يادداشت اول
اولين اشاره مستقيم در يادداشت «كارزار واكسيناسيون» ۱۷ آذر ۱۳۹۹ بود كه چنين آغاز ميشد:
اگر اتفاق جديدي در كشور رخ ندهد به احتمال فراوان و در هفتهها و ماههاي آينده مساله واكسيناسيون به جديترين مساله كشور تبديل خواهد شد. اين موضوع اثرات گستردهاي بر احساس مردم و نيز رفتار آنان خواهد گذاشت.
ابتدا بد نيست بدانيم كه در حال خوردن چوب چه وضعيتي هستيم. چينيها واكسن خود را در مناطق مختلف جهان تست كردند. در اين منطقه نيز سه كشور ايران، تركيه و امارات را براي تست انتخاب كردند. طبيعي است كه براي ارزيابي اثرات واكسن بايد آنها را در مناطق گوناگون و براي انسانهايي با ژنومهاي مختلف تست كرد. بر حسب اطلاع امارات و تركيه اين تست را انجام دادند و حتي شنيدم كه رييس دوبي شخصا آن را آزمايش كرد، ولي ايران به علل تاسفآوري كه نيازمند نوشتن يك مقاله يا يادداشت مستقل است از اين كار استنكاف نمود و بهطور طبيعي خود را از بهرهمندي بعدي اين واكسن حداقل در كوتاهمدت محروم كرده است.... اكنون هم اخبار اطمينان بخشي از خريد واكسن كرونا به گوش نميرسد. آخرين اظهارات بالاترين مقام دارويي كشور در اين باره چنين است: «پيشبيني ميكنيم در صورت تاييد واكسنها و تامين ارز مورد نياز، در دوماه آينده بتوانيم يك محموله را وارد كنيم.» معمولا هنگامي كه بدون قيد و شرط وعدهاي را ميگويند نبايد انتظار تحقق به موقع آن را داشت چه رسد به زماني كه دو قيد هم اضافه ميكنند. به نظر ميرسد كه براي حل مساله لازم است كه يك كميته عالي و با اختيارات كامل براي واكسيناسيون كوويد-۱۹ تشكيل شود. اختياراتي كامل در تمام زمينههاي امور مالي و اجرايي، خريد و تهيه واكسن، نگهداري آن، تزريق و زمانبندي و بالاخره اينكه دريافتكنندگان چه كساني باشند.
هنگامي كه ميگوييم دريافتكنندگان، بايد همهچيز روشن و شفاف باشد. آييننامهاي صريح با ضوابطي دقيق و با قابليت اجرايي كامل و بدون استثنا تهيه شود. رعايت عدالت و بيطرفي كامل ركن اساسي اين مرحله است. بايد بانك اطلاعات از همه شهروندان و براساس كد ملي و حرفه آنها تهيه شود و مطابق آن اقدام گردد. هر گونه تخطي از ضوابط آن بياعتمادي موجود را ريشهدارتر خواهد كرد.
همه اينها به شرطي است كه واكسن به تعداد متناسب خريداري و دريافت شود، ولي در هر حال اين ضوابط و بانك اطلاعات بايد از اكنون تهيه و اعلام گردد و نميتوان منتظر بود تا بعد از خريد آن را تدوين كرد. اگر نتوانيم همپاي كشورهاي ديگر در مسير واكسينه كردن جامعه در برابر اين بيماري گامبرداريم، عوارض اجتماعي و اقتصادي زيادي را دچار خواهيم شد.
متاسفانه مسوولان كشور در حال دادن وعده توليد واكسن در داخل كشور براي اواخر بهار هستند، قصد رد اين احتمال در موفقيت ايران را نداريم و خيلي هم خوشحال بايد شويم كه چنين اتفاقي رخ دهد، با اين حال اگر واكسيناسيون در كشورهاي همسايه آغاز شود، ديگر نميتوان وعده آخر بهار و تابستان را داد. تا آن زمان بايد اقدامات ملموس در اين زمينه انجام شود.
به علل گوناگون در كارزار كرونا چنانچه شايسته است عمل نكردهايم. ارزيابي علل و درسآموزي از آن مهم است. شايد بيش از هر چيز ديگر، جدي نگرفتن اوليه و نيز ناهماهنگيها در سياستگذاري و اجرا و پرداختن به مسائل حاشيهاي در اين وضعيت موثر بود. از جمله امور بيربط و حاشيهاي تبليغ خجالتآور شبه علم بود. بايد تاسف خورد كه در ميانه اين جنگ بزرگ با كوويد-۱۹، عدهاي دنبال برجسته كردن طب ملي و اسلامي و چنين ايدههاي غير علمي بودند و وقت خود و جامعه را در اين راه تلف كردند.... مساله كرونا و ابعاد آن براي مردم حداقل در كوتاهمدت مهمتر است و نبايد به فراموشي سپرده شود و واكسن كرونا مهمترين مسالهاي است كه در اين زمينه در هفتهها و ماههاي آينده با آن مواجه خواهيم بود.
يادداشت دوم
يادداشت دوم به نام «واكسن شافي!» در اول دي ۱۳۹۹ نوشته شد ولي براي پرهيز از سوء تعبير در پايان فروردين منتشر شد در اين يادداشت با اشاره به كروناياب مستعان نوشتم كه: بايد نسبت به تكرار اين اتفاق در موضوع واكسن كوويد-۱۹ هشدار داد. اگر براي ساكت كردن ديگران، روزانه بر موفقيتهاي احتمالي و كارآيي چنين واكسني تاكيد ميشود، در اين صورت بايد توجه كرد كه در صورت شكست و عدم موفقيت، خسارات روحي و رواني آن بيشتر خواهد بود. به عنوان يك فرد و شهروند از اينكه خودمان هم واكسن توليد كنيم بسيار خوشحال ميشوم و اميدوارم چنين شود ولي از آنجا كه مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد و نيز حمايتهاي مقامات بهداشتي و درماني را هم از طب مثلا سنتي ديدهام، لذا دور از انتظار نيست كه نگران سرنوشت واكسن ايراني هم باشم.
واكسن، هم نياز ضروري است و هم قابل خريد است. اينكه با افتخار بگوييم واكسن خارجي نميزنيم، در عين حال در همان لحظه بخش مهمي از پوشش و وسايل خانه و كار ما كه سادهترين توليدات است، خارجي باشد، فعلا محل بحث نيست. در هر حال مردم را نميتوان معطل اين وعدهها كرد.
يادداشت سوم
در ۱۶ دي يادداشت «واكسن چيني» را با اين توضيحات نوشتم كه:
در اوايل ماه جاري امارات متحده عربي اولين كشوري بود كه از واكسن توليدي شركت چيني سينوفارم براي واكسيناسيون عموم مردم استفاده كرد. قبلا امارات اجازه داده بود اين واكسن در مرحله تست انساني در آنجا آزمايش شود. ميزان اثربخشي و كارآيي واكسن سينوفارم تا ۸۴ درصد هم اعلام شده و سهولت دسترسي و نگهداري و قابليت مصرف آن به تاييد سازمان جهاني بهداشت و اداره ملي نظارت بر داروي چين رسيده است. برزيل و اندونزي و تركيه نيز خواهان استفاده از آن هستند. پرسش اين است كه با توجه به روابط خوب امارات با امريكا و درآمد بالاي اقتصادي آنان كه براي خريد بهترين واكسن غربي هيچ مانعي نداشتند چرا پذيرفتند واكسن چيني روي مردمشان آزمايش شود و سپس چرا اجازه استفاده از همان را صادر كردند؟ پس ما كه هيچكدام از آن دو ويژگي را نداريم بهعلاوه وضع شيوع ويروس كرونا نيز در ايران مطلوب نيست، پس چرا با همه اينها اجازه نداديم كه واكسن چيني در ايران آزمايش شود در حالي كه آنها اين كار را انجام دادند.
در اين يادداشت به علل اين تصميم پرداختم از جمله نوشتم كه:
و بالاخره عامل سوم هم نوعي شيفتگي و فقدان اعتماد به نفس در كنار خود بزرگبيني نابخردانه در جامعه ايران است كه متاسفانه به نوعي سكه رايج شده است. هنگامي كه مسوولان بهداشتي كشور با افتخار ميگويند اجازه نميدهيم كه مردم ما محل آزمايش واكسنهاي ديگران شوند، به ظاهر درصدد دفاع از مردم و ارزش قايل شدن براي آنان هستند، ولي در حقيقت چيزي جز بازتاب فقدان اعتماد به نفس آنان نيست.
يادداشت چهارم
در فروردين امسال و با آغاز موج چهارم يادداشت «اينك موج چهارم» را نوشتم.
مساله اين است كه تا چه اندازه ميتوان جامعه را در شرايط محدوديتهاي كرونايي قرار داد. در كشورهاي غربي هم موج مخالفت با اين محدوديتها قوي است. همين الان كه مدارس و دانشگاهها تعطيل است مشكلات فراوان است، تا كي بايد ادامه داد؟
پاسخ يك چيز است؛ واكسن و كاهش مرگ و مير. قضيه از اين قرار است كه مرگ و مير ناشي از كرونا و بستري شدن مبتلايان نسبت به سن بيمار بسيار حساس است. متاسفانه وزارت بهداشت برخلاف عقل سليم و حق عمومي از انتشار جزييات آماري اجتناب ميورزد و همين امر موجب سوء فهم از ماجرا ميشود و يكي از عللي كه مردم به دستورات رسمي تا حدي بياعتماد هستند همين پنهانكاريها است.
اجازه دهيد كه آمار يك مقطع از فوتيهاي كرونا در تهران را مرور كنيم. تعداد فوتيهاي كرونا كمابيش تابع اين الگو است.
ممكن است اين درصدها در كل كشور قدري كمتر يا بيشتر باشد. ولي كليت آمار همين است كه ميبينيم. در واقع ۶۰ درصد فوتيها بالاي ۷۰ سال داشتهاند. حداقل ۷۰ درصد آنان بالاي ۶۵ سال داشتهاند. در واقع اگر جمعيت بالاي ۶۵ سال واكسينه شود ۷۰ درصد مرگ و مير و به همين نسبت نيز از تعداد بستريهاي حاد كاسته خواهد شد. اين جمعيت فقط حدود ۵ تا ۶ ميليون نفر جمعيت كشور است كه با حدود ده ميليون دوز واكسن همه آنان و نيز كادر درمان واكسينه ميشوند و تعداد فوتيها به زير ۳۰ درصد ميرسيد و كل نگرانيها برطرف ميشد. اگر واكسيناسيون افراد ۵۰ تا ۶۵ سال هم به مرور انجام شود، تعداد آنان هم كه كمابيش قدري بيشتر از تعداد قبلي هستند تا ۹۵ درصد مساله مرگ و مير كرونا حل ميشود.
بنابراين انتظار عمومي وجود داشت كه تمام تاكيدها بر تهيه واكسن انجام شود و البته در كنار آن توليد واكسنهاي داخل نيز بسيار ضروري و خوب است، ولي نمايشي برخورد كردن با اين ماجرا بيش از آنكه به همراهي و آرامش خاطر مردم كمك كند، موجب بياعتمادي آنان شده است.
يادداشت پنجم
با حاد شدن وضعيت كرونا يادداشت «نقد سياست واكسن كوويد-۱۹» را در ابتداي ارديبهشت ماه نوشتم. مقابله با ويروس كرونا ابعاد گوناگوني داشت، ولي يك بخش مهم اين مقابله، سياست نسبت به واكسيناسيون بود. سياستي كه شامل تهيه و تزريق براساس ضوابط و برنامه مشخص است. تهيه واكسن نيز شامل سياست وارداتي و توليد داخل است. از ابتدا مقرر شد كه توليد واكسن كوويد-۱۹ در داخل كشور انجام شود. اين سياست به عللي قابل دفاع و درست است. در درجه اول وضعيت روابط ايران با جهان خارج است كه حداقل در كوتاهمدت يا حتي ميانمدت، تصور نميرود كه در مدار قابل اعتمادي قرار گيرد. به علاوه دسترسي به واكسن نشان داد كه حتي كشورهايي كه در يك اتحاديه نزديك به يكديگر هستند، در تهيه واكسن و كوشش براي انحصار آن به خودشان نيز رحم نميكنند چه رسد به اينكه بخواهند به كشورهاي ديگر بدهند. دليل دوم نيز سابقه صدساله ايران در اين صنعت است كه امكان و زيرساخت مناسب را براي انجام اين سياست توليد داخلي فراهم ميكند.
اين سياست قابل دفاع بود ولي ناكافي هم بود. چون زمان در مساله دستيابي به واكسن اهميت داشت. ايران از دو جهت ضعيف بود. اول، يك فاصله حدودا۹ماهه با آغاز به كار كشورهاي اصلي براي توليد واكسن داشت. دوم اينكه ظرفيت توليد آن براي چنين طرحي ناكافي بود. در واقع ايران براي آنكه بخواهد همه مردم را طي يك سال واكسيناسيون كند، بايد ۱۷۰ ميليون دوز واكسن توليد ميكرد كه حدود ۱۵ ميليون در ماه ميشد، در حالي كه ظرفيت آن بسيار كمتر از اين رقم بود و ايجاد ظرفيت جديد نيز زمانبر است. به همين علت در بهترين حالت و اگر همه امور به خوبي پيش برود، حداقل ۶ ماه از كشورهاي ديگر عقبتريم، به علاوه پس از اين مدت نيز معلوم نيست با سرعت آنان بتوانيم همه را واكسينه كنيم.
به جز اين دو مشكل اصلي، نقدهاي ديگري نيز به سياست مزبور وارد است. از جمله اينكه در شرايط فعلي ظاهرا ۸ واكسن در قالبهاي گوناگون در حال گذراندن مراحل آزمايشي خود هستند. توليد واكسن بسيار پرهزينه است و با وضع موجود كشور معقول نيست كه هشت طرح همزمان اجرا شوند. اگر به هر شكلي اين تعداد محدود ميشد، احتمالا سرعت رسيدن به مرحله توليد نهايي و تزريق نيز افزايش پيدا ميكرد. ايراد ديگر، نمايشي و سياسي كردن توليد واكسن بود. اين كار به زيان اعتبار واكسن داخلي بود. توليد دارو و بهطور مشخص واكسن بايد خارج از چارچوبهاي نمايشي و سياسي انجام شده و پيش برود. متاسفانه در ايران ظرفيت نمايشي شدن امور بيش از ظرفيتهاي علمي است و يكي از عللي كه نخبگان علمي نيز از ورود آشكار به اين موارد پرهيز ميكنند همين رفتار است. بهجاي ورود كارشناسان مورد اعتماد و خبررساني بيطرفانه، مقامات سياسي و مديريتي وارد معركه شدند. با اين ملاحظات بايد سياست واكسن بر اساس واردات در كنار توليد در دستور كار قرار ميگرفت كه گرفته بود ولي در عمل پشت گوش انداختند و به نحو مناسب انجام نشد. قدري از مشكلات مربوط به شرايط تحريمي است. ولي همه ماجرا اين نيست. مهمترين ايراد اين است كه دستاندركاران سياست بهداشتي و درماني به عللي خواهان حمايت از يك توليدكننده داخلي بودند و هستند. شايد گمان ميكردند كه واكسن آنها زودتر به ثمر برسد، ولي نهتنها در زمان مورد نظر به توليد نرسيده و فاز ۳ را تمام نكرده است، بلكه ظرفيت آن نيز محدود است. با ظرفيت حداكثر ۲ ميليون در ماه نميتوان انتظارات موجود را برآورده كرد. بنابراين بايد شرايط را براي واردات فراهم ميكردند. بزرگترين اشتباه در اين مرحله رخ داد. حمله عجيب و مشهور وزير بهداشت كه براي توجيه علت رد پذيرش انجام مرحله سوم واكسن چين در ايران گفت كه: «نميگذارم ملت ايران موش آزمايشگاهي بيگانگان شوند.» اين جمله نادرست و ضد علمي و خلاف سياست مفيد بود. معناي مخالفش چيست؟ آيا مردم ايران را بايد موش آزمايشگاهي خودمان كنيم؟ مگر كسي گفته بود كه چشم بسته اجازه انجام مرحله سوم را بدهيد؟ آيا دولت تركيه و امارات متحده كه اجراي اين مرحله را پذيرفتند، مردم خود را موش آزمايشگاهي بيگانگان كردند؟! اين حرف درصدد ايجاد بازار براي واكسن داخلي بود كه قرار بود در ابتداي بهار به نتيجه برسد و نرسيد! اين نگاه زيانبار بود. همان زمان هم بنده نوشتم كه اين كار نادرست است و بايد آزمايش مرحله سوم واكسن چيني را ميپذيرفتيم و به ازاي آن ميليونها دوز واكسن را در اولويت ميخريديم تا بعدابه واكسنهاي توليد داخل برسيم. در مجموع نمره تهيه و تزريق واكسن، بسيار كمتر از نمره قبولي در مديريت كرونا است.
يادداشت ششم
ششمين يادداشت را در ۲۲ تير با عنوان «نگاه مردم را دريابيد» نوشتم، درباره نگاه مردم به سياستهاي رسمي واكسن و واكسن داخلي بود كه در حال تغييرات به سوي بدبيني است. اينها يادداشتهايي بود كه بهطور كامل به مساله واكسن ميپرداخت. در كنار آنها در دهها يادداشت و توييت ديگر هم بهصورت كوتاه به همين مضامين اشاره شده بود. با اين توصيفات آيا گمان نميكنيد كه نوعي مسووليت حقوقي متوجه مديران ذيربط است؟