خاطرات سفر و حضر (31)
اسماعيل كهرم
وقتي براي اخذ ويزا به سفارت پاكستان رفتم، سفير از من استقبال كرد. گفت چرا بيشتر نميخواهيد بمانيد؟ لاهور را بايد ببينيد! راست ميگفت، لاهور، با دانشگاه معظم و كتابخانه بسيار مهم آن، پارك استقبال و آرامگاه اقبال لاهوري. شايد همه يك طرف، باغ وحش لاهور با حدود دو و نيم ميليون بازديدكننده، ما را به خود ميخواند. رييس باغ وحش لاهور يك ايراني به نام دكتر طوسي بود. در بدو ورود، عكس يك بچه پاكستاني به ديوار و درخت كوبيده شده بود. از دكتر طوسي راجع به عكس پرسيدم. «يكي داستاني است پر آب چشم»
مردم اعتقاد داشتند كه اگر كودكي به آب مرواريد دچار شود، تنفس خرس او را شفا ميدهد. بنابراين كودك را به مجاورت خرس ميبردند تا نفس خرس به او بخورد! اين كودك را در محل تغذيه خرس برده بودند، خرس او را ربوده و به داخل قفس كشيده و مثله كرده بود! عكسها براي آگاهيرساني چاپ شده بودند. چند سال بعد در بندرعباس، عينا مانند اين داستان براي يك كودك افغان اتفاق افتاد! «فاعتبروا يا اوليالابصار» عبرت بگيريد اي بينندگان!!