده مالرو خيلي باريك ميشد و در سراشيب يك جاده لغزان و عميق دهان گشاده بود! الاغ اول كه بار سنگيني بر پشت داشت، با ديدن قسمت خطرناك جاده، ايستاد و حركت نكرد. ديگران هم ايضا. هر چه محيطبانها كردند، الاغها حركت نكردند كه نكردند. يكي از آنها گفت بار را از پشت آنها برداريم! بارها را برداشتيم، به پشت خود گذاشتيم و به طرز خطرناكي عبور كرديم. الاغها يكي پس از ديگري از قسمت خطرناك جاده گذشتند و طرف ديگر ايستادند! دستيار تنبل فيلمبردار گفت: «اسم اينها خره، ولي خر واقعي ما هستيم كه جانمون رو كف دستمون ميگيريم.»
شما چه فكر ميكنين؟