• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4983 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲ مرداد

پدرومادرها واكسن مي‌زنند و فرزندان دوباره زنده مي‌شوند

تزريق واكسن به پدر و مادرهاي ايراني يكي از اتفاقات خوب اين روزها است. برخي كاربران توييتر فارسي با داغ كردن هشتگ «واكسن» به اين موضوع پرداخته و تجربه‌هاي‌شان را با ديگران به اشتراك گذاشته‌اند. آنچه ‌مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست: 
«بايد بگم كه مامان واكسن زد تا امتياز اين مرحله رو بگيرم»، «تنها اتفاق خوب تير واكسن مامان و بابا بود كه بهم يه امنيت ذهني داد، مرداد مي‌خوام تلافي بقيه روزا رو دربيارم»، «خب، بلافاصله بعد از واكسن مامان وقت چيه؟ گريه واسه اونايي كه عزيزان و اعضاي خانواده‌شون رو قبل از واكسن از دست دادن»، «حالا مي‌فهمم چه حس خوبي داره توييت كني: مامان و باباي من هم واكسن زدن»، «مامان من تو صف نشسته.مامان من امروز واكسن ميزنه.باورم نميشه»، «مامان دوست صميمي‌ام امروز واكسن زد و اندازه مامان خودم قلبم ذوق كرد. واكسن‌زدن همه ملت ايران»، «مامان باباي عزيزم بالاخره واكسن كرونا زدن و عميقا خوشحالم از خدا ميخوام حال تموم پدر و مادرها هميشه خوب و در سلامت كامل باشن»، «ما همون نسلي‌ايم كه مامان باباهامون واكسن بزنن ديگه خيالمون راحته. بي‌خيال خودمون»، «اين عكس رو بابا فرستاد كه من و مامان واكسن زديم منم از خوشحالي زدم زير گريه بعدش دلم واسه خودمون سوخت»، «مامان هم دوز اول واكسنش رو زد و الان مامان بابا هر دو يك دوز واكسن رو زدن و بعد از يك‌سال و نيم يكمي نفس راحت مي‌كشيم.هرچند كه براي يك حق بديهي اين‌قدر نبايد حرص مي‌خورديم»، «قشنگ‌ترين خبر اين روزا هم تعلق مي‌گيره به واكسن زدن مامان و بابا»، «خوشحالم، خوشحالم، براي گرفتن ابتدايي‌ترين حقمون بعد از اين همه وقت خوشحالم»، «مامان بابام دوز اول واكسن رو زدن ومن خيالم راحته، ديگه احساس گناه ندارم»، «مامان واكسن زد و واقعا از ذوق گريه‌ام گرفت»، «اومديم‌ واكسن مامان رو بزنيم و نگم چقدر همه مامان و باباها گوگولن هميشه سلامت باشيد الهي»، «مامان رو بردم كه واكسن بزنه و در راه برگشت به افتخار اين مهم رفتم از ليلي شيريني خريدم در واقع شيريني‌اي كه دوست داشتم بخرم اما هميشه در نظرم گرون بود»، «بچه بوديم مامانا ما رو مي‌بردن واكسن بزنيم امروز قراره ما مامانارو ببريم دوز اول واكسنشون رو بزنن»، «هنوز حس اينكه بالاخره مامان و بابام واكسن زدند را خوب درك نكردم، هنوز باورم نشده و نمي‌دونم بعدش چي مي‌شه»، «از شنيدن اينكه هر مامان بابايي واكسن زده يك قلب در من ايجاد ميشه، بس‌كه دلم مي‌خواست مامان مي تونست واكسن بزنه»، «مامان و پدر امروز واكسن زدن و من دوباره زنده شدم»، «امروز صبح ما كه مامان باباهامون رو برديم واكسن بزنن يه بغضي هم كرديم كه واقعا تلخ بود»، «بچه بوديم مامان باباهامون مارو مي‌بردن واكسن بزنيم و برامون كارت واكسن مي‌گرفتن، الان كه بزرگ شديم ما مي‌بريمشون واكسيناسيون و كارت واكسن مي‌گيريم»، «مامان‌جونم مي‌گه من به‌خاطر شماها واكسن زدم. حتي يه نفر هم كمتر مريض بشه خوبه.خاله‌ام: مامان حالا واسه سلامتي خودت واكسن زدي ديگه سر ما منت نذار!»، «لحظه‌اي كه مامان واكسن زد گريه كردم از خوشحالي.شما ببين ما چقدر عقبيم از روزگار»، «امروز قراره روز خوبي باشه چون مامان بابام واكسن زدن! امروز قراره روز قشنگي باشه‌» و «مامان بابام دوز اول واكسن رو زدن و الان همزمان به دو چيز فكر مي‌كنم؛ يكي اينكه دلم ديگه مي‌خواد برم همه رو تو خيابون بغل كنم و دوم اينكه براي چنين نياز ابتدايي كه خيلي از مردم دنيا با آرامش بهش رسيدن ما بايد ذوق كنيم وقتي بالاخره بعد كلي استرس اينكه حالا چي ميشه بهمون برسه».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون