از كجا بايد آغاز كرد؟ (۲)
عباس عبدي
درباره چگونگي حل مسائل خوزستان
2ـ به جز فقدان نمايندگي مردم در سطح ساختار رسمي و حقوقي و نيز در سطح ساختار مدني، بايد به مساله بسيار مهم فقدان رسانههاي كاركردي در سطح كشور و منطقه خوزستان اشاره كرد. البته اين مساله مرتبط با موضوع قبلي است. ولي در هر حال تا هنگامي كه رسانههاي آزاد كه بازتابدهنده حقيقت و عينيت باشند، نداشته باشيم، نبايد انتظار داشت كه مشكلات حل شود. رسانه آزاد نيز به صورت فرمايشي و دستوري شكل نميگيرد. انحصار مطلق صداوسيما كم بود، در پي انحصاري كردن فضاي مجازي هم هستند. چرا دنبال انحصار هستند؟ پاسخ روشن است. رسانه انحصاري، بازتابدهنده خواست نهاد انحصارگر است و نه خواست مردم. خيلي صريح و روشن بايد گفت با وجود انحصار رسانهاي هيچ اصلاحات واقعي در كشور رخ نخواهد داد. مردم از طريق رسانه آزاد و رقابتي است كه ميتوانند خواستها و مشكلات و راهحلهاي خود را بازتاب دهند و آنها را تبديل به قدرت كنند. اجازه دهيد كه يك نكته مهم را تاكيد كنم. كاركرد رسانه آزاد فقط منحصر به اين نيست كه حقيقت را بيان و مردم و مسوولان را آگاه كند. اين كار را گزارشهاي خصوصي و رسمي مستقل هم ميتوانند انجام دهند. يقين دارم كه تعداد زيادي از اين گزارشها به دست مسوولان كشور ميرسد و از واقعيت آگاه هستند. كاركرد رسانه تبديل اين آگاهيها و واقعيتها به قدرت است و اين قدرت است كه موجب پيش بردن امور ميشود و الا آگاهي از مشكلات مردم هست و كم هم نيست. مگر ميشود مسوولان از ماجراي خوزستان آگاه نباشند؟ غيرممكن است. مساله اين است كه آنان حساسيت ندارند و بيخيال انجام اصلاحات و بهبود امور ميشوند، لذا وضع به اينجا ميرسد. در حالي كه اگر رسانه مستقل و آزاد باشد...
اين آگاهيها تبديل به قدرت ميشوند و دمار از روزگار مسوولي كه بيتوجه به آنها است درميآورد. رسانه نه فقط نقش آگاهيبخشي دارد، بلكه نقش تبديل آگاهي به قدرت سياسي و اثرگذاري بر مسوولان را نيز دارد و الا آگاهي به تنهايي اثرگذاري كافي را ندارد. 3ـ براي فهم بهتر اينكه آيا ميتوان مشكل را حل كرد يا خير؟ و اگر بايد حل كرد از كجا بايد آغاز كرد، مثالي تقديم ميكنم. اگر كسي مريض شود و به پزشك حاذق مراجعه كند و تحت آزمايشهاي متعارف قرار گيرد و براساس ضوابط علمي معيني درمان او آغاز شود و همه شواهد حاكي از فرآيند درست و دقيق است، با اين حال ممكن است بيمار درمان نشود. در اين صورت بازنگري كل ماجراي درمان در دستور كار قرار ميگيرد. ممكن است در يك مرحله متوجه شوند كه آزمايشگاه دچار يك خطاي فني شده است يا براي همه بيماران اين خطا رخ داده است. طبعا بايد اين حلقه از زنجيره درمان را اصلاح كرد و اطمينان داشت كه پس از آن بيماران درمان ميشوند. اين خطا را فني ميدانيم. خطايي است كه عوامل و مجريان موجود در فرآيند درمان قادر به عيبيابي آن هستند. مثل عيبي كه از يك خودروي متعارف گرفته و تعمير ميشود. ولي برخي خطاها فني نيستند. اگر از همان ابتدا پزشكي كه به او مراجعه شده، متخصص و حاذق نباشد، آزمايشگاهها نيز غيراستاندارد، بيمارستان و مطب نيز بهداشتي و عاري از ميكروب نباشند، داروهاي تجويزي تقلبي و تاريخ گذشته باشد و... در نهايت بيمار نيز درمان نشود، اين را نميتوان ناشي از خطاي فني ناميد. پرايد خودرويي است با استانداردهاي شناختهشده، اگر دينام آن خراب شود، آن را ميتوانيد تعمير و تعويض كنيد، ولي ماهيت اين خودرو را نميتوان به سطح بنز ارتقا داد. متاسفانه بايد گفت كه مشكلات كشور و بهطور مشخص خوزستان ناشي از خطاي فني نيست كه دستاندركاران امور در چارچوب ساختار مرسوم و موجود مديريتي بخواهند آن را حل كنند.
ساختاري كه در چنين شرايطي نسبت به وضعيت برجام بيخيال است و آن را مثل آب خوردن به عقب مياندازد چگونه ميتواند درك صحيحي از مشكلات كشور و راهحلها و امكانات حل آنها داشته باشد؟ اشتباه است اگر گمان شود كه ميتوان با تزريق قدري امكانات به خوزستان مساله را حل كرد. امكاناتي نمانده است. هر امكاناتي كه از جايي برداشته شود و به خوزستان تزريق شود، در بهترين حالت دردهاي خوزستان را قدري تخفيف ميدهد. ولي دردهاي جاهاي ديگر را غير قابل تحملتر ميكند. مثل برداشتن گوشت از يك نقطه بدن و پيوند زدن آن به نقطه ديگر بدن است كه بيماري را تشديد ميكند. در تایید این ادعا باید گفت، تا کنون بارها اتفاق افتاده که پس از تنشهای سیاسی و برای حل مشکلات و پاسخ به اعتراضات مردم، امکانات مادی و پول به استان سرازیر میشود. ولی تجربه نشان داده این پولها در فضای احساسی مزبور، درست هزینه نمیشوند و در ساختار اداری فاسد قرار گرفته و بخش مهم آن تلف میشوند. این بار هم چنین خواهد شد تا نوبت بعد.ادامه دارد