پايگاه خبري جماران| حدود يك هفته از اعتراضات مردم خوزستان به مشكل كمبود آب و خشكسالي ميگذرد و در اين مدت تقريبا تمام كارشناسان و فعالان سياسي و اجتماعي كه در مورد مشكلات خوزستان اظهارنظر كردهاند در يك مورد اتفاقنظر دارند. قريب به اتفاق آنها سدسازيهاي دولتهاي قبل و انتقال آب از سرچشمههاي اين استان به فلات مركزي را عمده دليل بحران آب در خوزستان ميدانند.حتي فيلم و كليپهايي مربوط به سالهاي قبل دست به دست ميشود و از جمله آنها اظهارات جاسم شديدزاده نماينده مردم اهواز در مجلس ششم است كه آن زمان در حضور وزير وقت نيرو، يعني حبيبالله بيطرف، هشدار داده بود كه «وقتي آب را از سرشاخههاي كارون بزرگ به يزد، كرمان، قم، محلات و جاهاي مختلف ميبريد مطمئنا شهرستانهاي پايين دست در آينده نزديك با مسائل و بحرانهاي اجتماعي مواجه خواهند شد. ميلياردها تومان هزينه ميكنند كه آب را از سرشاخهها بردارند و به اين مناطق ببرند. آيا منافع ملي اينطور تعريف ميشود؟!» يكي ديگر از اين اظهارنظرهايي كه اخيرا در فضاي مجازي منتشر شده كليپي از سخنراني محمدحسين پاپلي يزدي، عضو هيات علمي دانشگاه فردوسي مشهد، در سال 94 است كه تاكيد دارد «30 سال تمام، فقط 3 درصد بودجه وزارت نيرو درباره آب زيرزميني بوده است. براي اينكه شركتهاي گردنكلفت مشاور نميتوانستند در آبهاي زيرزميني و مديريت آبهاي زيرزميني پروژههاي ميلياردي بگيرند، 97 درصد از بودجه به سمت آبهاي سطحي رفته است. رفتهاند سد و شبكه بسازند كه ميلياردها پول در آن است و صنايع بزرگي پشت آن جمع شده است.» در گفتوگو با حبيبالله بيطرف، وزير نيرو در دولت اصلاحات، سعي كرديم پاسخ اين ابهامات و دلايل مشكلات امروز خوزستان در زمينه كمبود آب را بپرسيم. جماران از انتشار ديدگاههاي تمامي كارشناسان و صاحبنظران اين حوزه استقبال ميكند. مشروح گفتوگوي خبرنگار جماران با بيطرف را در ادامه ميخوانيد:
برخي تلاش دارند بگويند مشكل آب خوزستان زمان وزارت شما در دولت آقاي خاتمي هم وجود داشته و طرحهايي كه در دوره شما اجرا شده ناموفق بوده و اين قضيه به وضع كنوني كشيده شده است. نظر شما در اين خصوص چيست؟
خير؛ عملا خلاف اين بوده است. بيشترين خدمات به استان خوزستان در ميان دولتهاي قبل و بعد از انقلاب، زمان دولت آقاي خاتمي انجام گرفته و سدهاي كرخه، كارون 3، كارون 4، توسعه سد شهيد عباسپور، سد رامشير، شبكههاي آبياري و زهكشي و نيروگاه حرارتي آبادان زحمات دولت آقاي خاتمي است. اگر اينها نبود الان اصلا خوزستان قابل سكونت نبود.مشكل امسال كه عدهاي ميخواهند گردن ديگري بيندازند بحث «خشكسالي» است. بارندگي امسال 52درصد كمتر از سال گذشته و 40درصد كمتر از متوسط بارندگي سالهاي گذشته است. يعني آورد كارون بزرگ كه 24 ميليارد متر مكعب در سال است، امسال حدود
14 ميليارد متر مكعب بوده و 10 ميليارد متر مكعب آب كمتري به خوزستان آمده و اين امر مهمي است كه اگر تا الان هم اداره شده ناشي از ذخاير سدها بوده است.البته اين دولت هم خيلي ضعيف عمل كرده و به خاطر اينكه در زمستان كمبود سوخت داشتند آب سدهاي كارون را رها كردند كه اين آبها نبايد رها ميشد، ولي اگر طرحهاي دولت آقاي خاتمي نبود تاكنون دشتهاي حاصلخيز خوزستان كاملا خشك شده بود.
زمان وزارت شما يكسري طرحهاي آبرساني مثل «آب حيات» انجام شد كه كارشناسان خوزستاني تاكيد دارند اين طرح هم از جمله طرحهاي ناموفق و هزينه بيفايده از بيتالمال بوده است. نظر شما در اين خصوص چيست؟
خير؛ پروژه انتقال آب از گتوند به آبادان و خرمشهر را داشتيم كه اجرا شد و مقداري آب اين خط انتقال را به شادگان بردند و آن طرح در حد انتظارات خودش كارايي داشت و بحران آن موقع را برطرف كرد. اما مديريتها در هر مقطعي كاري ميكنند كه بايد ادامه پيدا كند و مديريتهاي بعدي هم بايد بر همان روال باشند نه اينكه به دنبال كارهاي تبليغاتي بروند و آخر كار بخواهند ديگران را مورد اشاره قرار دهند.
انتقال آب نه تنها در جنوب بلكه در خيلي از مناطق شمالي و شرقي انجام گرفته است.برخي كارشناسان معتقدند كه يكي از دلايل كمبود آب خوزستان انتقال آب اين استان به شهرهاي مركزي ايران مثل كرمان، اصفهان و يزد است و در چند روز اخير مطالب فراواني در اين خصوص گفته و نوشته شده است. نظر شما درخصوص انتقال آب از سرچشمهها به فلات مركزي ايران چيست؟
براي نياز شُرب و تا حدودي صنايع، در برنامهريزيهاي بلندمدت كشور انتقال آب حوضه به حوضه مطرح است و اين نه تنها در جنوب ايران بلكه در خيلي از مناطق شمالي و شرقي انجام گرفته و پروژههاي انتقال آب گستردهاي در ايران اجرا شده است. انتقال آب از زرينهرود به تبريز، از چاه نيمه به زاهدان، از سد دوستي به مشهد با 300 كيلومتر طول لوله و از سد كوثر در استان كهگيلويه و بويراحمد به همه شهرهاي مسير از بهبهان تا بندر لنگه در هرمزگان با 760 كيلومتر لوله از جمله اين طرحها است.
[آب انتقال داده شده] براي كشاورزي استفاده نميشود، عمدتا براي شُرب و مقداري هم صنعت است.اگر اين آب براي شُرب استفاده شود هيچكس مشكلي ندارد، اما مشكل آنجا است كه براي مصارف صنعتي و كشاورزي آب خوزستان را به مركز ايران منتقل ميكنند.
براي كشاورزي استفاده نميشود، عمدتا براي شُرب و مقداري هم صنعت است؛ كساني كه گفتهاند براي كشاورزي است اشتباه ميگويند و جوسازي است. كارون بزرگ سالانه 24 ميليارد متر مكعب آورد دارد و مصرف تمامي اراضي كلاس يك و دو و سه كشاورزي و مصارف شُرب و صنعت استان خوزستان به كمتر از 20 ميليارد مترمكعب نياز دارد و مابقي مازاد است و بايد به خليجفارس برود.دولت -هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب- اين را برنامهريزي كرده است. مجموع طرحهاي انتقال آب به فلات مركزي، عمدتا اصفهان، كمتر از يك ميليارد متر مكعب است. ما در كارون بزرگ بيش از 4 ميليارد مازاد آب داريم كه هر سال به خليجفارس ميرود. اين آب را چه كار كنيم؟ يك ميليارد از آن براي نياز ضروري فلات مركزي يعني استانهاي اصفهان، كرمان و يزد برنامهريزي شده كه كار خيلي عاقلانه و كارشناسي است و در همه دنيا صورت ميگيرد. در دنيا انتقالهاي آب در فواصل هزار كيلومتري هم صورت گرفته است.سياسي كردن بحث كارشناسي و علمي جفاي به حق ملت و كشور است و باعث ركود اين تصميمات اساسي ميشود. الان مردم نارضايتي دارند و برخي هم دنبال بهانه ميگردند؛ يك روز بنزين، يك روز برق و يك روز آب. من نميخواهم بگويم آب و برق و بنزين مشكلاتي ندارند، بلكه بحثهاي امروز ايران سياسي است.علت ديگر بحث خشكسالي است. بارندگي امسال 52درصد از سال گذشته و نزديك 40درصد از ميانگين سالهاي گذشته كمتر بوده است. وقتي اين مقدار آب كم باشد معلوم است كه خشكسالي اثر ميكند. در همه كشورها، حتي اروپا سالهاي كمباران بخشي از اراضي كشاورزي را نميكارند و بيمه خسارت ميدهد. در ايران بايد اين برنامهريزيها صورت بگيرد نه اينكه در سال «فوقالعاده خشك»، همه تصور مصارف ترسالي داشته باشند. مثلا در هيچ جاي دنيا هيچ كارشناسي اجازه نميدهد كه در اقليمهاي خوزستان و اصفهان برنج بكارند و برنج فقط براي گيلان و مازندران است. متاسفانه امسال در اين استانها به مقدار زيادي برنج كاشتهاند.
تحت فشار سياسي مديريت برنامهريزي مصرف آب را بههم زدهاند؟
در زمستان سال گذشته با اينكه خشكسالي بوده ولي آب سدهاي كارون را براي توليد برق باز كردند. اين كار اشتباهي بوده است.
همانطور كه اشاره كرديد در پشت سد كرخه خشكسالي است. اما در دو، سه روز اخير خروجي سد كرخه افزايش پيدا كرده است. به نظر شما اين موضوع در دو، سه ماه آينده خوزستان را با مشكل جديتر از امروز مواجه نميكند؟
قطعا اين كار را ميكند. تحت فشار سياسي مديريت برنامهريزي مصرف آب را بههم زدهاند، كما اينكه در زمستان سال گذشته هم با اينكه خشكسالي بوده ولي آب سدهاي كارون را براي توليد برق باز كردند. اين كار اشتباهي بوده است. تصميمات اشتباه و برنامهريزيهايي كه مقداري تحت فشارهاي اجتماعي و سياسي صورت ميگيرد، كار را خراب ميكند. به جاي اينكه به مردم بگويند امسال به دليل خشكسالي توليد برق آبي محدود است و بايد در زمانهاي پيك تابستان انجام بگيرد، اين اشتباهات وجود داشته است.
الان مردم از هر جهت ناراضي هستند و سر هر مساله يك معضل اجتماعي پيش ميآيد و جريانهاي ضدانقلاب هم دنبال ايجاد شكاف در بين اقشار و استانهاي كشور هستند. اين برنامهريزيهاي دشمنان را هم بايد درنظر گرفت و كاري نكرد كه آنها به اهدافشان برسند و مردم ايران هم دلگير شوند و ناراحتي آنها شدت پيدا كند.